محبت و عشق به طبیعت
انسان با ایمان در پرتو اسلام، همانگونه که به خدا عشق میورزد، به طبیعت و همۀ جهان هستی عشق میورزد، مگر نه اینست که اثری از آثار پروردگار او است؟
﴿ٱلَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ ٢ وَٱلَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىٰ ٣﴾[الأعلی: ۲-۳].
«آن که آفرید و سازمان داد * و آن که برنامهریزی کرده و راه نمود».
هرچیز در جهان روی حساب است و برای غایت و حکمتی است.
﴿إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩﴾[القمر: ۴۹].
«ما هرچیزی را با اندازه و مقدار آفریدهایم».
﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ ٥﴾[الرحمن: ۵].
«و خورشید و ماه روی حساب دقیقاند».
﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٖ مَّعۡلُومٖ ٢١﴾[الحجر: ۲۱].
«و هیچ چیزی نیست، مگر آن که نزد ما است گنجینههایش، و فرو نمیفرستیم مگر به اندازۀ معین».
طبیعت دشمن انسان نیست، آفریدهای مسخر برای خدمت انسان است، و یار انسان است در جهت ادای وظیفۀ خلافت خدا در زمین. همۀ آنچه در جهان هستی است زبانهای راستگویی هستند که خدا را تمجید و تسبیح میکنند. البته به زبانی که خردهای محدود بشری درنیابند و نفهمند.
﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّۚ وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰكِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِيحَهُمۡۚ﴾[الإسراء: ۴۴].
«آسمانهای هفتگانه و زمین و همۀ موجوداتی که در آسمانها و زمیناند تسبیح خدا میکنند، و هیچ چیز نیست مگر آن که ستایش خدا میکنند و سپاس او میگویند، ولی شما تسبیح آنان را درنمییابید...».
جهان پدیدۀ بدی نیست که باید هرچه زودتر آن را نابود کرد، چنانکه فلسفۀ مانوی و مانند آن تبیین کردهاند. نامه سرگشاده خداست برای همۀ باسوادان و بیسوادان که آیات قدرت و رحمت و عظمت و نعمت او را در آن میخوانند.
موجودات علوی و وسفِلی این جهان همه ساختههای دست خدایند که به هرچیز آفرینش آن را بخشیده و سپس هدایت فرموده است. خدایی که به این جهان آفرینش وحدتی بخشیده که زمین و آسمانش، جانوران و گیاهانش مانند اعضای مختلف پیکر واحد باهم همکاری و هماهنگی و همبستگی دارند.
﴿لَا ٱلشَّمۡسُ يَنۢبَغِي لَهَآ أَن تُدۡرِكَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّيۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَكُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ ٤٠﴾[یس: ۴۰].
«نه خورشید را سزاوار است که ماه را دریابد و نه شب از روز پیش میافتد، و هریک در فلکی شناورند».
در همۀ جهان آفرینش هیچ چیز یافت نمیشود که گزاف یا بیهوده آفریده شده باشد. هرچه در این جهان هستی است برای ایفای نقش خاص خودش آماده شده است تا زمین آنچنانکه خدا اراده فرموده است آباد گردد، و زندگی تا سرآمد نهاییاش پیش رود، و انواع خدمات در اختیار این نوع برگزیده و گرامی داشته از انواع مخلوقات، یعنی انسان، قرار گیرد. بعضی از افراد بشر به تاریکی از روی ترس و ناخوشایندی مینگرند، و تاریکی در نظر آنان مظهر خدای بدیها است که با خدای روشنایی و خوبیها در جنگ است. باید دید که این انسانها شب هنگام که جامۀ سیاه شب جهان و خود انسانها را در برمیگیرد چه احساسی دارند؟ همانطور که میدانیم نیمی از زمان شب است؟ عقیدۀ اسلامی این کابوس عقلی و روانی را از روی اذهان پیروانش برداشته است. این که زمان به شب و روز تقسیم شده است و تاریکی و روشنایی، خود آیتی است از آیات خدا در تنظیم و سازماندهی قلمرو فرمانرواییش، و نعمتی است از نعمتهای خدا بر آفریدگانش که باید او را به خاطر آن سپاس گزارند نه آن که از آن بترسند.
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلَّيۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِضِيَآءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ ٧١ قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِلَيۡلٖ تَسۡكُنُونَ فِيهِۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٧٢ وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٧٣﴾[القصص: ۷۱-۷۳].
«بگو: آیا تصور کردهاید که اگر خدا شب را بر شما سرمدی قرار دهد تا روز قیامت، کدامیک از خدایان به جز خدای یکتا برای شما روشنایی میآورد؟ پس آیا نمیشنوید؟ * بگو: آیا تصور کردهاید که اگر خدا روز را بر شما سرمدی قرار دهد تا روز قیامت، کدامیک از خدایان به جز خدای یکتا برای شما شبی میآورد که در آن آرامش یابید؟ پس آیا نمیبینید؟ * و از رحمتش شب و روز را برای شما قرار داد تا در آن آرامش یابید و از فضل خدا جویا شوید و تا سپاس گزارید».
محبت واقعی نسبت به طبیعت در اهل ایمان تجسم مییابد که سیمای خدا را در این طبیعت مینگرند، و این جهان طبیعت را قرآن صامتی میبینند که دلالت بر خدایی او میکند.
﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَكَ﴾[آل عمران: ۱۹۰-۱۹۱].
«در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز آیتهایی است برای صاحبدلان * آنان که ایستاده و نشسته و بر پهلو خوابیده خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگار ما این جهان هستی را یاوره نیافریدهای، همه تسبیحگوی توییم...».
این عشق و محبت به روشنترین صورتش در وجود پیامبر اسلام جشکل یافته بود که حتی نسبت به کوهها اظهار عشق و محبت میکرد و حتی به کوهی که قاعدتاً باید به آن فال بد میزد و دیدنش را بدشگون میدانست، به دلیل آن که در کنار آن در جنگ اُحُد شکست خورده بود. در صحیح بخاری از انس بن مالکس پیشخدمت رسول خدا جروایت شده است که گفت: با پیامبر اکرم جبه بیرون مدینه رفتم و خدمت آن حضرت میکردم. وقتی پیامبر اکرم جمراجعت کرد و اُحُد در برابرش پدیدار شد، فرمود:
«هَذَا جَبَلٌ يُحِبُّنَا وَنُحِبُّهُ»
«این کوهی است که ما را دوست دارد و ما دوستش داریم».