نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۳-۶-۱-۵) روکردن خطیب به مردم

(۳-۶-۱-۵) روکردن خطیب به مردم

در این زمینه دو مبحث مطرح است:

مبحث اوّل: رو به مردم و پشت به قبله

مبحث دوّم: نگاه کردن به جلو بدون توجّه به اطراف

در ادامه دیدگاه فقها بر اساس استنباط از نصوص مربوطه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد.

مبحث اوّل: رو به مردم و پشت به قبله

فقها در حکم رو کردن خطیب به مردم و پشت به قبله بودنش در اثنای خطبه اختلاف‌نظر دارند، در این زمینه دو قول مطرح است که عبارتند از:

دیدگاه اوّل: فقهای حنفیّه، قول مشهور شافعیّه و قول صحیح مذهب حنابله آن‌را سنّت می‌دانند. [۸۱۷]

این افراد به فعلِ نبیّ ج استناد می‌کنند، ابن قیّم در این ‌زمینه می‌گوید: «صورتش در وقت خطبه رو به مردم بود.» [۸۱۸] در این زمینه روایاتی وجود دارد از جمله:

- عبدالله بن مسعودس روایت کرده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) إِذَا صعد المِنْبَرَ اسْتَقْبَلَنا بِوَجْهِهِ.» [۸۱۹] «پیغمبر خدا ج هرگاه از منبر بالا می‌رفتند با صورتشان به ما رو می‌کردند.»

وماوردی هم گفته است: خطیب برای رساندن دعوت و ابلاغ رو به مردم بهتر و با تسلّطِ بیشتر می‌تواند به مردم ابلاغ کند. [۸۲۰]

در زمینۀ جواز پشت کردن از دیدگاه این دسته استدلال بر این است که مقصود شنیدن خطبه می‌باشد که مانند أذان با پشت کردن نیز حاصل می‌گردد، گرچه در خطبه رو کردن به مردم مستحب است ولی با پشت کردن نیز حاصل می‌گردد. [۸۲۱]

دیدگاه دوّم: برخی از شافعیّه و برخی از حنابله رو کردن خطیب به مردم را واجب می‌دانند و در صورت پشت کردن به آن‌ها خطبه صحیح نخواهد بود. [۸۲۲]

دیدگاه سوّم: برخی از شافعیّه بر این باورند که رو کردن به مردم واجب است ولی در صورت پشت کردن به مردم خطبه باطل نخواهد بود و صحیح می‌باشد. [۸۲۳]

در بررسی این دو دیدگاه دلیلی صریح مشاهده نشد ولی ظاهر استدلالشان فعل نبیّ ج و مواظبت ایشان ج بر این عملکرد می‌باشد و همانطور که پیشتر هم اشاره شد فعل مجرّد نمی‌تواند دلیلی بر وجوب باشد.

صاحبان قول دوّم استدلال می‌کنند که پشت کردن، ترک جهت مشروع می‌باشد پس با این حال خطبه صحیح نخواهد بود. [۸۲۴]

در واقع برای رو کردن دلیل وجوبی یافت نمی‌شود تا نبودنش باعث ابطال گردد.

احتمال دارد صاحبان قول سوّم بر جواز خطبه در حالت پشت کردن خطیب به مردم به استدلالِ دیدگاه اوّل تمسّک جویند.

قول راجح: در تجزیه و تحلیل دیدگاه با توجّه به فعلِ نبیّ ج به نظر می‌رسد که رو کردن خطیب به مردم مستحب باشد و دلیلی بر وجوب این عملکرد وجود ندارد. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)

مبحث دوّم: نگاه کردن به جلو بدون توجّه به اطراف

فقها در اینکه خطیب فقط به جلو بنگرد و به اطرافش رو نکند اختلاف‌نظر دارند، در این ارتباط دو دیدگاه مطرح شده است که عبارتند از:

دیدگاه اوّل: شافعیّه و حنابله بر این باورند که مستحب آن است که خطیب به جلو بنگرد. [۸۲۵] استدلال این دسته عملکرد پیغمبر ج می‌باشد و این برداشت را هم از روایت ابن عمر و شعبیش می‌کنند که در مبحث اوّل بدان اشاره گردید. [۸۲۶]

این افراد بر این باورند که در رو کردن خطیب به اطراف کیفیّت رسیدن صدا و ابلاغ به اطراف مقابل کاهش می‌یابد و این نگاه کردن‌ها به اطراف قبیح بوده و سوء ادب دارد. [۸۲۷]

