نقش ایمان در زندگی

فهرست کتاب

ب: ناچیزشمردن نیروهای مادی

ب: ناچیزشمردن نیروهای مادی

یکی دیگر از جلوه‌ها و ثمرات این نیرومندی و توانمندی انسان با ایمان آنست که در گرفتاری‌ها و درگیری‌ها شجاع و دلیر است و در سختی‌ها ثابت قدم و استوار. نه پایش می‌لغزد، نه ستون‌های بدنش می‌لرزد، از مردم چه کم باشند چه زیاد، واهمه‌ای ندارد. از دشمنان هراسی به دل راه نمی‌دهد، هرچند که عربده بکشند و کف بر دهان آورند. همه درهای ترس را بر جان و روان خود بسته است. او دیگر جز از گناهش و ناخشنودی و مجازات پروردگارش، از هیچ چیز نمی‌ترسد.

اگر به او بگویند: دشمنان شمارشان بیشتر است، این آیۀ شریفه را می‌خواند:

﴿كَم مِّن فِئَةٖ قَلِيلَةٍ غَلَبَتۡ فِئَةٗ كَثِيرَةَۢ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ[البقرة: ۲۴۹].

«چه بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار –به خواست خدا- چیره گشتند».

اگر به او بگویند: دشمنان ثروت و دارایی فراوان و بیشماری دارند، برایشان این آیه را می‌خواند:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ يُغۡلَبُونَۗ[الأنفال: ۳۶].

«کسانی که کفر پیشه کرده‌اند دارایی‌هایشان را خرج می‌کنند تا بازدارند از راه خدا. اینان دارایی‌هایشان را خرج می‌کنند، آنگاه حسرتش برایشان می‌ماند، و آنگاه مغلوب می‌گردند».

اگر او را از مکر و نیرنگ دشمنان بترسانند، با این سخن خدا به آنان پاسخ می‌گوید:

﴿وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلۡمَٰكِرِينَ ٥٤[آل عمران: ۵۴].

«و نیرنگ زدند و خدا نیرنگ زد و خدا بهترین نیرنگ‌زنندگان است».

اگر به او بگویند: دشمنان دژهای مستحکمتری دارند، برای آنان این آیه را می‌خواند:

﴿وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَيۡثُ لَمۡ يَحۡتَسِبُواْۖ[الحشر: ۲].

«و گمان کردند که دژهایشان آنان را در برابر خدا حمایت می‌کند، اما خدا از جایی به سراغ‌شان آمد که فکرش را نمی‌کردند».

با مدد خدا حرکت می‌کند، و با نور خدا می‌نگرد، و با شمشیر خدا پیکار می‌کند، و با نیروی خدا نشانه می‌رود.

﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَيۡتَ إِذۡ رَمَيۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ[الأنفال:۱۷].

«پس شما آن‌ها را نکشتید که خدا کشت‌شان، و تو تیراندازی نکردی آنگاه که انداختی بلکه خدا تیراندازی کرد».

انسان با ایمان بنده و بردۀ منطق مادی و زبان آمار و ارقام نمی‌شود. از این رو است که انواع و اقسام فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌ها از خود نشان می‌دهد که بعضی از مردمان آن را بی‌باکی بلکه دیوانگی به حساب می‌آورند.

ابن اثیر در تاریخ خود روایت کرده است که مسلمانان در اثنای فتوحات‌شان در ایران، رود دجله میان آنان و شهر مدائن مانع شده بود. آن سال جزر و مد رود دجله زیاد بود، و دجله کفِ بسیاری برمی‌آورد. سعد بن ابی وقاص مردم را گرد آورد و حمد و ثنای خدا به جای آورد و گفت: بگوش باشید که چه می‌گویم! من تصمیم گرفته‌ام که این رود را به سوی دشمن ببُرم، همه یک سخن گفتند: خدا برای ما و تو راهیابی و رشد را اراده فرماید. چنین کن!

«مردم به دجله ریختند، اجازۀ پیمودن رود دجله صادر شد. سعد به آنان گفت: بگویید: «از خدا یاری می‌جوییم، و بر او توکل می‌کنیم، خدا ما را بس است و چه خوب تکیه‌گاهی است. به خدا سوگند! خدا یارش را یاری خواهد کرد و دینش را پیروز خواهد گردانید، و دشمنش را شکست خواهد داد. و هیچ تاب و توانی نیست، مگر آن که از آنِ خدای علی و عظیم است».

«رزمندگان در دجله همدیگر را می‌یافتند، و همانطور که در خشکی راه می‌رفتند و با یکدیگر سخن می‌گفتند، در دجله به پیش روی ادامه دادند، و طوری همسطح آب دجله حرکت می‌کردند که همگان را به تعجب وا داشتند».

کافران و منافقان این روحیۀ عالی را که مسلمانان از خود نشان می‌دادند مشاهده می‌کردند، می‌دیدند که مسلمانان با عدۀ کم چگونه در برابر انبوه لشکران کفار به پیکار برمی‌خیزند، و در برابر آن همه اسلحه و آمادگی رزمی، و نیروهای نابرابر بلکه غیر قابل مقایسه عرض اندام می‌کنند. گمان می‌کردند که مسلمانان آدم‌های مغروری هستند، اما این غرور نبود، بلکه نیروی ایمان به خدا و توکل بر او بود:

﴿إِذۡ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِينُهُمۡۗ وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٤٩[الأنفال: ۴۹].

«آنگاه که منافقان و کسانی که دل‌های بیمار دارند، می‌گفتند: دین اینان مغرورشان گردانیده است. حال آن که هرکس بر خدا توکل کند، خدا عزیز است و حکیم».