عبادات و تولید
بعضی هم میگویند: هر عقیدۀ دینی لاجرم بر پیروان و معتقدانش عبادتهای گوناگون و انواع و اقسام آداب و مراسم فرض میگرداند که قسمتی از وقت مردم را کم و زیاد، بسته به تفاوت ادیان با یکدیگر، و بسته به انواع عبادتهایشان، به خود اختصاص میدهد. به عنوان مثال، همین نمازهای یومیۀ اسلام را که در هر شبانه روز پنج نوبت باید به جای آورد، در نظر بگیرید، آیا این باعث تعطیل کار، و عقبافتادن کارگر، آن هم در عصر ماشین و سرعت و رقابت سرسام آور بازرگانی و صنعت، از کارهای روزمره میشود؟!
حقیقت اینست که عبادت در ادیان به طور کلی وقت بسیار اندکی را از مردم میگیرد. البته اگر مردم برای خودشان به حساب دین عبادتها و مراسم گوناگون را که خدا روا نداشته است، تشریع نکنند! و اگر بر خودشان سخت بگیرند و از دشواری عبادت خودشان را هلاک کنند، این مسألهی دیگری است!
بگذریم از این که همان وقت اندکی هم که برای عبادت صرف میشود، به حساب زندگی و تولید، وقت تلف شده و از دسترفتهای نیست. هرگز! عبادت نیروها را متمرکز میکند، و همت و اراده را کارآمد میسازد، و انرژی تولید میکند، و فلز همت انسان را صیقل میدهد، تا نیرومندتر و برندهتر و سازندهتر به میدان زندگی بازگردد.
این ستم رواداشتن بر واقعیت است که هرچیز با محصول مادی مستقیم و قابل رؤیت آن سنجیده شود و از تأثیرات فعال و آرام و پنهان آن در وجود انسان و حتی در ماده نیز چشمپوشی شود.
دکتر الکسیس کارل، نویسندۀ کتاب «انسان موجود ناشناخته» و برندۀ جایزۀ نوبل، چه خوب و به جا گفته است:
«شاید نماز بزرگترین انرژی مولد نشاط و فعالیت باشد که تا به امروز شناخته شده است. من به عنوان یک پزشک، بسیاری از بیماران را دیدهام که داروها از درمانشان درماندهاند، و آن هنگام به پزشک دو دستش را به علامت تسلیم و ناتوانی بالا برده است، نمار وارد صحنه شده و بیماریهای آنان را شفا داده است».
«نماز مانند معدن رادیوم اشعه صادر میکند، و یک مولد نشاط و فعالیت است. به هنگام نماز، مردم میکوشند تا نشاط و فعالیت محدودشان را با گفتگو و رویارویی با نیرویی که هیچگاه او از نشاط و فعالیت نمیافتد، افزایش دهند.
«ما، وقتی که نماز میخوانیم، خودمان را با آن نیروی عظیمی که بر جهان آفرینش احاطه دارد، پیوند میدهیم و از آن نیروی عظیم ملتمسانه درخواست میکنیم که مشتی از آن خروار و خوشهای از آن خرمن به ما ببخشد، تا به مدد آن بتوانیم از عهدۀ تحمل بار زندگی برآییم. بلکه همان التماس و درخواست به خودی خود کافی است که بر نیرو و نشاط ما بیفزاید. شما احدی را نخواهید یافت که به درگاه خدا زاری کند، و آن گریه و زاری و التماس بهترین فرآوردهها را برای او نداشته باشد».
وقتی نماز و نیایش به طور کلی این آثار را داشته باشد، نماز اسلام، به خصوص، آثاری از این ژرفتر و دستاوردهایی از این فراتر خواهد داشت. نماز اسلام یک تعبد محض نیست، یک زاری و التماس تهی از مفاهیم زندگی نیست. علاوه بر راز و نیاز و زاری و التماس، نظافت، آموزش و پرورش اخلاقی و ورزش نیز هست. دیگر چه رسد به «نماز جماعت» که خود مکتب مستقلی برای آموزش اصول و ارزشهای اجتماعی، و انجمنی برای پرورش عملی انسانها در جهت محبت و برادری و برابری میان اقشار مختلف مردم است.
کاش میدانستم که تولید زیان میدهد یا سود میبرد از انسانی که پیش از درآمدن خورشید بیدار میشود، برمیخیزید، وضو میگیرد و خودش را پاک و پاکیزه میکند، به درگاه پروردگارش نماز میخواند، و صبح زود به پیشباز روز میرود، با جانی پاک و جسمی چالاک، با دلی آرام و یقینی نیرومند؟!
یکی از محققان تحلیل دقیق و درستی از تأثیر نماز جماعت اسلام در زندگی مسلمانان به دست داده است.
«به حق سوگند! نعمت بسیار بزرگی است که انسان این امکان را داشته باشد که در هر شبانه روز پنج نوبت، در میان گیرودار این جهان جنگ زده و سراسر درگیری و کارزار، در یک جو آکنده از صلح و مسالمت بهرهمند گردد، و در دورانی که اختلافات طبقاتی و غیره، بر جهان بشریت حاکم است، از یک جو مساوات و برابری برخوردار شود، و در کشاکش کینهتوزیهای کودکانه و پست، و درگیریها و کشمکشهای زندگی روزمره، در فضایی سرشار از محبت به سر بَرَد».
به راستی بزرگترین نعمت است، و توشۀ پرارزشی است که انسان بتواند در زندگی مادی، معنویات را نیز در برگیرد. انسان ناگزیر باید در هنگامۀ همین جداییها و کشمکشها و درگیریها کار کند در میان همین صحنههای کینهتوزی و دشمنی زندگی کند. و در عین حال، پنج نوبت خود را از همۀ این محیطها بیرون بکشد و جدا کند، تا به حقیقت برابری و برادری و محبت که سرچشمههای حقیقی سعادت انسان است راه یابد.
روی این حساب، زمان و وقتی که برای نماز گرفته میشود، تلف نمیشود و هدر نمیرود، و آثار مطلوب و فعال دارد، و برای بشریت عملاً سودمند است. حتی به عکس، از این مقدار زمانی که به نماز اختصاص داده میشود، به بهترین وجه بهرهکشی به عمل میآید، زیرا درسهای ارزشمندی به انسانها میدهد که زندگی را به راستی شایستۀ زیستن میگرداند.
و این آموزشهای برادری و برابری و محبت و مهربانی، در پرتو به کارگیری عملی آنها در زندگی روزمره، ستونها و پایههایی برای یگانگی بخشیدن به نوع بشر خواهند گردید، و تمدن راستین را برای بنی نوع انسان جاودانه خواهند گردانید».