نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۱-۴-۸) استعمال عطر و روغن

(۱-۴-۸) استعمال عطر و روغن

استعمال عطر و علاقۀ رسول خدا ج به بوی خوش بس محرز است، پیامبر اکرم ج می‌فرماید: «إِنَّمَا حُبِّبَ إِلَىَّ مِنْ دُنْيَاكُمُ النِّسَاءُ وَالطِّيبُ وَجُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْنِىَ فِى الصَّلاَةِ.» [۲۰۸] «از دنیای شما، زنان و بوی خوش نزد من دوست‌داشتنی هستند و بینایی چشم من در نماز است.» پس استفاده از بوی خوش مستحب است البته این استحباب برای مردان می‌باشد؛ و جایز نیست که زن برای رفتن به مسجد، معطر از خانه بیرون رود. ابوهریرهس روایت کرده است: «لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ، وَلْيَخْرُجْنَ تَفِلاتٍ.» [۲۰۹] «زنان و کنیزان خداوند را از رفتن به مسجد منع نکنید؛ (ولی آنان هم وقتی به مسجد می‌روند،) بوی خوش به خود نزنند.»

همچنین بر شخص محرم در حج استعمال عطر حرام است، به دلیل اینکه رسول الله ج فرمودند: «لاَيَلْبَسُ الْمُحْرِمُ ثَوْبًا مَسَّهُ وَرْسٌ وَلاَ زَعْفَرَانٌ.» [۲۱۰] «انسان محرم نباید لباسی بپوشد که وَرس (گیاه خوشبو) و زعفران به آن خورده است.»

و امام ابن حجر/ گفته است: «ألحق العلماء بذلك أنواع الطيب للاشتراك في الحكم.» [۲۱۱] «علماء به ورس(گیاهی خوشبو) و زعفران، سایر بوهای خوش را قیاس کرده‌اند؛ چرا که همه یک علت دارند.»

با این وصف، استحباب عطر و بوی خوش در روز جمعه برای نماز جمعه از تأکید بیشتری برخوردار است و پیامبر خدا ج در موارد متعدّد که قبلاً هم به برخی اشاره شد به این امر توصیه فرموده‌اند. پیامبر ج فرموده‌اند: «مَنِ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَمَسَّ مِنْ طِيبِ امْرَأَتِهِ - إِنْ كَانَ لَهَا - وَلَبِسَ مِنْ صَالِحِ ثِيَابِهِ ثُمَّ لَمْ يَتَخَطَّ رِقَابَ النَّاسِ وَلَمْ يَلْغُ عِنْدَ الْمَوْعِظَةِ كَانَتْ كَفَّارَةً لِمَا بَيْنَهُمَا وَمَنْ لَغَا وَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ كَانَتْ لَهُ ظُهْرًا.» [۲۱۲] «هرکس روز جمعه غسل کند، واگر (عطر نداشت) از عطر زنش استفاده کند، و بهترین لباسش را بپوشد، و سپس از بالای گردن مردم رد نشود (و هرجا که خالی بود بنشیند)، و هنگام خطبۀ امام هم حرف نزند، موجب بخشیده شدن تمام گناهان صغیره‌ای می‌شود که از جمعۀ قبل تا این جمعه مرتکب گردیده است؛ و هر کس صحبت کرد و از بالای گردن مردم رد شد، ثواب نماز ظهر نصیبش می‌شود (و دیگر ثواب نماز جمعه را ندارد.)» و ابوسعید خدریس روایت کرده است: «أن رسول الله ج قال: الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ مُحْتَلِمٍ وَأَنْ يَسْتَنَّ وَأَنْ يَمَسَّ طِيبًا إِنْ وَجَدَ.» [۲۱۳] «پیامبر خدا ج فرمود: غسل جمعه بر هر شخص محتلمی واجب است و سواک بزند و اگر (عطری یا ماده‌ای برای) خوشبویی دارد آن‌را استعمال کند.»

