نقش ایمان در زندگی

فهرست کتاب

ناامیدی و کفر همراهند

ناامیدی و کفر همراهند

شگفت نیست که این دسته از انسان‌ها را به وفور و فراوان منکران خدا یا کسانی که ایمان‌شان به خدا سست است، می‌یابید. دلیلش اینست که اینان می‌خواهند تنها با خودشان زندگی کنند، و رشتۀ پیوند خود را با جهان و پروردگار جهان بریده‌اند. بی‌جهت نیست که این کافران را نومیدترین مردمان می‌بینیم، همچنان که نومیدان را کافرکیش‌ترین و ناسپاس‌ترین مردمان! پیوند شگرفی میان ناامیدی و کفر وجود دارد. هریکی از آندو علت آن دیگری و ثمرۀ آن است: نومیدی ناسپاسی می‌زاید و ناسپاسی نومیدی می‌زاید.

﴿إِنَّهُۥ لَا يَاْيۡ‍َٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨٧[یوسف: ۸۷].

«که از مددهای الهی نومید نمی‌گردند مگر گروه کافران».

﴿وَمَن يَقۡنَطُ مِن رَّحۡمَةِ رَبِّهِۦٓ إِلَّا ٱلضَّآلُّونَ ٥٦[الحجر: ۵۶].

«و چه کسی از رحمت پروردگارش نومید می‌گردد مگر گمراهان».

بیشترین جلوۀ این نومیدی در سختی‌ها و گرفتاری‌ها و پیش‌آمدهای بد است. قرآنکریم بارها این مردم را نکوهش کرده است:

﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِنَّا رَحۡمَةٗ ثُمَّ نَزَعۡنَٰهَا مِنۡهُ إِنَّهُۥ لَيَ‍ُٔوسٞ كَفُورٞ ٩ وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ نَعۡمَآءَ بَعۡدَ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتُ عَنِّيٓۚ إِنَّهُۥ لَفَرِحٞ فَخُورٌ ١٠ إِلَّا ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ[هود: ۹-۱۱].

«اگر انسان را رحمتی از جانب خود بچشانیم سپس آن را از او باز ستانیم، نومید و ناسپاس می‌گردد * مگر آن کسانی که شکیبایی پیشه کرده و به کارهای شایسته پرداخته‌اند».

﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنَ‍َٔا بِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ كَانَ يَ‍ُٔوسٗا ٨٣

[الإسراء: ۸۳].

«هرگاه به انسان نعمتی ارزانی داشتیم روی می‌گرداند و شانه بالا می‌اندازد. و هرگاه که پیشامد بدی برایش می‌شود، نومید می‌گردد».

﴿وَإِن مَّسَّهُ ٱلشَّرُّ فَيَ‍ُٔوسٞ قَنُوطٞ ٤٩[فصلت: ۴۹].

«و اگر پیش‌آمدی بد برای او برسد، نومید می‌شود و از همه چیز و همه کس دل می‌کند».

نومیدی فقط با کفر و ناسپاسی همراه نیست، بلکه از همراهان شک نیز هست. هر انسانی که یقین قطعی به خدا و لقاء خدا و حکمت و عدالت خدا را از دست بدهد، از امید و خوشبینی و نگرش مثبت به مردم جهان و زندگی محروم می‌گردد، و همواره به دنیا با یک عینک سیاه تیره نگاه می‌کند. جهان را بیشه‌ای و انسان‌ها را جانوران وحش، و زندگی را بار سنگین غیر قابل تحملی می‌بیند... درست همانطور که ابوالعلاء معری گفته است: این جنایت پدرم است که بر من روا داشته است، و من بر احدی این جنایت را روا نداشته‌ام! و نیز گفته است:

لا تبك ميتا ولا تفرح بمولود
فالميت للدود والمولود للدود!

«نه برای مُرده‌ای گریه کنید و نه برای نورسیده‌ای شادی کنید،

مُرده خوراک کرم‌ها است و نوزاد نیز خوراک کرم‌ها است!»