رستگاری آخرت در گروِ کار و کوشش است نه آرزوها
عقیدۀ اسلامی این طمعهای فرقه گرایانه و آرزوهای میان تهی را از اعتبار انداخته است. این خام طبعیها و خیالاتی که گروهی از مردم را به این پندار واداشته است که بهشت در احتکار آنان است، یا مِلکی است که آن را از پدران و نیاکانشان به میراث میبرند، همین که به یک دین معین منسوبند یا عنوان خاصی را یدک میکشند، استحقاق رفتن به بهشت را دارند.
اسلام این ادعاهای پرطول و تفصیل را باطل دانسته، و شرط بهشتیشدن را ایمان راستین و کار و کوشش صادقانه قلمداد کرده است:
﴿وَقَالُواْ لَن يَدۡخُلَ ٱلۡجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰۗ تِلۡكَ أَمَانِيُّهُمۡۗ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١١١ بَلَىٰۚ مَنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَلَهُۥٓ أَجۡرُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١١٢﴾[البقرة: ۱۱۱-۱۱۲].
«و گفتند: نه بهشت درنیایند مگر آنکس که یهودی یا مسیحی باشد. این ادعاها و آرزوهایشان است. بگو: دلیل و برهانتان را بیاورید، اگر راست میگویید * بلی، آنکس که وجود خویش را تسلیم خدا کند و نیکوکاری پیشه کند، دستمزدش را نزد پروردگارش خواهد داشت، و نه ترسی خواهد داشت و نه اندوهی».
و با این بیان راه بهشت را نشان داده است: تسلیم در برابر خدا و نیکوکاری و درستکاری.
این تنها موضع قرآنکریم در برابر یهود و نصارا نیست. در برابر فرقهگرایان از مسلمانان نیز همین موضع را اتخاذ کرده است. آن احمقهایی که پیرو هواهای نفسانی خویشند و ادعاها بر خدا دارند و انتظارات فراوان از او دارند؛ میپندارند که نام اسلام بر زبانآوردن یا یکی از نامهای اسلامی را داشتن، برای بازشدن درهای بهشت به رویشان کافی است و در کمال امنیت و سلامت به بهشت وارد میشوند. اما قرآنکریم با وضوح کامل برای آنان بیان کرده است که قوانین جزائی خدا برای همۀ بندگانش عمومیت دارد، و هیچکس را از آن گریزی نیست، و این طایفه و آن طایفه با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند.
مفسران قرآنکریم آوردهاند که روزی گروهی از یهودیان و مسیحیان و مسلمانان گرد هم آمده بودند. هر طایفه فکر میکردند که برای رفتن به بهشت سزاوارتر از دیگرانند. یهودیان گفتند: ما پیروان موسایی هستیم که خدا او را با رسالتهای خویش و تکلم با او برگزیده است. مسیحیان گفتند: ما پیران عیساییم که روح الله و کلمۀ الله است. مسلمانان گفتند: ما پیروان محمد خاتم پیامبرانیم و بهترین امتی هستیم که در جهان بشریت ظهور کردهایم. قرآنکریم هیچیک از این گروهها را با ادعاها و کشمکشهایشان وانگذاشت. آیا قرآنی به طور قاطع داوری کردند و به عدالت حکم کردند و با صراحت کامل به روشنی، خطاب به مسلمانان گفتند:
﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ وَلَآ أَمَانِيِّ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِۗ مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِۦ وَلَا يَجِدۡ لَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا ١٢٣ وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا يُظۡلَمُونَ نَقِيرٗا ١٢٤﴾[النساء: ۱۲۳-۱۲۴].
«نه به ادعاها و آرزوهای شما است و نه به ادعاها و آرزوهای اهل کتاب هر آنکس که کار بدی انجام بدهد، کیفر آن را میبیند، و در برابر خدا هیچکس یار و یاور او نخواهد بود * و هرآنکس که کارهای شایسته انجام بدهد، چه مرد و چه زن، و با ایمان باشد، آنان به بهشت درخواهند آمد و به اندازۀ میان هستۀ خرمایی به آنان ستم نخواهد رفت».