همچنین از سنّت پیامبر ج می‌باشد که موی خود را شانه و مرتب می‌کردند و به آن روغن می‌مالیدند. ایشان ج فرموده‌اند: «مَنْ كَانَ لَهُ شَعْرٌ فَلْيُكْرِمْهُ.» [۲۱۴] «هر کس مو دارد آن را مورد احترام قرار دهد.» و از موارد حقوق مو و عملی که پیامبر ج بسیار انجام داده‌اند روغن زدن به موی سر می‌باشد. أنس ‌بن مالکس روایت می‌کند: «ان رسول الله ج يُكْثِرُ دَهْنَ رَأْسِهِ وَيَشْرَحُ لِحْيَتَهُ بِالْمَاءِ.» [۲۱۵] «پیامر خدا ج بسیار به (موی) سرش روغن می‌زدند و بسیار ریشش را شانه می‌کردند.» [۲۱۶] و این عملکرد در روز جمعه برای رفتن به نماز جمعه برای مردان مستحب می‌باشد و زنان چون باید موهای خود را بپوشانند دلیلی برای استحباب این عمل برای آن‌ها وجود ندارد. روغن زدن مو در روز جمعه از مستحباتیست که پیامبر ج برای رفتن به نماز جمعه انجام داده‌اند و به آن توصیه فرموده‌اند. ایشان ج می‌فرمایند: «لَا يَغْتَسِلُ الرَّجُلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَيَتَطَهَّرُ بِمَا اسْتَطَاعَ مِنْ طُهْرٍ ثُمَّ يَدَّهِنُ مِنْ دُهْنِهِ أَوْ يَمَسُّ مِنْ طِيبِ بَيْتِهِ ثُمَّ يَرُوحُ فَلَمْ يُفَرِّقْ بَيْنَ اثْنَيْنِ ثُمَّ صَلَّى مَا كُتِبَ لَهُ ثُمَّ يُنْصِتُ إِذَا تَكَلَّمَ الْإِمَامُ إِلَّا غُفِرَ لَهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى.» [۲۱۷] «مردی در روز جمعه غسل نمی‌کند، و به اندازۀ تواناییش خود را پاکیزه نکرده و از روغنی که دارد به (سرش) روغن نزده یا از مادۀ خوشبوی خانه‌اش استفاده نکرده سپس زود هنگام به مسجد نرفته و بین دو نفر (که کنار هم نشسته‌اند) فاصله نیانداخته (و عبور نکرده) سپس نمازش را آنگونه که بر وی فرض است ادا نکرده و در حین تکلم (وخطبۀ) امام ساکت ننشسته مگر اینکه بین این جمعه و جمعۀ بعدی گناهانش بخشیده می‌شوند.»

عبدالله بن عباسب روایت کرده است: «أن النبي ج قال يوم الجمعة: أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا كَانَ هَذَا الْيَوْمَ فَاغْتَسِلُوا وَلَيَمَسَّ أَحَدُكُمْ مَا يَجِدُ مِنْ طِيبِهِ أَوْ دُهْنِهِ.» [۲۱۸] «پیامبر ج در روز جمعه فرمودند: ای مردم! در چنین روزی خود را بشویید و هر کدام از شماها از آنچه از بوی خوش یا روغنی داشت استعمال کند.»

