اخلاق، نه فلسفۀ اخلاقی
ناگفته نماند که ما نمیخواهیم با رد فلسفۀ اخلاقی خود اخلاق را نیز مردود شماریم. اخلاق معیار فضیلت و ارزش فرد، و معیار انسجام و همبستگی جامعۀ مترقی است. تا اخلاق هست، فرد و جامعه نیز بقا و استمرار و استقرار دارند. به مجرد آن که از میان برود، فرد و جامعه هم روی به نابودی و سقوط میگذارند. حیات فرد و جامعه هردو به اخلاق بستگی دارد:
وإذا أصيب القوم في أخلاقهم
فأقم عليهم ماتماً وعويلاً
«آنگاه که ملت و مردمی اخلاقشان آسیب دید برایشان ماتم به پا کن و عزایشان را بگیر!»
«اخلاق به طور کلی از دیدگاه ادیان الهی و به خصوص از دیدگاه اسلام منزلت والایی دارد، و جای وسیعی به آن اختصاص داده شده است. قرآن در مقام ستایش آخرین فرستادۀ خویش حضرت محمد جبه همین اکتفا کرد که گفت:
﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ ٤﴾[القلم: ۴].
«و تو خُلق و خویی بسعظیم داری».
خود پیامبر اکرم جنیز وقتی میخواهد رسالت خویش را در چند کلمه تعریف کند، به همین اکتفا میکند و میگوید:
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الأَخْلاَقِ»(رواه ابن سعد والبخاری فی الأدب المفرد)
«من فقط برای کاملکردن و تمامگردانیدن ارزشهای اخلاقی مبعوث شدهام».
جای شگفتی نیست که از محققان و دانشمندان اسلامی مردی را چون حافظ ابن قیم میبینیم که میگوید:
«دین همان اخلاق است. هرکس در اخلاق از تو فزونتر است، در دین نیز از تو فزونتر است» (مدارج السالکین ۲ / ۳۰۷).
این همان مصداق حدیث نبوی است که میفرماید:
«أَكْمَلُ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا»(رواه الترمذی وقال حسن صحیح)
«انسانهای با ایمان، هرکدام اخلاق نیکوتری دارند، ایمانشان نیز کاملتر است».
و حدیث نبوی دیگر که میفرماید:
«الْبِرُّ حُسْنُ الْخُلُقِ»(رواه مسلم)
«نیکی و نیکوکاری در خوش اخلاقی خلاصه میشود».
یا میفرماید:
«مَا مِن شَىْءٌ أَثْقَلُ فِى مِيزَانِ الْمُؤْمِنِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ خُلُقٍ حَسَنٍ»(رواه الترمذی وقال: حسن صحیح)
«در روز قیامت در ترازوی عمل اهل ایمان از اخلاق نیک سنگینتر نیست».
اینست جایگاه رفیع اخلاق در دین و در جامعه. در دین، اخلاق رکن رکین است و در جامعه، اساس مکین.