در اینکه امام به جلو بنگرد به تبعیّت از پیامبر ج بحثی نیست ولی نمی‌توان با توجه به وسایل پخش صدا در عصر حاضر این عملکرد را مایۀ اُفتِ رساندن صدا به شنوندگان دانست و در این عملکرد هیچ قبح و بی‌ادبی مشاهده نمی‌شود. [۸۲۸]

دیدگاه دوّم: امام أبوحنیفه بر این باور است که نگاه و توجّه امام به اطراف در اثنای خطبه مستحب است. [۸۲۹]

امام نووی برای این دیدگاه به أذان قیاس می‌کند. [۸۳۰] البته این قیاس مع ‌الفارق می‌باشد؛ زیرا أذان اعلامی برای غائبین است که نیازمند توجّه به اطراف می‌باشد ولی خطبه برای حاضرین می‌باشد که نیازمند این عملکرد نمی‌باشد. نووی در تحلیل این دیدگاه گفته: «این قول غریب و بدون أصل می‌باشد.» [۸۳۱]

قول راجح: در این زمینه روایت صحیحی که در خور توجه است عبارتند از:

عبدالله بن مسعودس روایت کرده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) إِذَا صعد المِنْبَرَ اسْتَقْبَلَنا بِوَجْهِهِ.» [۸۳۲] «پیغمبر خدا ج هرگاه از منبر بالا می‌رفتند با صورتشان به ما رو می‌کردند.» پس رو کردن به جلو و اطراف مستحب می‌باشد و دلیلی بر وجوب ندارد. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)