[۲۰۸] (صحیح): احمد، المسند (ش۱۲۲۹۴و۱۴۰۳۷و۱۲۲۹۳) / نسایی (ش۳۹۳۹) / بیهقی، السنن الکبری (ش۱۳۸۳۶) / ابن ابی عاصم، الزهد (ش۲۳۴) / ضیاء المقدسی، الاحادیث المختاره (ش۱۷۳۶و۱۷۳۷) والمنتقى من مسموعات مرو (ش۱۲۸) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۵ص۲۴۱) / ابویعلی، المسند (ش۳۴۸۲و۳۵۳۰) / مروزی، تعظیم قدرالصلاة (ش۳۲۲) / ابوعوانه، المستخرج علی مسلم (ش۴۰۲۰) / ابن ابی حاتم، التفسیر (ج۲ص۴۳۴) / معاني الأخبار للكلاباذي (ج۱ص۸) / ابوالشیخ ابن حیان، اخلاق النبی وآدابه (ش۷۲۷و۷۲۸) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۳۹۸) / ابن ابی حاتم، التفسیر (ج۲ص۴۳۴) / ابن ابی عاصم، الزهد (ش۲۳۵) / بزار (ش۶۸۷۹) / ابن عدی، الکامل (ج۴ص۳۱۳) / عقیلی، الضعفاء (ج۲ص۱۶۰) از طریق (عفان بن مسلم وأبو عبيدة وعلى بن الجعد وموسی بن اسماعیل وأبو سعيد مولى بني هاشم وعبدالواحد بن غياث أبو بحر ومسلم بن إبراهيم ومحمّد بن مخلد و إبراهيم بن الحسن وعثمان بن حفص) روایت کرده‌اند: «عن سلام (بن سلیمان) أبي المنذر عن ثابت عن أنس أن النبي صلى الله عليه وسلم قال حبب إلي من الدنيا النساء والطيب وجعل قرة عيني في الصلاة.» وسلام ابوالمنذر هم متابعه شده ونسایی، السنن الکبری (ش۸۷۳۷) / جزء المومل بن ایهاب (ش۱۷) / ابوالشیخ ابن حیان، اخلاق النبی وآدابه (ش۲۳۱) / ابن ابی عاصم، الزهد (ش۲۳۵) از طریق (جعفر بن سلیمان وسلام بن ابی الصهباء) روایت کرده‌اند: «عن ثابت عن انس ... .» وثابت البنانی هم متابعه شده وابوالشیخ ابن حیان، اخلاق النبی وآدابه (ش۷۲۸) / ابن عدی، الکامل (ج۴ص۳۱۳) از طریق (حباب بن محمد التستري) روایت کرده‌اند: «نا عثمان بن حفص التويي نا سلام بن ابی خبیزه نا علي بن زيد عن أنس بن مالك ... .» ورجال احمد «رجال صحیحین» بوده به جز سلام بن سليمان المزنى أبو المنذر القارىء: که امامان یحیی بن معین وابوداود گفته‌اند: «لابأس به» وامام ابوحاتم رازی گفته است: «صدوقٌ صالح الحديث» وامام ذهبی هم گفته است: «ثبت في القراءة لابأس به في الحديث» وامام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده وگفته است: «یخطیء» وامامان ابن حجر وساجی گفته‌اند: «صدوق یهم» وامام یحیی بن معین در روایتی دیگر گفته است: «لاشیء» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۴ص۲۸۴) وتقریب التهذیب (ش۲۷۰۵) / ذهبی، ذكر أسماء من تكلم فيه وهو موثق (ش۱۳۹) ومیزان الاعتدال (ج۲ص۱۷۷)] لذا ثقة بوده واگرچه اندکی خطا هم داشته است؛ ودیدیم که متابعه هم شده واسنادش «صحیح» می‌باشد. وامام حاكم نيشابوري گفته است: «هذا حديثٌ صحيحٌ على شرط مسلم، ولم يخرجاه» وامام ابن الملقن هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» وامام ابن القیم گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ» وامام حافظ عراقی هم گفته است: «اسناده جیدٌ» وامام ذهبی هم گفته