نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

حکم سفر در روز جمعه:

حکم سفر در روز جمعه:

همه‌ی فقها گفته‌اند که سفر کردن بعد از زوال و أذان و ندای جمعه بر کسی که نماز جمعه بر وی واجب شده حرام می‌باشد. ولی فقها در حکم سفر و خروج از محل اقامت در روز جمعه قبل از أذان و ندای جمعه دارای دیدگاه‌های مختلفی هستند که عبارتند از:

دیدگاه اوّل: شافعیّه سفر قبل از أذان ظهر جمعه را حرام می‌دانند.

دیدگاه دوّم: حنابله بعد از طلوع فجر، قبل از زوال و مالکیّه بنابر قول مشهور بعد از فجر سفر کراهت دارد مگر اینکه در سفر بتواند نمازش را ادا کند.

دیدگاه سوّم: حنفیّه بر این باورند که سفر قبل زوال هیچ ایرادی ندارد.

قول راجح: به نظر می‌رسد که سفر و خارج شدن از محل سکونت قبل از نداء و أذان ظهر جمعه به هر دلیلی هیچ ایراد شرعی ندارد و مُباح می‌باشد و تمامی روایاتی که در جهت منع و تحریم و یا کراهت آن وجود دارند از حیث سند ایراد دارند و قابل احتجاج نمی‌باشند. پس می‌توان نتیجه گرفت که سفر بعد از زوال و أذان ظهر جمعه حرام می‌باشد مگر اینکه با وجود سفرش نماز جمعه‌اش را در سفر ادا نماید و نماز جمعه بر چنین مسافری فرض می‌باشد ولی سفر قبلِ آن مُباح می‌باشد پس نماز جمعه بر چنین مسافری طبق فرموده‌های پیامبر عظیم الشأن ج فرض نیست. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصوابِ)

۸- نبود عذر

برخی از فقها حالت‌هایی همچون ترس از دستگیر شدن توسط حاکم ظالم، ترس از دزد یا حیوان درنده و باران و برف و گل و لای شدید به گونه‌ای که رفتن به مسجد را سخت و مشقت‌آور کند و یا در حبس و زندان بودن [۵۲۵] و... از جمله عذرهایی می‌دانند که سبب رخصت شده و حکم وجوب را از مکلَّف برمی‌دارد. از جملۀ این عذرها:

- کوری که راهنمایی نمی‌یابد و نزدیک مسجد نیست و حتّی در صورتی که راهنمایی با أجرة المثل اجاره کند نماز جمعه بر وی واجب است.

- پیرمردِ کهنسالی که توانایی رفتن ندارد. اگر پیرمرد با وجود وسیله‌ای توانمند به رفتن به جمعه گردد و مایۀ سختی و آزار به خود و دیگران نگردد بر وی واجب است ولی در صورتیکه این ناتوانی از بین رود و یا وسیله‌ای حتّی با اجاره در اختیارش قرار گیرد باید به نماز جمعه برود ولی باید دقّت داشت که در این حالت نیز آزار و سختی نامتعارف متوجه وی و دیگران نگردد.

- از دیدگاه حنفیّه و حنابله پرستاری از بیماری که نیازمند مراقبت باشد و بودن در کنار نزدیکان و خویشاوند و دوست که ترس از فوتِ آن‌ها باشد. از دیدگاه مالکیّه و شافعیّه پرستاری از هر مریض نیازمند مراقبت حتّی اگر خویشاوند و رفیق نباشد از موارد عذر محسوب می‌شود.

- از دیدگاه حنابله ترس از مالی که در معرض سلطان ظالم یا دزدی قرار گیرد [۵۲۶] و از دیدگاه حنابله اموالی که در معرض نابودی باشد و یا احتمال خراب شدن غذایی که بر روی آتش باشد و یا زراعتی که در حال آبیاری می‌باشد که ترکش باعث فساد و خرابیش می‌گردد و یا کسی که برای نگهبانی اجاره شده و یا کارمند و یا موظفی که بنا بر تعهد و نیاز خود و دیگران باید سرِ کار باشد، از عذرهایی می‌باشند که وجوب نماز جمعه را بر می‌دارند. [۵۲۷]

- شدت برف و بارندگی و گل و لای.