[۸۱۷] بدائع الصنائع ۱ / ۲۶۳ ، الفتاوى الهندية، ۱ / ۱۴۶ ، مجمع الأنهر، ۱ / ۱۶۸ ، طحطاوی، مراقي الفلاح، ص ( ۱۰۳ ) .؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۴ ، الوجيز ۱ / ۶۴ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۲ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹ - ۲۹۰ ؛ أبو خطاب، الهدایة، ۱ / ۵۲ ، ابن قدامه، المغني، ۳ / ۱۷۸ ، ابن مفلح، الفروع، ۲ / ۱۲۱ ، المحرّر، ۱ / ۱۵۱ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۲ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۳۹۶ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۷ . [۸۱۸] زاد المعاد ۱ / ۴۳۰ . [۸۱۹] (صحیح): این روایت ازطریق عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمرو وحکم انصاری و فاطمة بنت قیس وعامر شعبی و عطاء بن ابی رباح از رسول الله ج روایت شده است: اما طریق عبدالله بن عمرب: بيهقي، السنن الکبری (ش۵۹۵۲) / ابن عدی، الکامل (ج۵ص۲۵۳) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۶ص۳۸۱) والمعجم الکبیر (ج۱۱ص۳۲۱) / ابن حبان، المجروحین (ج۲ص۴۶) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۷ص۳۲۳) از طریق (الوليد بن عتبة و عبد الوهاب بن الضحاك و محمّد بن أبي السري) روایت کرده است: «حدثنا الوليد بن مسلم ثنا عيسى بن ابی عون عبد الله الأنصارى عن نافع عن ابن عمر قال: كان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) إذا دنا من منبره يوم الجمعة سلم على من عنده من الجلوس، فإذا صعد المنبر استقبل الناس بوجهه ثم سلم.» اما این اسناد «ضعیف» است چرا که عيسى بن عبد الله الأنصاري: امام ابن حبان گفته است: «لاينبغي ان يحتج بما انفرد به» وامام ابن عدی گفته است: «عامة ما يرويه لايتابع عليه؛ و روى بقية عن عيسى هذا مناكيرٌ» وامام هیثمی گفته است: «ضعیفٌ» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۴ص۴۰۰) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج۲ص۱۱۹)]. اما طریق عبدالله بن مسعودس: ترمذی (ش۵۰۹) / بزار (ش۱۴۸۱) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۶ص۲۹۸) / دارقطنی، العلل (ج۵ص۱۳۹) از طریق (عباد بن يعقوب ومعاویة بن هشام) روايت كرده‌اند: «حدثنا محمّد بن الفضل بن عطية قال حدثنا منصور عن إبراهيم عن علقمة عن عبد الله أن النبي صلى الله عليه وسلم كان إذا صعد المنبر استقبلنا بوجهه» اما این اسناد «موضوع» است چرا که محمّد بن الفضل بن عطيه: امامان يحيي بن معين و عمرو بن علي فلاس و نسايي و ابن ابي شيبه وي را کذّاب دانسته‌اند. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۴۰۱) / ابن حجر تقريب التهذيب (ش۶۲۲۵) / ذهبي، الکاشف (ش۵۱۱۳)]. اما طریق حکم انصاریس : ابونعیم، معرفة الصحابة (ش۱۹۳۴) روایت کرده است: «أخبرنا أحمد بن محمّد بن يوسف (السقطی) ثنا عبد الله بن محمّد البغوي حدثني محمّد بن عبد الملك الواسطي ثنا محمّد بن القاسم الأسدي قال حدثنيه مطيع أبو يحيى الأنصاري وكان شيخاً عابداً قال حدثني أبي (رفاعة بن عوف) عن جده (حکم انصاری) قال: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا قام يوم الجمعة على المنبر استقبلنا بوجهه.» اما این اسناد «موضوع» است چرا که محمّد بن القاسم الأسدي: امامان احمد و دارقطني وي را «کذّاب» مي‌دانند وامام ابوداود هم مي‌گويد: «غير ثقة ولا مأمون أحاديثُه موضوعةٌ» وامام يحيي بن معين هم گفته است: «ليس بشيء يکذبُ» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۴۰۷) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۶۲۲۹) / يحيي بن معين، معرفة الرجال رواية ابن محرز (ج۱ص۵۰)] اما طریق فاطمة بنت قیسل: طبرانی، المعجم الاوسط (ج۵ص۱۲۴) والمعجم الکبیر (ج۲ص۵۴) / ابن حیان، طبقات المحدثین باصبهان (ج۴ص۲۴۵) از طریق (عبد الوارث بن ابراهيم) روایت کرده‌اند: «حدثنا سيف بن مسكين الأسواري قال حدثنا ابو الاشهب جعفر بن حيان عن عامر الشعبي عن فاطمة بنت قيس قالت سمعت منادي رسول الله صلى الله عليه و سلم ينادي الصلاة جامعة فخرجت في نسوة من الأنصار حتى أتينا المسجد فصلى بنا رسول الله صلى الله عليه و سلم صلاة الظهر ثم صعد المنبر فاستقبلنا بوجهه ... .» اما این اسناد «باطل» است چرا که سيف بن مسكين الأسواري: امام ابن حجر گفته است: «شيخٌ بصرىٌ يأتي بالمقلوبات والاشياء الموضوعة» وامام ابن حبان هم گفته است: «يأتي بالمقلوبات والأشياء الموضوعات لايحل الاحتجاج به لمخالفته الأثبات في الروايات على قلتها» وامام هیثمی گفته است: «ضعیفٌ جداً» وامام