است: «اسناده قویٌ؛ علی شرط مسلم» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۲۶۷۶) / ابن الملقن، البدر المنیر (ج۱ص۵۰۱) / عراقی، المغني عن حمل الأسفار في الأسفار (ج۱ص۴۶۶) / ذهبی، میزان الاعتدال (ج۲ص۱۷۷) / ابن القیم، زاد المعاد (ج۱ص۱۴۵)] [۲۰۹] (صحیح): احمد، المسند (ش۹۶۴۵) / حميدي، المسند (ش۹۷۸) / ابوداود (ش۵۶۵) / دارمي، السنن (ش۱۲۷۹) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۵۸۳) ومعرفة السنن والآثار (ش۱۶۲۵) / ابن الجارود، المنتقي (ش۳۳۲) / ابن حبان (ش۲۲۱۴) / ابن خزيمه (ش۱۶۷۹) / ابويعلي، المسند (ش۵۹۳۳و۵۹۱۵) / سراج، المسند (ش۷۹۹) / شافعي، المسند (ش۸۱۹) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۷۶) / عبدالرزاق، المصنف (ج۳ص۱۵۱) / ابن حزيم، المحلي (ج۳ص۱۳۰) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۲۴ص۱۷۴) / مشيخة أبي الحسن السكري (ش۷۶) / خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (ج۶ص۱۸) / طحاوي، احکام القرآن (ج۱ص۴۶۸) / بغوی، شرح السنة (ج۳ص۴۳۸) از طريق (يحيي بن سعيد القطان وسفيان بن عيينه ويزيد بن هارون وهشام الدستوايي وعيس بن يونس وعبدالله بن ادريس ويزيد بن زريع وعبدالرحيم بن سليمان وعبدالرحمن بن محمد و عبدة بن سليمان ومحمد بن عبيد وزائدة بن قدامه وخالد بن عبدالله وانس بن عياض وسعيد بن عامر وسفیان بن عیینه) روايت کرده اند: «عن محمد بن عمرو عن أبى سلمة عن أبى هريرة أن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) قال: لا تمنعوا إماء الله مساجد الله ولكن ليخرجن وهن تفلات.» ومحمد بن عمرو بن علقمه هم متابعه شده وبخاري، التاريخ الکبير (ج۴ص۷۹) / سراج، المسند (ش۷۹۸) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۱ص۱۷۸) / بزار (ش۸۵۶۹) از طريق (سلمة بن صفوان و المغيرة بن قيس وصفوان بن سلیم) روايت کرده‌اند: «عن أبى سلمة ... .» رجال احمد «رجال صحيحين» بوده فقط محمد بن عمرو بن علقمة بن وقاص الليثى: امامان علي بن المديني ونسايي ويحيي بن معين مي‌گويند: «ثقةٌ» وامام مالک هم وي را «ثقة» مي‌داند چرا که از وي روايت کرده است وبشر بن عمر گفت: «سألت مالكا عن رجل! فقال رأيته في كتبي؟ قلت لا: قال لو كان ثقةً لرأيته في كتبي.» وامام ابوحاتم رازي مي‌گويد: «صالحُ الحديث يكتب حديثه و هو شيخ.» و امام ابن عدي مي‌گويد: «له حديث صالحٌ و قد حدث عنه جماعة من الثقات كل واحد منهم ينفرد عنه بنسخة و يغرب بعضهم على بعض و يروى عنه مالك غير حديث فى الموطأ؛ وأرجو أنه لابأس به.» و امام شعبة بن الحجاج هم از وي روايت مي‌کرده و وي جز از «ثقات» روايت نمي‌کرده است وامام سمعاني هم مي‌گويد: «من جلة العلماء ومن قراء المدينة ومُتقنيهم» وامام يحيي بن سعيد القطان مي‌گويد: «صالحٌ ليس بأحفظ الناس للحديث» و امام عبدالله بن مبارک هم گفته است: «ليس به