نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

فرائض غسل عبارتند از:

فرائض غسل عبارتند از:

۱- نیّت: شافعیّه، حنابله و مالکیّه نیّت را فرض غسل می‌دانند، به دلیل فرمودۀ پیامبر ج: «إِنَّمَا الأَعْمَال بِالنِّيَّاتِ.» [۱۸۸] «اعمال بر مبنای نیّت می‌باشند.» ولی حنفیّه آن‌را مستحب می‌داند. به نظر می‌رسد بر مبنای حدیث مذکور نیّت فرض غسل باشد و حمام و شنا کردن بدون نیّت غسل نمی‌تواند رفع وجوب غسل کند و با نیّت غسل می‌توانند موجب حصول انجام غسل باشند.

۲- رساندن آب به تمام بدن: بنابر حدیث عائشهل همۀ فقها اتفاق‌نظر دارند که در غسل باید تمام بدن خصوصاً موهای بدن تَر شوند، البته این شستن مربوط به اعضای بیرون بدن در حدّ امکان است و برخی از اعضای بدن همچون داخل شرمگاه و داخل گوش و ... که شستن آن‌ها سخت است ضرورتی بر شستن ندارند.

۳- مَضمَضِه و استِنشاق: حنفیّه و حنابله بر این باورند که شستن داخل دهان (مضمضه) و شستن داخل بینی (استنشاق) به دلیل اینکه حکم ظاهر بدن را دارند و نیز بر مبنای روایت عائشهل که پیامبر ج فرمودند: «الْمَضْمَضَةُ وَالاِسْتِنْشَاقُ مِنَ الْوُضُوءِ الَّذِي لاَ بُدَّ مِنْهُ.» [۱۸۹] «باید در وضو مضمضه و استنشاق باشد.» و نیز پیامبر ج به لقیط بن صبرهس امر به شستن آن‌ها را کرده‌اند [۱۹۰]، حکم به وجوب داده‌اند ولی از دیدگاه مالکیّه و شافعیّه شستن این اعضا که حکم داخل بدن را دارند واجب نیست بلکه مستحب است.

با توجه به روایات مذکور از عائشه و لقیط بن صبرهب شستن داخل دهان (مضمضه) و داخل بینی (استنشاق) در وضو و غسل و اینکه در آیۀ وضو نیامده‌اند، حکم سنّت استنباط می‌شود. [۱۹۱]

۴- کوتاه کردن موهای پُرپُشت: مالکیّه، شافعیّه و حنابله بر این باورند که کوتاه کردن موهای پرپشت واجب نیست بلکه از نظر مالکیّه برای رسیدن آب در صورتی که در شستن، آب به آن‌ها نرسد واجب است که کوتاه شوند. به دلیل روایت أمّ سلمهل که: «قُلْتُ: يَا رَسُول اللَّهِ، إِنِّي امْرَأَةٌ أَشُدُّ ضَفْرَ رَأْسِي فَأَنْقُضُهُ لِغُسْل الْجَنَابَةِ ؟ قَال: لاَ، إِنَّمَا يَكْفِيكِ أَنْ تَحْثِي عَلَى رَأْسِكِ ثَلاَثَ حَثَيَاتٍ، ثُمَّ تُفِيضِينَ عَلَيْكِ الْمَاءَ فَتَطْهُرِينَ.» [۱۹۲] «گفتم: ای پیامبر خدا ج من زنی هستم که موهای سرم بسیار پرپشت است، آیا برای غسل جنابت کوتاهش کنم؟ فرمود: خیر، همین کافیست که سه بار بر سرت (آب) بریزی و همین که به تو آب برسد پاک می‌شوی.»

