رضایت و خوشبختی
«إن الله عزّ وجل بقسطه جعل الفرح والروح في الرضا واليقين، وجعل الغم والحزن في السخط والشك»
«خدای عزّ وجل از روی قسط و عدالت حقیقی خویش شادمانی و کامروایی را در رضایت و یقین، و غم و اندوه را در نارضایتی و تردید قرار داده است» (حدیث نبوی).
در این حدیث شریف از یک حقیقت بزرگ در ارتباط با روان انسان پردهبرداری شده است. همانگونه که سنت الهی سیری و سیرابی را به خوراکها و نوشیدنیهای این جهان مادی مربوط گردانیده، در جهان روح و روان انسانی نیز شادمانی و کامرانی و شادی و آسایش روان آدمی را در رضایت و یقین قرار داده است، همچنان که سنت الهی غم و اندوه را با نارضایتی و تردید پیوند داده است. وقتی انسان نسبت به خودش و پروردگارش در مقام رضایت و خشنودی قرار گرفت، نسبت به حال و وضعی که دارد اطمینان حاصل میکند، و وقتی به خدا و آخرت و پاداش الهی یقین کرد، به فردا و آیندهاش دل میبندد. اما انسان بیایمان به چه چیز زندگی فعلیاش خشنود باشد و از کجا نسبت به فردا و آیندهاش یقین پیدا کند؟ این انسانهای ناراضی و معتاد به تردید هرگز مزهی شادی را نمیچشند. زندگیشان سراسر سیاهی است و ظلمات، شب تاری است که روز به دنبال ندارد، و در پایان آن دمیدن سپیدهای انتظار نمیرود. این حدیث نبوی نارضایتی و تردید را در کنار هم آورده است. و همینطور هم هست، نارضایتی و تردید ملازم یکدیگرند. اگر تردید نباشد نارضایتی نیست و اگر نارضایتی نباشد تردید نیست. حافظ ابن قیم/میگوید: «به ندرت امکان دارد که انسان ناراضی تردید کشندهای در دل نداشته باشد که دلش را به درد آورد و در آن جولان کند، هرچند که خود او وجود آن تردید را احساس نکند، اگر به راستی در عمق روان خویش کند و کاوی بکند، خواهد دید که یقینش دستخوش آفت شده و باور قلبیاش آسیب دیده است. آری، رضایت و یقین دو برادر همسفرند، و تردید و نارضایتی نیز دو رفیق همراه!»
انسان ناراضی علی الدوام اندوهناک است. سر در گریبان دارد، احساس دلتنگی میکند. زندگانیش تنگ و دردناک است. حوصلۀ مردم را ندارد، حوصلۀ خودش را هم ندارد، حوصلۀ هیچ چیز را ندارد. گویا جهان با آن همه وسعتش در نظر او به اندازۀ سوراخ سوزن شده است. انسان با ایمان هم ممکن است گرفتار اندوهی بشود، یا غصهای گلویش را بفشارد، از این رو است که خدا به رسول گرامیاش میفرماید:
﴿وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَيۡهِمۡ﴾[النحل: ۱۲۷].
«بر آنان اندوهگین مباش».
﴿وَلَا يَحۡزُنكَ قَوۡلُهُمۡۘ﴾[یونس: ۶۵].
«و گفتههای اینان تو را اندوهگین نسازد».
اما اندوه انسان با ایمان برای دیگران بیشتر از اندوه او برای خودش است. اگر هم برای خودش اندوهناک گردد، بیشتر برای آخرتش است، پیش از آن که برای دنیایش باشد. به فرض هم که برای دنیایش اندوهگین گردد، اندوهی عارضی و موقت است و مانند تکههای ابر بهاری خیلی زود کنار میرود، و با وزش نسیمی از ایمان اثری از آن بر جای نمیماند. حتی روانهای گرفته و روحیههای بدبین نیز وقتی در پرتو ایمان قرار گیرند روشن و تابان میشوند، و در اثر ایمان بیشتر تاریکیهای آنها زدوده میشود و عمدۀ گرفتگیهای آنها تخفیف مییابد، و عوامل نارضایتی و بدبینی از آنها دور میگردد. اما آن کسی که در وجود خدا و آخرت دچار تردید است، همواره در ماتمی مستمر و تعزیه دائمی به سر میبرد؛ زیرا همواره با نارضایتی دست به گریبان است. و همیشه نسبت به مردم خشمگین است از دست خودش هم خشمگین است. از روزگار خشمگین است. نسبت به همه چیز خشمگین است از قدیم گفتهاند: هرکس بر روزگار به سر میبرد. گاهی میگرید که این چه سرنوشتی است که دارد. خودش را سرزنش میکند. برای دنیایش نوحهسرایی میکند. و با خودش دست و پنجه نرم میکند. یکی از این انسانهای شکاک دربارۀ خودش اینطور گفته است: همۀ عواطف، اندیشه و رفتارش تحت الشعاع غم و اندوه قرار گرفته است. اعصاب خودش، اعصاب آفرینش خدایان، اعصاب مردم، اعصاب همه اشیای جهان اندوهگین است. نمیداند برای چه زنده است! چرا اندوهگین است، نمیداند که چرا اندوهگین است. زیرا نمیداند برای چه زنده است!