بأس» وامام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده و گفته است: «كان يخطىء» و امام يحيي بن معين هم گفته است: «ما زال الناس يتقون حديثه» اما امام يحيي بن معين علّتش را قبول نداشته لذا چنانکه گفتيم وي را «ثقة» دانسته است وامام ذهبي هم گفته است: «مشهورٌ حسنُ الحديث» وامام يعقوب بن شيبه مي‌گويد: «هو وسطٌ وإلى الضعف ما هو» وامام جوزجاني هم گفته است: «ليس بالقوي وهو ممن يشتهي حديثه» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۳۷۵وج۱۰ص۷) ولسان الميزان (ج۱ص۱۴) وتقريب التهذيب (ش۶۱۸۸) / ذهبي، المغني في الضعفاء (ش۵۸۷۶) / علي بن مديني، سؤالات محمد بن عثمان بن أبي شيبة (ش۹۴) / يحيي بن معين، معرفة الرجال رواية أحمد بن محمد بن القاسم بن محرز (ج۱ص۱۰۷) / سمعاني، الانساب (ج۵ص۱۵۵)] لذا تا زمانيکه خطايش محرز نگرديده احاديثش «صحيح» مي‌باشد. ودیدیم که متابعه هم شده است. وامام نووی هم گفته است: «اسناده صحیحٌ علي شرط البخاري ومسلم» وامامان ابن الملقن وبغوی هم گفته‌اند: «حدیثٌ صحیحٌ» [نووی، المجموع (ج۴ص۱۹۹) / بغوی، شرح السنة (ج۳ص۴۳۸) / ابن الملقن، البدر المنیر (ج۵ص۴۶)] [۲۱۰] (صحیح): مسلم (ش۲۸۵۰و۲۸۴۹) / ابوداود (ش۱۸۲۵) / نسایی (ش۲۶۶۷و۲۶۷۰و۲۶۷۵و۲۶۷۷) از طریق (عبدالله بن دینار ونافع وسالم) روایت کرده‌اند: «عن عبدالله بن عمر قال سئل النبى (صلى الله عليه وسلم) ما يلبس المحرم؟ قال: لا يلبس المحرم القميص ولا العمامة ولا البرنس ولا السراويل ولا ثوبا مسه ورس ولا زعفران ولا الخفين إلا أن لا يجد نعلين فليقطعهما حتى يكونا أسفل من الكعبين.» [۲۱۱] ابن حجر، فتح الباری، ۴/۵۴. [۲۱۲] (صحیح): ابوداود (ش۳۴۷) / بیهقی، السنن الکبری (ش۶۰۹۸) / ابن خزیمه (ش۱۸۱۰) / حديث أبي الفضل الزهري (ش۴۹۹) / اصفهانی قوام السنة، الترغیب والترهیب (ش۹۴۹) از طریق (ابن أبى عقيل ومحمّد بن سلمة والربیع بن سلیمان وابراهیم بن منقذ) روایت کرده‌اند: «حدثنا عبدالله بن وهب أخبرنى أسامة ابن زيد عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن عبد الله بن عمرو بن العاص عن النبى ج أنه قال: من اغتسل يوم الجمعة ومس من طيب امرأته - إن كان لها - ولبس من صالح ثيابه ثم لم يتخط رقاب الناس ولم يلغ عند الموعظة كانت كفارة لما بينهما ومن لغا وتخطى رقاب الناس كانت له ظهرا.» رجال ابوداود «ثقة» ومترجم در تهذیب هستند فقط أسامة بن زيد: امام يحيي بن معين مي‌گويد: «ثقةٌ صالحٌ حجةٌ» و امام علي بن مديني مي‌گويد: «عندنا ثقهٌ» وامام عجلي مي‌گويد: «ثقةٌ» و امام يعقوب بن سفيان فسوي هم گفته است: «هو عند أهل المدينة وأصحابنا ثقة مأمونٌ» وامام ابن عدي مي‌گويد: «ليس بحديثه بأس» وامام ابوحاتم مي‌گويد: «يكتب حديثه و لايحتج به» و امام ذهبي هم گفته است: «صدوقٌ قوي الحديث و الظاهر أنه ثقةٌ» وامام نسايي گفته است: «ليس بالقوى» البته امام نسايي گفته است: «قولنا (ليس بالقوي): ليس بجرح