نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۴-۱) رکعات نماز جمعه

(۴-۱) رکعات نماز جمعه

نماز جمعه دو رکعت می‌باشد که با ارکان و ضوابط خاص خود در روز جمعه بعد از زوال خورشید انجام می‌گیرد. نماز جمعه بنابر قول راجح نمازی مستقل بوده و نماز ظهر نیست که شکسته (یعنی؛ دو رکعتی) شده و با ظهر تا وقت مغرب وقت مشترک ندارد و گفتۀ عمر بن خطابس مؤیِّد این دیدگاه‌ می‌باشد: «صلاة الأضحى ركعتان، وصلاة الفطر ركعتان، وصلاة السفر ركعتان، وصلاة الجمعة ركعتان تمام غير قصر على لسان نبيكم ج وقد خاب من افترى.» [۱۱۱۳]

«نماز ضحی دو رکعت، نماز عید فطر دو رکعت و نماز سفر دو رکعت و نماز جمعه دو رکعت بدون قصر بنابر (دستور خداوندأ بر) زبان پیامبرتان ج می‌باشند و شکست و نومیدی از آن کسانی است که بر خدا دروغ می‌بندند.» البته دسوقی از فقهای مالکیّه این دیدگاه را بر خلاف دیدگاه مشهور مذهبش ترجیح داده؛ چرا که بنیان قول مشهور مالکی را ضعیف می‌داند. [۱۱۱۴]

اما اگر وقت تمام شود و شخص یک رکعت را قبل از اتمام وقت بخواند به نظر می‌رسد که با خواندن نماز جمعه و اتمام آن نمازش صحیح می‌باشد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنْ الصَّلَاةِ فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلَاةَ.» [۱۱۱۵] «هر کس رکعتی از نماز را خواند نماز را (در زمان خود) اداء کرده است.»

بنا بر نظر جمهور فقها خواندن خطبه قبل از دو رکعت نماز جمعه [۱۱۱۶] از شروط صحّت نماز جمعه می‌باشد. ولی خطبه به منزلۀ دو رکعت از نماز جمعه محسوب نمی‌شود تا در نهایت نماز جمعه به چهار رکعت تفسیر شود. اگرچه برخی از سلف صالحش ابراز داشته‌اند: دو خطبۀ جمعه به منزلۀ دو رکعت می‌باشد و حکم آن‌را دارد. [۱۱۱۷]و اخلال به هر کدام اخلال در یک رکعت می‌باشد. و عمر بن خطابس در این زمینه گفته: «خطبه در جایگاه دو رکعت نماز است، هر کس به خطبه نرسید چهار رکعت نماز بخواند.» [۱۱۱۸]

ماوردی در این‌باره می‌نویسد: «این اشتباه است. اجماع افراد قبل و بعد از حسن بصری این مسئله را روشن می‌کند.» [۱۱۱۹] و این استدلال صحیح نیست؛ زیرا دو رکعت نماز جمعه بنا بر اجماع واجب می‌باشد و هیچ ارتباطی به ادراک و حضور در خطبۀ جمعه ندارد؛ چرا که بنا بر نصوص صحیح هر کسی به رکعتی از نماز جمعه برسد نماز جمعه‌اش صحیح می‌باشد. [۱۱۲۰] و در تحلیل سند روایتِ این موضوع اثبات گردید که کلیۀ روایاتی که خطبۀ جمعه را به منزلۀ دو رکعت می‌دانند یا ضعیفند و یا اصلی ندارند، پس قابل استناد و احتجاج نمی‌باشند.