احساس رضایت برای انسان از نخستین عوامل آرامش روانی است و آرامش روانی نیز رمز خوشبختی است.
در حدیث آمده است:
«مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ اسْتِخَارَتُهُ رَبَّهُ، وَرِضَاهُ بِمَا قَضَى، وَمِنْ شَقَاءِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ الاسْتِخَارَةَ، وَعَدم رضاه بَعْدَ الْقَضَاءِ»
از خوشبختی انسان است که گزینش در امور خویش را به پروردگارش واگذارد (استخاره کند)، و به آنچه پروردگارش مقدر کرده است رضایت بدهد، و از بدبختی انسان است که گزینش پروردگار را در امور خویش نپسندد، و به مقدرات پروردگارش رضایت ندهد.
با هرکار مقدوری میتوان دو برخورد کرد: «استخاره» قبل از وقوع آن و «رضایت» بعد از وقوع آن، و خوشبخت کسی است که هردو را داشته باشد و این شخص مؤمن است، و بدبخت کسی است که از هردو تای آن محروم باشد.
«استخاره» که توصیه شده است، عبارت از این است که هر کاری که مؤمن میخواهد بکند پیش از اقدام به آن از خدا درخواست کند که او را به بهترین کار و بهترین راه رهنمون گردد. از جمله دعاهایی که پیامبر گرامی اسلام در این زمینه تعلیم فرموده این دعا است:
«اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الأَمْرَ خَيْرٌ لِى فِى دِينِى وَمَعَاشِى وَعَاقِبَةِ أَمْرِى، فَيَسِّرْهُ لِى، وَبَارِكْ لِى فِيهِ، وَإِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الأَمْرَ شَرٌّ لِى فِى دِينِى وَمَعَاشِى وَعَاقِبَةِ أَمْرِى، فَاصْرِفْهُ عَنِّى، وَاصْرِفْنِى عَنْهُ، وَاقْدُرْ لِى الْخَيْرَ حَيْثُ كَانَ ثُمَّ رَضِّنِى بِهِ»
«پروردگارا! اگر میدانی که این کار برای دین و معیشت و عاقبت زندگی من خوب است، برایم میسر ساز و آن را برای من مبارک گردان، اما اگر میدانی که این کار برای دین و معیشت و عاقبت زندگی من بد است، از من روگردان ساز، و مرا از آن منصرف گردان، و خیر و خوبی من را در هرچه که هست برایم مقدرگردان و سپس مرا به آن خشنود ساز».
تنها انسان مؤمن است که با هریک از مقدرات الهی که مواجه میگردد، احساس رضایت سراپای وجودش را میگیرد. انسان مؤمن است که از چنین حالت روانی برخوردار میگردد و روحش آسایش مییابد و دلش شاد میگردد. نه دلتنگ است و نه دلسرد از خود بدش نمیآید. از جهان و زندگی و زندگان دلگیر نیست. منشأ این احساسات لذتبخش خشنودی و رضایت او از خویشتن خویش و موجودیت جهان اطراف خویش است، و خاستگاه این رضایت از خود و جهان اطراف خود، خشنود و رضایت از مبدأ آفرینش است، و سرچشمۀ این رضایت همه جانبه، ایمان به خدای پروردگار جهانیان است. رضایت یک نعمت بزرگ روحانی است و بعید است که منکر خدا یا کسی که در وجود خدا یا ربوبیت او یا پاداش و آخرت دچار تردید است، به آن برسد. این نعمت بزرگ تنها به انسانی میرسد که ایمانی قوی به خدا داشته باشد. و با او رابطه نیک برقرار کرده باشد. خدا پیامبر گرامیاش را مخاطب قرار داده و فرموده است:
﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ غُرُوبِهَاۖ وَمِنۡ ءَانَآيِٕ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡ وَأَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرۡضَىٰ ١٣٠﴾[طه: ۱۳۰].
«پس برآنچه میگویند شکیبایی پیشه کن، و به تسبیح و ستایش پروردگارت بپرداز پیش از طلوع خورشید و پیش از غروب آن، و در ساعات مختلف شب نیز تسبیحگوی، و اوقات مختلف روز، تا راضی شوی».
و در مقام بیان الطاف خویش نسبت به آن بزرگواری، میفرماید:
﴿وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ ٥﴾[الضحی: ۵].
«آنقدر پروردگارت به تو خواهد بخشید تا تو را ضی و خشنود گردی».
خدای متعال با این کلام شریفش اهل ایمان (صحابهی کرام را ستوده و فرموده است:
﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ﴾[البینة: ۸].
«خدا از آنان راضی است و آنان از خدا راضیاند».