مفسد» لذا نزد امام نسايي حداقل «حسن الحديث» است و امام ابن حجر هم گفته است: «صدوقٌ يهم» و امام عبدالله بن نمير گفته است: «مدنيٌ مشهورٌ» وامام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده و گفته است: «يخطيء» وامام احمد گفته است: «ليس بشيء» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱ص۲۰۸) و تقريب التهذيب (ش۳۱۷) / ذهبي، الموقظه (ص۱۹) و ذكر أسماء من تكلم فيه وهو موثق (ش۲۶) / علي بن مديني، سؤالات محمّد بن عثمان بن أبي شيبة (ش۱۰۳) / فسوي، المعرفة و التاريخ (ج۳ص۴۳)] پس «ثقة» بوده واگر چه اندکي خطا دارد لذا امام هيثمي هم گفته است: «هو من رجال الصحيح وفيه ضعف» [هيثمي، مجمع الزوائد (ج۴ص۳۷۴)] همچنین بايد اشاره کنيم که بعضي از علما در سماع شعيب از جدش اختلاف دارند لذا اين اسناد را در درجه «حسن» قرار مي‌دهند وامام حاکم نيشابوري گفته است: «لا أعلم خلافاً في عدالة عمرو بن شعيب؛ إنما اختلفوا في سماع أبيه من جده» وامام ترمذي هم گفته است: «من تكلم في حدیث عمرو بن شعيب إنما ضعفه لأنه يحدث عن صحيفة جده كأنهم رأوا أنه لم يسمع هذه الأحاديث من جده» لكن امامان ابن حجر و ابن الملقن در تهذيب التهذيب و البدر المينر رواياتي را دال بر صحّت سماع پدرش از جدش مي‌آورند که با اثباتش اين اسناد «صحيح» مي‌گردد؛ وامامان بخاري و علي بن مديني و احمد بن حنبل و اسحاق بن راهويه و دارقطني و ابن حجر و بيهقي و ابوعبيد السلام و يعقوب بن شيبه و حاکم نيشابوري و ابوبکر نيشابوري و محيي الدين نووي هم «سماعش» را تأييد نموده اند. وامام اسحاق بن راهويه گفته است: «(عمرو بن شعيب عن أبيه عن جده) إذا كان الراوي عن عمرو بن شعيب ثقةً فهو كأيوب عن نافع عن ابن عمر». و امام يعقوب بن شيبه هم گفته است: «ما رأيت أحدا من أصحابنا ممن ينظر في الحديث وينتقي الرجال يقول في عمرو بن شعيب شيئاً، وحديثه صحيحٌ وهو ثقةٌ ثبتٌ والأحاديث التي أنكروا من حديثه إنما هي لقوم ضعفاء رووها عنه وما روى عنه الثقات فصحيحٌ» و امام بخاري هم گفته است: «رأيت أحمد بن حنبل وعلي بن المديني وإسحاق بن راهويه يحتجون بحديث عمرو بن شعيب عن أبيه عن جده. قال البخاري: من الناس بعدهم؟» وامام يحيي بن معين سماعش را قبول ندارد و مي‌گويد که از روي کتاب و صحيفه‌ي جدش بوده است ليکن مي‌گويد: «احاديثُه صحاحٌ» ودر واقع امام يحيي بن معين آن را به صورت وجاده ي صحيح مي‌پذيرد که يکي از طرق تحمل حديث مي‌باشد پس در هر صورت نزد امام يحيي بن معين رواياتش صحيح ومقبول است [رک: ترمذي (ش۳۲۲) / بخاري، التاريخ الکبير (ج۴ص۲۱۸) / ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۸ص۴۸) / تقريب التهذيب (ش۲۸۰۶) / بيهقي، السنن الکبر (ج۵ص۱۶۷ش۱۰۰۶۵) / حاكم، المستدرک (ش۲۲۹۸و۲۳۷۵) / ابن الملقن، البدر المنير (ج۲ص۱۵۴) / نووي، تهذيب الأسماء واللغات (ص۳۴۶و۵۳۴)] لذا اسناد رواياتش «صحيح» است. وامام