(۳-۷-۹) ختمِ خطبۀ دوّم با ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ ...﴾
بسیاری از خطبا همیشه خطبۀ دوّم را با این فرمودۀ خداوندأ به پایان میبرند که فرمودهاند: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠﴾[النحل: ۹۰] «خداوند به دادگری، و نیکوکاری، و نیز بخشش به نزدیکان دستور میدهد، و از ارتکاب گناهان بزرگ، و انجام کارهای ناشایست، و دستدرازی و ستمگری نهی میکند. خداوند شما را اندرز میدهد تا این که پند بگیرید.»
برخی از فقها ابراز داشتهاند اوّلین کسی که آنرا خواند عمر بن عبدالعزیز/ بود که بجای آنچه بود که بنی أُمیه در پایانِ خطبه میخواندند. [۱۰۸۷] و برخی دیگر هم گفتهاند: این عمل نامشروع است، [۱۰۸۸] بلکه حتّی برخی آنرا بدعت دانستهاند. [۱۰۸۹] البته این جای بحث دارد.
این افراد استدلال کردهاند که عمل اهل مدینه خلاف این بوده، پس نامشروع است. [۱۰۹۰]
البته باید اشاره کرد بنا بر قول راجح علما عمل اهل مدینه حجّت نیست. [۱۰۹۱] البته میتوان گفت همانطور که در سنن آمده و ابن قیّم هم بدان اشاره نموده پیامبر اکرمج خطبهاش را با استغفار به پایان بردهاند. [۱۰۹۲] و از طرفی هدف از خطبه موعظه بوده و در نتیجه چون این آیه هم دعا و موعظه است، لذا خواندنش جایز است. اما دلیلی برای استحباب آن وجود ندارد و تکرار آن در همۀ خطبهها شاید این ذهنیّت را برای شنوندگان درست کند که مستحب وبوده و پیغمبر بزگوار ج آنرا خواندهاند. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)
[۱۰۸۷] صاوي، بلغة السالك ۱ / ۱۸۱ . [۱۰۸۸] همان. [۱۰۸۹] شقيري، السنن والمبتدعات ص ( ۷۸ ) . [۱۰۹۰] بلغة السالك ۱ / ۱۸۱ . [۱۰۹۱] أصول السرخسي ۱ / ۳۱۴ ، آمدي، لإحكام ۱ / ۲۴۳ ، قاضي أبو يعلى، العدة في أصول الفقه ۴ / ۱۱۴۲ ،أبو الخطاب، التمهيد في أصول الفقه ۳ / ۲۷۳ . [۱۰۹۲] نک: (۳-۶-۲-۶) اتمام خطبة دوّم با استغفار.