ولی حنفیّه بر این باورند که اگه آب به کل موها نرسد باید موهایش را کوتاه کند و شافعیّه نیز در این حالت چنین باوری دارند؛ چرا که امام علیس از پیامبر ج روایت می‌کند که فرموده‌اند: «مَنْ تَرَكَ مَوْضِعَ شَعْرَةٍ مِنْ جَنَابَةٍ لَمْ يَغْسِلْهَا فُعِل بِهِ كَذَا وَكَذَا مِنَ النَّارِ.» [۱۹۳] «کسیکه هنگام غسل جنابت حتی یک تار مویش را نشوید، در آتش جهنم معاقب می‌گردد. امام علیس می‌گوید: از این به بعد موهای سرم را می‌تراشیدم. البته به نظر می‌رسد طبق گفتۀ أم سلمهل ضرورتی ندارد که شخص موهایش را کوتاه کند و روایت امام علیس دلالت بر ترک کلی می‌نماید. عمل امام علیس نیز دلالتی بر تبعیّت دقیق از سنّت پیامبر ج می‌باشد.

برخی بر این باورند که برداشتن یا کوتاه کردن موی بدن قبل از غسل جنابت کراهت دارد، در بیان این نکته باید اشاره کرد که هیچ کراهتی در این زمینه وجود ندارد، و برداشتن موهای بدن، قبل یا بعد از غسل صحیح می‌باشد.

۵- پشت سر هم انجام اعمال غسل (مُوالات): حنفیّه، شافعیّه و حنابله بر این باورند که مُوالات سنّت است نه واجب و حنابله از آنجائیکه نیّت را واجب می‌دانند بر این باورند که قبل از خشک شدن باید غسل را به اتمام رساند. مالکیّه موالات را واجب می‌دانند.

۶- دست به بدن کشیدن: فقها اتفاق نظر دارند طبق روایت أم سلمهل دست به بدن کشیدن سنّت است.