نووی گفته است: «اسناده حسنٌ» [نووی، خلاصة الاحکام (ش۲۷۵۶)] [۲۱۳] (صحیح): بخاري (ش۸۸۰) / مسلم (ش۱۹۹۷) / ابوداود (ش۳۴۴) / نسايي (ش۱۳۷۵و۱۳۸۳) از طريق (شعبة بن الحجاج و سعيد بن ابي هلال و بکيربن الاشج) روايت کرده اند: «أبي بكر بن المنكدر عن عمرو بن سليم عن عبد الرحمن بن أبي سعيد عن أبيه أن رسول الله ج قال: الغسل يوم الجمعة واجب على كل محتلم والسواك ويمس من الطيب ما قدر عليه.» [۲۱۴] (صحیح): ابونعیم، تسمية ما رواه سعيد بن منصور (ش۱۷) روایت کرده است: «حدثنا عبد الله بن جعفر (ابوالشیخ الاصبهانی) حدثنا إسماعيل بن عبد الله (بن مسعود العبدی) حدثنا سعيد بن منصور حدثنا ابن أبي ذئب عن سهيل بن ابی صالح عن أبيه عن أبي هريرة رضي الله عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم قال: من كان له شعر فليكرمه.» وابن ابی ذئب هم متابعه شده وابوداود (ش۴۱۶۵) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۸ص۲۲۹) والمعجم الکبیر (ج۲۰ص۵۹) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۸ص۱۴۱) / بیهقی، شعب الایمان (ش۶۴۵۵) والآداب (ش۵۶۰) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۰ص۲۴) از طریق (سعيد بن منصور وداود بن عمرو وعبدالله بن وهب) روایت کرده‌اند: «حدثنا ابن أبى الزناد عن سهيل بن أبى صالح عن ابیه عن ابی هریره ... .» وابوصالح ذکوان هم متابعه شده وابن عدی، الکامل (ج۶ص۲۰) روایت کرده است: «حدثنا وقار حدثنا أيوب الوزان حدثنا فهر بن بشر حدثنا عمر بن موسى عن عطاء عن ابی هریره ... .» ورجال ابونعیم اینگونه بوده که: عبدالله بن جعفر ابوالشیخ الاصبهانی: امام ذهبی گفته است: «الامام الحافظ الصادق» [ذهبی، سیراعلام النبلاء (ج۱۶ص۲۷۷)] إسماعيل بن عبد الله بن مسعود العبدی سمویه: امام ذهبی گفته است: «الامام الحافظ الثبت الرحال» [ذهبی، سیراعلام النبلاء (ج۱۳ص۱۱)] وسایر رجالش «رجال صحیحین» بوده واسنادش هم «صحیح» است. وامامان ابن حجر ونووی گفته‌اند: «اسناده حسنٌ» [نووی، المجموع (ج۱ص۲۹۳) / ابن حجر، فتح الباری (ج۱۰ص۳۶۸)] [۲۱۵] (صحیح): دو طریق دارد: طریق اوّل: ابن الاعرابی، المعجم (ش۶۰۲) / بیهقی، شعب الایمان (ش۶۴۶۵) از طریق (محمّد بن هارون بن عیسی) روایت کرده‌اند: «نا مسلم بن إبراهيم نا مبشر بن مكسر عن أبي حازم (سلمة بن دینار) عن سهل بن سعد قال : كان رسول الله صلى الله عليه وسلم «يكثر دهن رأسه ویسرح لحيته بالماء.» اما رجال ابن الاعرابی؛ ابوبکر محمّد بن هارون بن عیسی: امام خطیب بغدادی گفته است: «روى عنه أبو العباس بن عقدة وأبو عمر حمزة بن القاسم الهاشمي وأبو بكر الشافعي أحاديثٌ مستقيمةٌ» وامام دارقطنی گفته است: «لیس بالقوی» [دارقطنی، سوالات حاکم للدارقطنی (ش۲۱۰) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۳ص۳۵۴)] لذا ثقة بوده فقط اندکی خطا می‌کرده است. مبشر بن مکسر القیسی: امامان ابوحاتم رازی