در نتیجه نماز جمعه دو رکعت مستقل و جدای از نماز ظهر می‌باشد و اگرچه بنابر نظر جمهور فقها شرط صحّتِ نماز جمعه، خواندن خطبه قبل از آن می‌باشد ولی خطبه به منزلۀ دو رکعت محسوب نمی‌گردد؛ چرا که همانطور که پیشتر اشاره و اثبات گردید جدای از اینکه اسناد این مسئله ضعیف و غیر قابل احتجاجند بلکه روایات صحیحی وجود دارند که دلالت بر آن دارند که هر کس به رکعتی از جمعه رسید نماز جمعه‌اش را دو رکعتی بخواند از جمله: پیامبر ج می‌فرماید: « مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنْ الصَّلَاةِ فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلَاةَ.» [۱۱۲۱]«هر کس رکعتی از نماز را خواند نماز را (در زمان خود) اداء کرده است.» (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)

[۱۱۱۳] (صحيح): طياليسي، المسند (ش۴۸) / احمد، المسند (ش۲۵۷) / نسايي (ش۱۴۲۰و۱۴۴۰و۱۵۶۶) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۹۲۹) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۲۳۹) / طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۴۲۱) / ابن حبان (ش۲۷۸۳) / ابويعلي، المسند (ش۲۴۱) / ابن ماجه (ش۱۰۶۳) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۳ص۲۱۰ج۵ص۱۸۱) / ابونعيم، حلية الاوّلياء (ج۵ص۳۷ج۷ص۱۸۷) و اخبار اصفهان (ج۳ص۳۴) / بزار (ش۳۳۱) / عبد بن حميد، المسند (ش۲۹) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۹۳) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۱۶ص۲۹۶) / خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (ج۱۱ص۲۱۵) / ابن عساکر، تاريخ دمشق (ج۴۳ص۵۴۱) از طريق (سفيان الثوري و شعبة بن الحجاج وشريک بن عبدالله ومحمّد بن طلحه) روايت کرده اند: «عن زبيد الإيامي عن عبد الرحمن بن أبي ليلى عن عمر رضي الله عنه قال: صلاة السفر ركعتان وصلاة الأضحى ركعتان وصلاة الفطر ركعتان وصلاة الجمعة ركعتان تمام غير قصر على لسان محمّد صلى الله عليه وسلم» وعبدالرحمن بن ابي ليلي هم متابعه شده وبزار (ش۳۳۰) روايت کرده است: «حدثنا سلمة بن شبيب قال حدثنا يزيد بن أبي حكيم عن ياسين الزيات عن الأعمش عن زيد بن وهب عن عمر ... .» ورجال طياليسي (ش۴۸) «رجال صحيحين» بوده فقط عبدالرحمن بن ابي ليلي اين حديث را از عمر (ض) نشنيده است وابن ماجه (ش۱۰۶۴) و من طريقه ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۲۶۹) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۹۲۸) / ابن خزيمه (ش۱۴۲۵) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۷۹۹) / اسلم بن سهل، تاريخ واسط (ج۱ص۲۱۷) / ابن حزم، المحلي (ج۴ص۲۵۱) از طريق (محمّد بن عبد الله بن نمير ومحمّد بن رافع و عبدة بن عبد الله الخزاعي وعيسي الکيساني والحسن بن عبدالملك) روايت کرده اند: «حدثنا محمّد بن بشر (العبدي) أنبأنا يزيد بن زياد بن أبي الجعد عن زبيد عن عبد الرحمن بن أبي ليلى عن كعب بن عجرة عن عمر قال: صلاة