دارقطنی گفته است: «لیس بالقوی» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۳ص۱۳۲) / ابن حبان، المجروحین (ج۱ص۳۸۵) / دارقطنی، العلل (ج۱ص۲۱۹) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج۷ص۲۹۰)]. اما طریق عامر شعبی: احمد بن حنبل، العلل ومعرفة الرجال (ش۲۲۱۶) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۳) از طریق (حماد بن اسامه و هشیم بن بشیر) روايت كرده‌اند: «حدثنا مجالد (بن سعید) عن الشعبي قال كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا صعد المنبر يوم الجمعة استقبل الناس بوجهه فقال السلام عليكم ويحمد الله ويثني عليه ويقرأ سورة ثم يجلس ثم يقوم فيخطب ثم ينزل وكان أبو بكر وعمر يفعلانه.» اما این اسناد هم «ضعیف» است چرا که شعبی تابعی است وروایت «مرسل» است. اما طریق عطاء بن ابی رباح: عبدالرزاق (ج۱ص۲۲۸) روایت کرده است: «عبد الرزاق عن بن جريج عن عطاء ان النبي صلى الله عليه و سلم كان إذا صعد المنبر أقبل بوجهه على الناس فقال السلام عليكم.» اما عطاء بن ابی رباح تابعی است لذا اسنادش «مرسل وضعیف» است. اما شواهدی دارد از جمله: احمد، المسند (ش۱۱۳۸۱) / نسایی (ش۱۵۷۶) از طریق (إسماعيل بن عمر أبو المنذر و عبد العزيز الدراوردی) روایت کرده‌اند: «عن داود بن قیس الفراء عن عياض بن عبد الله عن أبي سعيد الخدري: أن رسول الله صلى الله عليه و سلم كان يخرج يوم الفطر ويوم الأضحى إلى المصلى فيصلي بالناس فإذا جلس في الثانية وسلم قام فاستقبل الناس بوجهه والناس جلوس؛ فإن كانت له حاجة يريد أن يبعث بعثا ذكره للناس وإلا أمر الناس بالصدقة قال: تصدقوا ثلاث مرات فكان من أكثر من يتصدق النساء.» و رجال احمد «رجال صحیحین» بوده جز إسماعيل بن عمر أبو المنذر که «رجال مسلم» می‌باشد واسنادش هم «صحیح» است. [۸۲۰] ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۴ . [۸۲۱] ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۵ ، وينظر في اوّله المغني ۳ / ۱۷۸ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۳ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۷ . [۸۲۲] روضة الطالبين ۲ / ۳۲ ، ابن حجر عسقلانی، فتح الباري، ۲ / ۴۰۲ ؛ الفروع ۲ / ۱۲۱ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۳۹۶ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۳ . [۸۲۳] فتح الباري ۲ / ۴۰۲ . [۸۲۴] المبدع ۲ / ۱۶۳. [۸۲۵] الأم ۱ / ۲۳۰ ، ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۵ ، نووی، المجموع، ۴ / ۵۲۸ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۲ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹؛ المغني ۳ / ۱۷۸ ، ابن مفلح، الفروع، ۲ / ۱۱۹ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۳ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۶ . [۸۲۶] افرادی که چنین استدلال کرده‌اند: ابن قدامة در المغني ۳ / ۱۷۸ ، و برهان الدين ابن مفلح در المبدع ۲ / ۱۶۳ ، و بهوتي در كشاف القناع ۲ / ۳۶ . [۸۲۷] نک: الأم ۱ / ۲۳۰ ، ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۵ ، ابن قدامه، المغنی،۳ / ۱۷۸ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۳ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۶ . [۸۲۸] نک: الأم ۱ / ۲۳۰ ، ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۵ . [۸۲۹] نووي آن را به امام ابوحنیفه نسبت می‌دهد. نک: المجموع ۴ / ۵۲۸ . [۸۳۰] همان. [۸۳۱] همان. [۸۳۲] (صحیح): این روایت ازطریق عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمرو وحکم انصاری و فاطمة بنت قیس وعامر شعبی و عطاء بن ابی رباح از رسول الله ج روایت شده است: اما طریق عبدالله بن عمرب : بيهقي، السنن الکبری (ش۵۹۵۲) / ابن عدی، الکامل (ج۵ص۲۵۳) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۶ص۳۸۱) والمعجم الکبیر (ج۱۱ص۳۲۱) / ابن حبان، المجروحین (ج۲ص۴۶) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۷ص۳۲۳) از طریق (الوليد بن عتبة و عبد الوهاب بن الضحاك و محمّد بن أبي السري) روایت کرده است: «حدثنا الوليد بن مسلم ثنا عيسى بن ابی عون عبد الله الأنصارى عن نافع عن ابن عمر قال: كان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) إذا دنا من منبره يوم الجمعة سلم على من عنده من الجلوس، فإذا صعد المنبر استقبل الناس بوجهه ثم سلم.» اما این اسناد «ضعیف» است چرا که عيسى بن عبد الله الأنصاري: امام ابن حبان گفته است: «لاينبغي ان يحتج بما انفرد به» وامام ابن عدی گفته است: «عامة ما يرويه