ویعقوب بن سفیان گفته‌اند: «لا بأس به» وامام یحیی بن معین گفته است: «لیس به بأس؛ صویلحٌ» [ابن ابی حاتم، الجرح والتعدیل (ج۸ص۳۴۳) / تاريخ ابن معين رواية الدوري (ش۳۳۲۱) / فسوی، المعرفه والتاریخ (ج۲ص۱۲۴)] وسایر رجالش «رجال صحیح» بوده واسنادش هم «صحیح» است. طریق دوّم: ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۴۸۴) / بیهقی، الشعب الایمان (ش۶۴۶۳) / ابوالشیخ، اخلاق النبی وآدابه (ش۵۳۴) / بغوی، شرح السنة (ج۱۲ص۸۲) از طریق (ربیع بن صبیح ویحیی بن ابی کثیر) روایت کرده‌اند: «عن يزيد الرقاشي عن أنس بن مالك قال: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم، يكثر دهن رأسه ويسرح لحيته بالماء.» اما این اسناد «ضعیف» بوده چرا که يزيد بن ابان الرقاشي است «ضعيف الحديث» است. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۱ص۳۰۹) وتقريب التهذيب (ش۷۶۸۳)] [۲۱۶] منظور از بسیار به اندازه نیاز و حاجت می‌باشد. مبارکفوری، تحفة الأحوذي شرح جامع الترمذي، ۹/۴۰۱. [۲۱۷] (صحیح): بخاری (ش۸۸۳و۹۱۰) از طریق (آدم بن ابی ایاس وعبدالله بن مبارک) روایت کرده است: «حدثنا ابن أبي ذئب عن سعيد المقبري قال أخبرني أبي عن ابن وديعة عن سلمان الفارسي قال قال النبي صلى الله عليه وسلم: ... .» [۲۱۸] (صحيح): احمد، المسند (ش۲۴۱۹) / حاکم، المستدرک (ش۷۳۹۴و۱۰۳۸) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۸۷۳) / ابن خزيمه (ش۱۷۵۵) / عبد بن حميد، المسند (ش۵۹۰) از طريق (أبو سعيد و عبد الله بن وهب وخالد بن مخلد) روايت کرده اند: «حدثنا سليمان بن بلال عن عمرو يعني ابن أبي عمرو عن عكرمة عن ابن عباس وسأله رجل عن الغسل يوم الجمعة أواجب هو؟ قال لا: ومن شاء اغتسل وسأحدثكم عن بدء الغسل كان الناس محتاجين وكانوا يلبسون الصوف وكانوا يسقون النخل على ظهورهم وكان مسجد النبي صلى الله عليه وسلم ضيقا متقارب السقف فراح الناس في الصوف فعرقوا وكان منبر النبي صلى الله عليه وسلم قصيرا إنما هو ثلاث درجات فعرق الناس في الصوف فثارت أرواحهم أرواح الصوف فتأذى بعضهم ببعض حتى بلغت أرواحهم رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو على المنبر فقال يا أيها الناس إذا جئتم الجمعة فاغتسلوا وليمس أحدكم من أطيب طيب.» وسليمان بن بلال هم متابعه شده وابوداود (ش۳۵۳) ومن طريقه بيهقي، السنن الکبري (ش۱۴۵۸) / طبرانی، المعجم الکبير (ج۱۱ص۲۱۹) / طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۱۱۶) از طريق (عبد الله بن مسلمة و سعيد بن أبي مريم) روايت کرده اند: «حدثنا عبد العزيز بن محمّد عن عمرو بن أبى عمرو عن عكرمة ... .» رجال احمد «رجال صحيحين» بوده واسنادش هم «صحيح» است. وامام حاکم نیشابوری گفته است: «حديثٌ صحيحٌ على شرط البخاري» وامام ذهبی هم گفته است: «علی شرط البخاری ومسلم» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۱۰۳۸و۷۳۹۴)]