السفر ركعتان وصلاة الجمعة ركعتان والفطر والأضحى ركعتان تمام غير قصر على لسان محمّد صلى الله عليه و سلم» و مي‌بينيم که ابن ابي ليلي اين حديث را از کعب بن عجرهس شنيده است؛ ورجال اين ماجه در اين روايت «رجال صحيحين» بوده به جز (يزيد بن زياد بن أبي الجعد) که «ثقة» ومترجم در تهذيب مي‌باشد و اسنادش هم «صحيح» است. وامامان نووی وابن السکن وابن الملقن وابن تیمیة هم گفته‌اند: «اسنادٌ صحیحٌ» [ابن الملقن، البدر المنیر (ج۴ص۶۴۹) / ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۲ص۱۶۳) / نووی، خلاصة الاحکام (ش۲۸۵۸) / ابن تیمیه، مجموع الفتاوی (ج۲۲ص۵۴۲)] البته بايد اشاره کنيم که امام ابوحاتم رازي گفته است: «رواه الثوري عن زبيد عن ابن أبي ليلى عن عمر الحديث ليس فيه كعب وسفيان احفظ.» [ابن ابي حاتم، علل الحديث (ج۱ص۲۰۴)] وايشان روايتي که کعب بن عجره را ناشته «اصح» دانسته است: (زبيد اليامي عن ابن ابي ليلي عن عمر)! چرا که نزد وي سفيان احفظ از يزيد بن زياد است؛ اما چون زياده ي ثقة مقبول است لذا زياده ي يزيد بن زياد بن أبي الجعد پذيرفته مي‌باشد. مخصوصاً اينکه متابعه اي دارد وطحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۴۲۲) / بيهقي، السنن لکبري (ش۶۴۵۸) از طريق (ابن ابي داود و ابويعلي وعمران) روايت کرده اند: «حدثنا أبو سعيد عبيد الله بن عمر القواريرى حدثنا يحيى بن سعيد عن سفيان قال حدثنى زبيد عن عبد الرحمن بن أبى ليلى عن الثقة عن عمر قال: ... .» و رجالش «ثقة و مشهور» هستند؛ ومي بينيم که حتي سفيان ثوري در روايتي، فرد ثقة اي را به اسناد اضافه کرده ومعلوم شد که وي کعب بن عجره مي‌باشد. بايد اشاره کنيم که طبرانی، المعجم الاوسط (ج۸ص۲۴۴) روايت کرده است: «حدثنا معاذ قال نا أبي (هشام الدستوائي) قال نا سفيان الثوري عن زبيد قال نا عبد الرحمن بن أبي ليلى عن أبيه عن عمر بن الخطاب قال: ... .» ومي‌بينيم که لفظ (ابيه) به اسناد اضافه شده که خطا مي‌باشد؛ چرا که اوّلاً همين حديث را (وکيع بن الجراح و عبدالرحمن بن مهدي ويزيد بن زريع وابونعيم فضل بن الدکين ومحمّد بن کثير وروح بن عباده و ابوعامر العقدي ويزيد بن مخلد و عبد الله بن الوليد العدني ومهران بن أبي عمر وأبو حمزة السكري وحسين بن حفص ويحيي بن سعيد) از سفيان الثوري روايت کرده اند ولي هيچيک اين لفظ (ابيه) را نياورده اند وتنها معاذ بن هشام الدستوايي اين قسمت را آورده است وهمچنين (شعبة بن الحجاج وشريک بن عبدالله ومحمّد بن طلحه) هم اين روايت را از زبيد اليامي نقل کرده اند ولي آنها هم اين قسمت را در اسناد نياورده اند ثانياً: ديديم که ابن ابي ليلي اين روايت را از (کعب بن عجره) شنيده است. [۱۱۱۴] نک: حاشية الدسوقي، ۱/۲۴۳. [۱۱۱۵] (صحیح): بخاري (ش۵۸۰) / مسلم (ش۱۴۰۱) / ابوداود (ش۱۱۲۳) / ترمذي (ش۵۲۴) / نسايي (ش۵۵۳و۵۵۴و۵۵۵و۵۵۶) / ابن ماجه (ش۱۱۲۲) از طريق (مالك بن انس و سفيان بن عيينه و عبيد الله بن عمر و اوزاعي) روايت کرده اند: «عن