نقش ایمان در زندگی

فهرست کتاب

عاطفه نفرت را اسلام به کدام سوی جهت می‌دهد؟

عاطفه نفرت را اسلام به کدام سوی جهت می‌دهد؟

اما بدون تردید، هر انسانی یک عاطفۀ دیگر نیز غیر از محبت دارد. عاطفه دشمنی و ترس و نفرت. همین عاطفه است که به کینه‌توزی و بدخواهی و بدکاری و جنگ و خونریزی می‌انجامد! ببینیم دین با این باتلاق ناخوشایند و بدمنظره چه کرده است و به کدام سوی آن را هدایت کرده است؟

پرفسور جود انگلیسی رئیس گروه فلسفه و روانشناسی در یکی از دانشکده‌های لندن می‌گوید:

«از جمله عواطفی که بین همه انسان‌ها مشترک است و می‌توان به آسانی آن را برانگیخت عاطفه‌های نفرت و ترس است که جامعه‌های بزرگ را برمی‌انگیزد، اما از خاستگاه وحشت به مهربانی و بخشش و کرم و محبت. کسانی که می‌خواهند به هر منظور بر ملت حکومت کنند، و همۀ اقشار مختلف یک جامعه را به فرمان خودشان درآورند تا وقتی که یک سوژۀ مورد نفرت یا ترس همگانی را نیابند به منظورشان نخواهند رسید، من هرگاه بخواهم همۀ ملت‌های جهان را با یکدیگر متحد گردانم، باید یک دشمن مشترک بر ایشان بتراشم که در یک سیارۀ دیگر ساکن باشد – مثلاً در کرۀ ماه – و همۀ مردم جهان از او بترسند. اگر این بررسی را در نظر بگیرید دیگر تعجب نمی‌کنید از این که حکومت‌های قومی و قبیله‌ای در عصر ما در رفتار با همسایگان‌شان همواره با عواطف نفرت و ترس رهبری می‌شوند و رجال حکومت با همین عواطف ترس و نفرت به حاکمیت خودشان ادامه می‌دهند، و حتی افزایش تولیدات و پیشرفت‌های قومی نیز در پرتو همین عواطف صورت می‌گیرد».

مصلح بزرگ اسلامی، سید ابوالحسن ندوی در کتاب «ما ذا خسر العالم بانحطاط المسلمین»، ص ۱۶۷ بر این سخن حاشیه‌ای زده است و می‌گوید: «این راه حل که پروفسور جود پیشنهاد کرده است و می‌خواهد مشکل ملت‌ها و مسألۀ جنگ‌ها و کشمکش‌های ملی را با آن حل کند. راه حل عادلانه و توجیه معقولی است. دشمنی ملت‌ها و جوامع بشری با یکدیگر تمامی نمی‌پذیرد. تا زمانی که یک دشمن دیگر داشته باشند که همۀ آن‌ها از او بترسند و از او نفرت داشته باشند و او را دشمن خود بدانند، و در جنگیدن با او با یکدیگر متحد شوند. اما چه حاجت به این که مثلاً دشمن در کرۀ ماه یا مریخ برای ملت‌ها بتراشیم و اختراع کنیم. چرا به آن دور دست‌ها دست بیاندازیم؟ دین به انسان هشدار می‌دهد که این دشمن نوع انسان و فرزند آدم روی همین زمین وجود دارد و همۀ انسان‌ها باید با او دشمنی کنند و از او در هراس باشند، و در دشمنی و کارزار با او با همنوعان‌شان همکاری کنند:

﴿إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا يَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِيَكُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ ٦[فاطر: ۶].

«شیطان دشمن شما است. او را دشمن گیرید او حزب و دار و دسته‌اش را فرا می‌خواند تا از یاران دوزخ گردند».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِي ٱلسِّلۡمِ كَآفَّةٗ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٢٠٨[البقرة: ۲۰۸].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، همگان از راه صلح و مسالمت با یکدیگر درآیید و گام‌های شیطان را دنبال نکنید که او دشمن بزرگ شما است».

اسلام جهان بشری را فقط به دو گروه تقسیم کرده است. یاران خدا و یاران شیطان، مددکاران حق و مددکاران باطل. و جنگ و جهاد را جز برعلیه مددکاران باطل و یاران شیطان هرجا که باشند و هرکس که باشند مشروع نگردانیده است.

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱلطَّٰغُوتِ فَقَٰتِلُوٓاْ أَوۡلِيَآءَ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّ كَيۡدَ ٱلشَّيۡطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا ٧٦[النساء: ۷۶].

«کسانی که ایمان آورده‌اند، در راه خدا نبرد می‌کنند، و کسانی که کفر پیشه کرده‌اند در راه طاغوت نبرد می‌کنند. پس با یاران شیطان نبرد کنید که نیرنگ شیطان همواره سُست و ناتوان بوده است».

دایرۀ کینه و دشمنی در اینجا بسته می‌شود، و عاطفۀ نفرت انسان در همین محدوده فشرده می‌شود. انسان با ایمان به خاطر منفعت شخصی با کسی دشمنی نمی‌کند. به خاطر تعصبات قبیله‌ای و قومی و اقلیمی و طبقاتی در مقام کینه‌توزی برنمی‌آید. انگیزۀ دشمنی انسان با ایمان هیچگاه کینه‌توزی و حسادت نیست. تنها در یک میدان توسن کینه‌توزی و دشمنی‌اش تاخت و تاز می‌کند و نشیب و فراز می‌رود. آن هم عبارت است از دشمنی در رابطه با خدا. یعنی فقط به خاطر خدا دشمنی می‌کند و بس. حدیث نبوی در این ارتباط می‌گوید:

«من أحب لله، وأبغض لله، وأعطى لله، ومنع لله فقد استكمل الإيمان»

«هرکس در رابطه با خدا محبت ورزد، و در رابطه با خدا دشمنی کند، و به خاطر خدا ببخشد، و به خاطر خدا باز گیرد، به ایمان کامل دست یافته است».