[۱۸۸] (صحيح): بخاري (ش۱و۶۶۸۹و۶۹۵۳) / مسلم (ش۵۰۳۶) / ابوداود (ش۲۲۰۳) / نسايي (ش۷۵و۳۴۳۷و۳۷۹۴) / ابن ماجه (ش۴۲۲۷) از طريق (مالک بن انس و سفيان بن عيينه و حماد بن زيد و عبدالوهاب بن عبدالمجيد و سليم بن حيان و ليث بن سعد و يزيد بن هارون) روايت کرده اند: «حدثنا يحيى بن سعيد يقول أخبرني محمّد بن إبراهيم أنه سمع علقمة بن وقاص الليثي يقول سمعت عمر بن الخطاب رضي الله عنه يقول سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: ... .» [۱۸۹] (منکر): دارقطنی، السنن (ج۱ص۸۴) / بیهقی، السنن الکبری (ش۲۴۲) از طریق (ابوبکر بن ابی داود) روایت کرده‌اند: «ثنا أبو بكر بن أبي داود ثنا الحسين بن علي بن مهران نا عصام بن يوسف نا عبد الله بن المبارك عن بن جريج عن سليمان بن موسى عن الزهري عن عروة عن عائشة أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال: المضمضة والاستنشاق من الوضو الذي لا بد منه.» اما این روایت «منکر» است چرا که عصام بن يوسف بن ميمون بن قدامة البلخي: امام ابن سعد گفته است: «كان عندهم ضعيفاً في الحديث» وامام ابن عدی هم گفته است: «روى أحاديث لايتابع عليها» وامام ابن حبان می‌گوید: «كان صاحب حديث ثبتا في الرواية ربما أخطأ» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۴ص۱۶۸)] ودر همین روایت دچار خطا شده وامام دارقطنی گفته است: «تفرد به عصام ووهم فيه؛ الصحيحُ عن ابن جريج عن سليمان بن موسى عن الزهري مرسلاً: من توضأ فليمضمض وليستنشق؛ وكذلك رواه الثوري وهمام ووكيع وعبد الرزاق وابن عيينة وأصحاب ابن جريج وهو الصواب» وهمچنین متن اینها هم اینگونه بوده که: «من توضأ فليمضمض وليستنشق» [رک: دارقطنی، العلل (ج۱۴ص۱۰۶) / بیهقی، السنن الکبری (ش۲۴۲)] [۱۹۰] (صحيح): ابوداود (ش۱۴۴) / ومن طریقه بيهقي، السنن (الکبري (ش۲۴۰) روايت کرده‌اند: «حدثنا محمّد بن يحيى بن فارس (الذهلي) ثنا أبو عاصم ثنا ابن جريج بهذا الحديث (حدثني إسماعيل بن كثير عن عاصم بن لقيط بن صبرة عن أبيه وافد بني المنتفق: أنه أتى ...) قال فيه: إذا توضأت فمضمض» و اين اسناد «صحيح» مي‌باشد. ومتابعه‌اي هم دارد و ابن القطان در کتاب بيان الوهم والإيهام في كتاب الأحكام (ج۵ص۵۹۳) گفته که: ابوبشر دولابي روايت کرده است: «حدثنا محمّد بن بشار حدثنا عبد الرحمن بن مهدي عن سفيان عن أبي هشام (اسماعيل بن کثير) عن عاصم ابن لقيط عن أبيه عن النبي ج قال: إذا توضأت فأبلغ في المضمضة والاستنشاق ما لم تكن صائما» و اين اسناد هم «صحيح» مي‌باشد. وامام ابن القطان هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» وامام نووي گفته است: «اسناده حسنٌ» [نووی، خلاصة الأحكام (ش۱۵۱) / ابن القطان، بيان الوهم والإيهام في كتاب الأحكام (ج۵ص۵۹۳)] [۱۹۱] واين امر استحبابي بوده ونه وجوبي چرا که ابوداود (ش۸۶۱) / ترمذي (ش۳۰۲) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۱۴۵) / طبراني، المعجم الکبير (ج۵ص۳۹) / ابن خزيمه (ش۵۴۵) / طياليسي، المسند (ش۱۴۶۹) / بخاري، التاريخ الکبير (ج۸ص۲۹۷) / ابن اثير، اسد الغابه (ص۳۶۶) / ابونعيم، معرفة الصحابه (ش۲۷۱۴) از طريق (اسماعيل بن جعفر و سعيد بن ابي هلال) روايت کرده اند: «نا يحيى بن علي بن يحيى بن خلاد ابن رافع الزرقي عن أبيه عن جده عن رفاعة بن رافع: أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال ... إذا قمت إلى الصلاة فتوضأ كما أمرك الله.» و رجالش همه مشهور هستند جز يحيي بن علي بن يحيي بن خلاد که: امام ابن حبان وي را در «ثقات» آورده وهمچنين گفته که: «متقنٌ» [ابن حبان، ثقات (ج۷ص۶۱۲) و مشاهير علماء الامصار (ج۱ص۱۳۹)] لذا اسنادش «صحيح» است. و در اينجا مي‌بينيم که پيامبر ج به فردي که وضو و نمازخواندن را نمي‌دانست، اينگونه فرمود: آنطور که خداوند در قرآن فرموده وضو بگير؛ و در قرآن فقط شستن صورت و دستها و پاها و مسح سر آمده لذا ساير اوامري که پيامبر جدر وضو به ما امر نموده اند حمل بر استحباب مي‌گردد؛ چرا که ايشان ج در محل تعليم بودند و اين قرينه‌ي واضحي بر عدم وجوب اوامر پيامبر ج، به افعالي است که داخل وضو به ما امر کرده‌اند. لذا مضمضمه واستنشاق مستحب است؛ چرا که در آیه نیامده است؛ ودیدیم که رسول الله ج مردم را در امر وضوء به قرآن ارشاد فرموده‌اند: «فتوضأ كما أمرك الله.» [۱۹۲] (صحيح): مسلم (ش۷۷۰) روايت کرده است: «حدثنا أبو بكر بن أبي شيبة وعمرو الناقد وإسحاق بن إبراهيم وابن أبي عمر كلهم عن ابن عيينة قال إسحاق أخبرنا سفيان عن أيوب بن موسى عن سعيد بن أبي سعيد المقبري عن عبدالله بن رافع مولى أم سلمة عن أم سلمة قالت قلت: يا رسول الله إني امرأة أشد ضفر رأسي فأنقضه لغسل الجنابة؟ قال لا! إنما يكفيك أن تحثي على رأسك ثلاث حثيات ثم تفيضين عليك الماء فتطهرين.» [۱۹۳] (صحیح): ابوداود (ش۲۴۹) / ابن ماجه (ش۵۹۹) / بيهقي، السنن الکبري (ش۱۱۱۶و۸۵۹) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۴۵۱و۴۵۲و۴۵۳) / دارمي، السنن (ش۷۵۱) / احمد، المسند (ش۷۲۷و۷۹۴و۱۱۲۱) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۲۲ص۹۹) / ابن عدي، الکامل (ج۵ص۳۶۴) / طبرانی، المعجم الصغير (ش۹۸۷) والمعجم الاوسط (ج۷ص۱۲۰) / ابونعيم، حلية الاوّلياء (ج۴ص۲۰۰) / طياليسي، المسند (ش۱۷۰) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۱ص۱۲۳) / طبري، تهذيب الآثار (ش۱۶۹۴و۱۶۹۳) / بزار (ش۸۱۳) / بزار (ش۸۱۳) از طريق (حماد بن سلمه وعبد العزيز بن أبى رواد المكى) روايت کرده‌اند: «أخبرنا عطاء بن السائب عن زاذان عن علي: أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال: من ترك موضع شعرة من جنابة لم يغسلها فعل به كذا وكذا من النار. قال علي فمن ثم عاديت رأسي ثلاثا وكان يجز شعره.» ورجال ابوداود «رجال صحيح» مي‌باشد وعطاء بن سائب ثقة بوده اما در اواخر عمر دچار اختلاط گرديده است لذا احاديث قدما از وي صحيح و احاديث متأخرين از وي ضعيف مي‌باشد. و حماد بن سلمه در نزد جمهور قبل از اختلاط از وي شنيده لذا روايتش صحيح است. [سيوطي، تدريب الراوي (ج۲ص۳۷۲)]. همچنين امام شعبه هم که قبل از اختلاطِ عطاء بن سائب از وي روايت کرده [سيوطي، تدريب الراوي (ج۲ص۳۷۲)] این حديث را هم از عطاء بن سائب نقل کرده وامام ابوالحسين محمّد بن مظفر بغدادي در احاديث شعبه (ش۲۴) روايت کرده است: «حدثنا يحيى بن محمّد بن صاعد ثنا علي بن سهل بن المغيرة و عيسى بن جعفر الوراق قالا ثنا عفان بن مسلم قال ثنا حماد بن سلمة وشعبة قالا أنبأ عطاء بن السائب عن زاذان أن عليا عليه السلام قال سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: من ترك موضع شعرة من جسده من جنابة لم يصبها الماء فعل به كذا وكذا من النار. قال علي فمن ثم عاديت رأسي.» ابوالحسين محمّد بن مظفر بن موسي الحافظ البغدادي: «امام حافظ وثقة ومأمون» مي‌باشد [رک: ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۱۶ص۴۱۸)]. يحيى بن محمّد بن صاعد بن کاتب: «امام حافظ وثقة وثبت» مي‌باشد [رک: ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۱۴ص۵۰۱)]. على بن سهل بن المغيرة البزاز: «ثقة» مي‌باشد [رک: ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۷ص۳۲۹) وتقريب التهذيب (ش۴۷۴۲) / ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۱۳ص۱۶۰)] . عيسى بن جعفر أبو موسى الوراق: امام ذهبي هم مي‌گويد: «الامام الحجة الورع الغازي فارس الاسلام.» وامام ابوالحسين احمد بن جعفر بن محمّد بن منادي مي‌گويد: «كان أبو موسى عيسى بن جعفر الوراق: من أفاضل الناس وشجعان المجاهدين مع ورع وعقل ومعرفة وحديث كثير عال وصدق وفضل.» وامام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده است [خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (ج۱۱ص۱۶۸) / ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۱۳ص۱۴۴) / ابن حبان، الثقات (ج۸ص۴۹۶)]. و ساير رجالش «رجال صحيح» بوده لذا اين اسناد هم «صحيح» مي‌باشد. وامام ابن حجر هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» وامام طبری هم گفته است: «هذا خبرٌ صحیحٌ سنده» وامام قرطبی هم گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ» [ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۱ص۳۸۲) / ابن الملقن، تحفة المحتاج إلى أدلة المنهاج (ش۱۰۳) / طبری، تهذیب الآثار (ج۳ص۲۷۷)]