ایمان به قضا و قدر تحمل دشواریها را برای انسان آسان میگرداند
اهل ایمان دریافتهاند که مصیبتهایی که به آنان میرسد، ضربههای نسنجیدهای نیستند، و هیچ جای کار اشتباه نشده است، همه مطابق قضای معلوم و قدر مرسوم و حکمت ازلی و نقش فرمان الهی است. باور کردهاند که آنچه به آنان میرسد نمیتوانسته است که نرسد، و آنچه به آنان نرسیده است نمیبایسته است که برسد...
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٢٢﴾[الحدید: ۲۲].
«هیچ مصیبتی در زمین و نه در جسم و جان شما نمیرسد، مگر آن که پیش از اجرای آن در کتابی نوشته شده باشد این برای خدا ساده است».
دریافتهاند که خدای متعال هم قضا و قدر دارد و هم لطف، هم بلا میفرستد و هم تخفیف میدهد. هرکس چنین پندارد که لطف خدا از قضا و قدر جدا است، از کوتهنظری او است.
﴿إِنَّ رَبِّي لَطِيفٞ لِّمَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ ١٠٠﴾[یوسف: ۱۰۰].
«پروردگار من در اجرای آنچه مشیتش تعلق میگیرد از روی لطف عمل میکند. آری او علیم و حکیم است».
دریافتهاند که یکی از جلوههای لطف خدا آن است که این گرفتاریها و سختیها درسهای ارزندهای به آنان میدهد، و تجربیات سودمندی برای دین و دنیایشان دربر دارد. جانشان را قوام میبخشد، و ایمانشان را صیقل میدهد، و زنگار دلشان را میزداید: «مثل انسان با ایمان که شرارههای آتش بلاها و مصائب زندگی به او حمله میآورد مانند قطعۀ آهنی است که به کوره میرود، و همۀ آلودگیهایش زدوده میشود، و پاکیها و تابناکیهایش باقی میماند». رافعی در این باره چنین سخنرسایی دارد:
«مصیبت چقدر شبیه به تخم مرغ است. جوجهای را که داخل تخم مرغ است، آن را زندانی برای خویش میپندارد که از هرسوی او را در محاصره گرفته است. اما در واقع دارد او را پرورش میدهد و به او کمک میکند تا خلقتش کامل گردد. کافی است مدتی شکیبایی به خرج بدهد، و تا مدتی ناخشنودی ابراز نکند. روزی پوستۀ تخم مرغ خواهد شکست، و جوجه با آفرینش دیگر بیرون خواهد جست. انسان با ایمان نیز در زندگانی دنیایش درست همانند جوجهای است در میان تخم مرغ کارش این است که در میان همین زندان و محاصره شکل بگیرد، و شخصیتش به کمال برسد، تا وقتی که آمادۀ خارجشدن از این پوسته گردد و به جهان سراسر کمال ابدی رخت کشد».