- هر بوی بدی به سبب بیماری، کثیف بودن جسم و لباس، خوردن سیر و پیاز و تربچه و...، به گونه‌ای که زوال آن امکان‌پذیر نباشد به خاطر اینکه موجب آزار مسلمانان و عدم دخول ملائکه به مسجد می‌شود از موجبات عذر می‌باشد. البته باید شخص از آلوده شدن به این بوها پرهیز کند و در صورت امکان آن‌ها را زایل نماید و در غیر اینصورت نماز جمعه از وی ساقط می‌گردد.

- ترس از دشمن، از جملۀ آن: ترس از بیعت با حاکم ظالم، [۵۲۸] و ترس مفلّس و ورشکسته از زندانی و زدن، [۵۲۹] و از دیدگاه شافعیّه از جمله غزالی که شربینی بر خلاف بغوی با وی مخالف است بر این باورند کسی که به حق زندانی شده، قاضی حق ممانعت وی را از شرکت در نماز جمعه به شرط احراز مصلحت دارد [۵۳۰] و هر کس که قصاص بر وی واجب است و امید دارد که با ترک جمعه فرجی در این فاصله برای عفوش حاصل گردد می‌تواند ترک جمعه نماید. [۵۳۱]

- عدم وجود لباس و پوشش مناسب و شایسته، در صورتیکه شخصی لباسی داشته باشد که سترِ عورتش را بنماید ولی به دلیل وجاهت و شخصیت اجتماعیش مناسب و در خور وی نیست بنا بر قول صحیح نماز جمعه بر وی واجب نیست و این حکم نمادی از حفظ شخصیت انسان است که از مقاصد شریعت می‌باشد. [۵۳۲]

از جمله عذرهای دیگر که شریعت آن‌را مجوِّز رخصت می‌داند و موجب ساقط شدن وجوب نماز جمعه می‌باشد حالتیست که نماز جمعه با عید قربان و یا عید فطر در یک روز مقارَن شود و شخص نماز عید را با جماعت بخواند در این حال در خواندن نماز جمعه مخیّر خواهد بود. [۵۳۳] (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصوابِ)

[۵۲۵] فقهای شافعیّه بر این باورند که اگر زندانیان به چهل نفر برسند و توانایی برپایی جمعه را در صورت نبود موانع و ... داشته باشند نماز جمعه بر آنها واجب می‌باشد. نک: شربینی، مغنی المحتاج، ۱/۲۷۶ شیرازی، المهذّب، ۱/۳۵۸؛ نووی، المجموع، ۱/۲۶۸؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳/۶و۳۳. [۵۲۶] حاشیة ابن عابدين، ۳/۲۹ . [۵۲۷] ماوردی، مرداوی، الإنصاف، ۲/۳۰۱ . [۵۲۸] الدسوقي على الشرح الكبير، ۱/ ۶۰۹ ،۶۲۰ . [۵۲۹] حاشیة ابن عابدين، ۳/۲۹ . [۵۳۰] شربینی، شربینی، مغني المحتاج، ۱/۵۳۷ . [۵۳۱] شافعی، الأم، ۱/۲۱۸؛ ماوردی، مرداوی، الإنصاف، ۲/۳۰۱ . [۵۳۲] نک: الدسوقي، ۱/۶۲۰ ؛ شربینی، شربینی، مغني المحتاج، ۱/۴۷۶ ؛ بهوتی، كشاف القناع ،۱/۴۹۶ . [۵۳۳] علّت شرط تخییر و سقوط وجوب نماز جمعه این است که شخص مکلَّف نماز عید را با جماعت برپای دارد؛ زیرا روایات و فرموده‌ی پیامبر ج در این امر به مخاطبانیست که نماز عید را خوانده‌اند.