ابن شهاب عن أبي سلمة بن عبد الرحمن عن أبي هريرة أن رسول الله ج قال من أدرك ركعة من الصلاة فقد أدرك الصلاة.» [۱۱۱۶] بنابر اجماع، خطبه‌ی نماز قبل از نماز جمعه می‌باشد. نک: ابن حجر، تلخیص الحبیر ،۲/۱۴۷. [۱۱۱۷] البته در اثبات این قول با وجود بیان آیه شریف و احادیث صحیح مذکور، روایت‌های ضعیف و حتی بدون اصلی وجود دارند که غیر قابل احتجاج و استناد می‌باشند، از جمله: الف): ابن شهاب زهري گفته است: «أنه قال : بلغنا أنه لا جمعة إلا بخطبة فمن لم يخطب صلى أربع.» (ضعیف): بيهقي، السنن الكبري (ش۵۹۱۲) روايت كرده است: «أخبرنا أبو حازم الحافظ أخبرنا أبو أحمد محمّد بن محمّد الحافظ أخبرنا أبو جعفر محمّد بن عبد الرحمن الضبى حدثنا القاسم وهو ابن عبد الله بن مهدى أبو الطاهر بمصر حدثنا عمى يعنى محمّد بن مهدى حدثنا يزيد يعنى ابن يونس بن يزيد الأيلى عن أبيه يونس عن الزهرى قال: بلغنا أنه لا جمعة إلا بخطبة فمن لم يخطب صلى أربعا» اما این روایت «ضعیف» است چرا که ابن شهاب الزهری نگفته که این روایت را چه کسی گفته وسخن چه کسی است: «بلغنا!» ب): ابوهریرهس روایت کرده است: «قال رسول الله ج: الخطبة تقوم مقام رکعتین من الفرض.» (لا اصل له): این روایت را بسیاری از خطبا در خطبه‌هایشان می‌خوانند اما هیچ اصلی از احادیث رسول الله ج ندارد. ج): یحیی بن بی کثیر روایت کرده است: «عن النبي صلى الله عليه و سلم قال: من ادرك الخطبة فقد أدرك الصلاة.» (ضعیف): عبدالرزاق، المصنف (ج۳ص۲۳۷) روایت کرده است: «عن عمر بن راشد وغيره عن يحيى بن أبي كثير عن النبي صلى الله عليه و سلم قال من ادرك الخطبة فقد أدرك الصلاة.» اما روایت «ضعیف ومعضل» است چرا که یحیی بن ابی کثیر: امام ابوحاتم رازی گفته است: «لم يدرك أحداً من الصحابة إلا أنسا رآه رؤيةً» [ابن ابي حاتم، الجرح والتعديل (ش۹۱۰)] لذا (دو راوی) تا رسول الله ج افتاده است وروایت معضل می‌گردد. [۱۱۱۸] المصنف، عبد الرزاق، ۳ / ۲۳۷؛ ابن حزم، المحلّی، ۵ / ۵۸. [۱۱۱۹] ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۴۴. [۱۱۲۰] پیامبر ج می‌فرماید: «من أدرك ركعة من الصلاة فقد أدرك الصلاة.» «هر کس رکعتی از نماز را خواند نماز را (در زمان خود) اداء کرده است.» (صحیح): بخاري (ش۵۸۰) / مسلم (ش۱۴۰۱) / ابوداود (ش۱۱۲۳) / ترمذي (ش۵۲۴) / نسايي (ش۵۵۳و۵۵۴و۵۵۵و۵۵۶) / ابن ماجه (ش۱۱۲۲) از طريق (مالك بن انس وسفيان بن عيينه وعبيد الله بن عمر واوزاعي) روايت کرده اند: «عن ابن شهاب عن أبي سلمة بن عبد الرحمن عن أبي هريرة أن رسول الله ج قال من أدرك ركعة من الصلاة فقد أدرك الصلاة.» [۱۱۲۱] (صحیح): بخاري (ش۵۸۰) / مسلم (ش۱۴۰۱) / ابوداود (ش۱۱۲۳) / ترمذي (ش۵۲۴) / نسايي (ش۵۵۳و۵۵۴و۵۵۵و۵۵۶) / ابن ماجه (ش۱۱۲۲) از طريق (مالك بن انس وسفيان بن عيينه وعبيد الله بن عمر واوزاعي) روايت کرده اند: «عن ابن شهاب عن أبي سلمة بن عبد الرحمن عن أبي هريرة أن رسول الله ج قال من أدرك ركعة من الصلاة فقد أدرك الصلاة.»