(۳-۶-۲-۲) خطبه فصیح، بلیغ، شیوا، مؤثِّر و مرتب باشد.
برخی از فقها همچون شافعیّه و حنابله که دیگر فقها نیز با آنها موافق هستند ابراز میدارند مستحب است که خطبۀ جمعه فصیح، بلیغ، شیوا و رسا، مؤثّر و مرتب و با نظم خاص باشد و از استفاده از الفاظ نامأنوس و سجع و تکلّفآور و عجله پرهیز شود تا خطبه با شفافیّت و به طور کامل و بدون سنگینی منظور خود را برساند. [۹۲۱] جابر بن عبد اللهب قال: «كَانَ فِي كَلَامِ رَسُولِ اللَّهِ تَرْتِيلٌ أَوْ تَرْسِيلٌ.» [۹۲۲] «سخن گفتن رسول اللهج شمرده شمرده وآرام بوده.»
صاحب "الحاوی الکبیر" در این باره اشاره میکند: «هدف از خطبه دو چیز است: موعظه و إبلاغ. موعظه با سه صفت حاصل میگردد: بیان معنای صحیح، انتخاب الفاظ فصیح و دوری از کشیدن و بریده بریده و شل شل سخن گفتن یا عجله نمودن در ابراز لفظ یا استفاده از کلام و اعراب غریب (و ادبیات نامأنوس) که به فهم شنونده خدشه وارد نماید. و آنرا به گونهای طولانی نماید که موجب تنفّر و ناراحتی گردد و آنرا آنگونه کوتاه و مختصر ننماید تا ناقص گردد و در هر زمانی بر شرایط حال تکیه نماید.» [۹۲۳]
وصحابۀ کرامش نیز بر همین مبنا عمل نمودهاند، امام علی بن أبی طالبس در این زمینه گفتهاند: «حدِّثوا الناس بما يعرفون، أتحبون أن يُكذَّبَ الله ورسوله.» [۹۲۴] «با مردم سخنانی بگویید که آنرا میشناسند؛ آیا دوست دارید که خدا و رسولش ج را انکار کنند؟»
از مهارتهای کلام فصیح و بلیغ، استفاده از جملات زیبا و ادیبانه و دقیق و مشروع علما و اندیشمندانی میباشد که پیامرسانی را به مخاطبان راحتتر و زیباتر میکند. [۹۲۵]
در واقع اگر خطبۀ جمعه از این صفات برخوردار نباشد نه تنها مقصود و رسالت خود را بجا نیاورده بلکه در مواردی موجب فهم سقیم و نادرست و نیز موجب آزار و ناراحتی مردم میگردد.
[۹۲۱] نک: الأم ۱ / ۲۳۰ ، ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۵ ، الوجيز ۱ / ۶۴ ، نووی، المجموع، ۴ / ۵۲۸ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۱ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹؛ المغني ۳ / ۱۸۰ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۶ . [۹۲۲] (صحیح لغیره): ابن ابی شیبه، المصنف (ج۶ص۲۱۰) / ابوداود (ش۴۸۴۰) / بیهقی، السنن الکبری (ش۵۹۷۰) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۳۷۵) / عبدالله بن المبارک، الزهد (ش۱۴۷) / ابن ابی دنیا، الصمت وآداب اللسان (ش۶۵۶و۶۸۰) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴ص۱۲) از طریق (محمّد بن بشر و محمّد بن عبد الله ووکیع بن الجراح وجعفر بن عوف) روایت کردهاند: «عن مسعر بن کدام قال سمعت شيخاً فى المسجد يقول سمعت جابر بن عبد الله يقول كان فى كلام رسول الله (صلى الله عليه وسلم) ترتيل أو ترسيل» اما این اسناد «ضعیف» است چرا که راوی آن مبهم میباشد: «سمعت شيخاً». البته شاهدی دارد وبخاری (ش۳۵۶۸) / مسلم (ج۴ص۱۹۴۰) / ابوداود (ش۳۶۵۴) / ترمذی (ش۳۶۳۹) از طریق (یونس بن یزید وسفیان بن عیینه واسامة بن زید) روایت کردهاند: «عن ابن شهاب، أن عروة بن الزبير حدثه أن عائشة زوج النبي (صلى الله عليه وسلم) قالت: ألا يعجبك أبو هريرة؟ جاء فجلس إلى جانب حجرتي يحدث عن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يسمعني ذلك، وكنت أسبح، فقام قبل أن أقضي سبحتي، ولو أدركته لرددت عليه، إن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) لم يكن يسرد الحديث سردكم.» وفی روایة سفیان بن عیینه واسامة بن زید: «لو شاء العاد أن يخصيه أحصاه» [۹۲۳] الحاوي ۳ / ۵۵ . [۹۲۴] (صحیح): بخاری (ش۱۲۷) / ابن عبدالبر، جامع بيان العلم وفضله (ج۲ص۲۴۰) / خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الراوي (ج۲ص۱۰۸) / ابوطاهر السلفی، العلم (ش۱۶۸) از طریق (عبيد الله بن موسى وابوبکر بن عیاش) روایت کردهاند: «عن معروف بن خربوذ عن أبي الطفيل عن علي حدثوا الناس بما يعرفون أتحبون أن يكذب الله ورسوله.» رجالش همه «ثقة» ومترجم در تهذیب بوده فقط معروف بن خربوذ که رجال «صحيحين» بوده وامام ابن حبان وي را در «ثقات» آورده است وامام ابوحاتم گفته است: «يكتب حديثه قال: ويقال إن الناس أخذوا شعر هذيل منه» وامامان ساجی وذهبی گفتهاند: «صدوقٌ» وامام ابن حجر گفته است: «صدوقٌ بما وهم» وامام احمد بن حنبل گفته است: «ما أدرى كيف حديثه» وامام یحیی بن معین گفته است: «ضعیفٌ» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۱۰ص۲۳۰) وتقریب التهذیب (ش۶۷۹۱) / ذهبی، ذكر أسماء من تكلم فيه وهو موثق (ش۳۳۳)] لذا ثقة بوده واگرچه اندکی خطا داشته است. [۹۲۵. ] استفاده از اشعار مشروع و مطابق با مضامین شریعت از جمله این موارد است. ابی بن كعبس روایت نموده: «يقول النبي (صلى الله عليه وسلم): إن من الشعر لحكمة.» «پیامبر میفرمود: بیشک در بعضی اشعار حکمت نهفته است.» (صحيح): بخاري (ش۶۱۴۵) / ابوداود (ش۵۰۱۲) / ابن ماجه (ش۳۷۵۵) از طريق (شعيب بن ابي حمزه وعبدالله بن المبارک) روايت كرده اند: «عن الزهري قال أخبرني أبو بكر بن عبد الرحمن أن مروان بن الحكم أخبره أن عبد الرحمن بن الأسود بن عبد يغوث أخبره أن أبي بن كعب أخبره أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: إن من الشعر حكمة.»