لايتابع عليه؛ و روى بقية عن عيسى هذا مناكيرٌ» وامام هیثمی گفته است: «ضعیفٌ» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۴ص۴۰۰) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج۲ص۱۱۹)]. اما طریق عبدالله بن مسعودس : ترمذی (ش۵۰۹) / بزار (ش۱۴۸۱) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۶ص۲۹۸) / دارقطنی، العلل (ج۵ص۱۳۹) از طریق (عباد بن يعقوب ومعاویة بن هشام) روايت كرده‌اند: «حدثنا محمّد بن الفضل بن عطية قال حدثنا منصور عن إبراهيم عن علقمة عن عبد الله أن النبي صلى الله عليه وسلم كان إذا صعد المنبر استقبلنا بوجهه» اما این اسناد «موضوع» است چرا که محمّد بن الفضل بن عطيه: امامان يحيي بن معين و عمرو بن علي فلاس و نسايي و ابن ابي شيبه وي را کذّاب دانسته‌اند. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۴۰۱) / ابن حجر تقريب التهذيب (ش۶۲۲۵) / ذهبي، الکاشف (ش۵۱۱۳)]. اما طریق حکم انصاریس : ابونعیم، معرفة الصحابة (ش۱۹۳۴) روایت کرده است: «أخبرنا أحمد بن محمّد بن يوسف (السقطی) ثنا عبد الله بن محمّد البغوي حدثني محمّد بن عبد الملك الواسطي ثنا محمّد بن القاسم الأسدي قال حدثنيه مطيع أبو يحيى الأنصاري وكان شيخاً عابداً قال حدثني أبي (رفاعة بن عوف) عن جده (حکم انصاری) قال: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا قام يوم الجمعة على المنبر استقبلنا بوجهه.» اما این اسناد «موضوع» است چرا که محمّد بن القاسم الأسدي: امامان احمد و دارقطني وي را «کذّاب» مي‌دانند وامام ابوداود هم مي‌گويد: «غير ثقة ولا مأمون أحاديثُه موضوعةٌ» وامام يحيي بن معين هم گفته است: «ليس بشيء يکذبُ» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۴۰۷) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۶۲۲۹) / يحيي بن معين، معرفة الرجال رواية ابن محرز (ج۱ص۵۰)] اما طریق فاطمة بنت قیسل : المعجم الاوسط (ج۵ص۱۲۴) / المعجم الکبیر (ج۲ص۵۴) / بن حیان، طبقات المحدثین باصبهان (ج۴ص۲۴۵) از طریق (عبد الوارث بن ابراهيم) روایت کرده‌اند: «حدثنا سيف بن مسكين الأسواري قال حدثنا ابو الاشهب جعفر بن حيان عن عامر الشعبي عن فاطمة بنت قيس قالت سمعت منادي رسول الله صلى الله عليه و سلم ينادي الصلاة جامعة فخرجت في نسوة من الأنصار حتى أتينا المسجد فصلى بنا رسول الله صلى الله عليه و سلم صلاة الظهر ثم صعد المنبر فاستقبلنا بوجهه ... .» اما این اسناد «باطل» است چرا که سيف بن مسكين الأسواري: امام ابن حجر گفته است: «شيخٌ بصرىٌ يأتي بالمقلوبات والاشياء الموضوعة» وامام ابن حبان هم گفته است: «يأتي بالمقلوبات والأشياء الموضوعات لايحل الاحتجاج به لمخالفته الأثبات في الروايات على قلتها» وامام هیثمی گفته است: «ضعیفٌ جداً» وامام دارقطنی گفته است: «لیس بالقوی» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۳ص۱۳۲) / ابن حبان، المجروحین (ج۱ص۳۸۵) / دارقطنی، العلل (ج۱ص۲۱۹) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج۷ص۲۹۰)]. اما طریق عامر شعبی: احمد بن حنبل، العلل ومعرفة الرجال (ش۲۲۱۶) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۳) از طریق (حماد بن اسامه و هشیم بن بشیر) روايت كرده‌اند: «حدثنا مجالد (بن سعید) عن الشعبي قال كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا صعد المنبر يوم الجمعة استقبل الناس بوجهه فقال السلام عليكم ويحمد الله ويثني عليه ويقرأ سورة ثم يجلس ثم يقوم فيخطب ثم ينزل وكان أبو بكر وعمر يفعلانه.» اما این اسناد هم «ضعیف» است چرا که شعبی تابعی است وروایت «مرسل» است. اما طریق عطاء بن ابی رباح: عبدالرزاق (ج۱ص۲۲۸) روایت کرده است: «عبد الرزاق عن بن جريج عن عطاء ان النبي صلى الله عليه و سلم كان إذا صعد المنبر أقبل بوجهه على الناس فقال السلام عليكم.» اما عطاء بن ابی رباح تابعی است لذا اسنادش «مرسل وضعیف» است. اما شواهدی دارد از جمله: احمد، المسند (ش۱۱۳۸۱) / نسایی (ش۱۵۷۶) از طریق (إسماعيل بن عمر أبو المنذر و عبد العزيز الدراوردی) روایت کرده‌اند: «عن داود بن قیس الفراء عن عياض بن عبد الله عن أبي سعيد الخدري: أن رسول الله صلى الله عليه و سلم كان يخرج يوم الفطر ويوم الأضحى إلى المصلى فيصلي بالناس فإذا جلس في الثانية وسلم قام فاستقبل الناس بوجهه والناس جلوس؛ فإن كانت له حاجة يريد أن يبعث بعثا ذكره للناس وإلا أمر الناس بالصدقة قال: تصدقوا ثلاث مرات فكان من أكثر من يتصدق النساء.» و رجال احمد «رجال صحیحین» بوده جز إسماعيل بن عمر أبو المنذر که «رجال مسلم» می‌باشد واسنادش هم «صحیح» است.