(۴-۲) سنّتهای قبل و بعد از نماز جمعه
سنّت قبل از جمعه: در احتجاج به نصوص و روایات، فقها در وجود نمازِ سنّت قبل از نماز جمعه اختلاف پیدا کردهاند، به طور کلّی آراء آنها به دو دسته تقسیم میشود. دیدگاههای آنها در این زمینه عبارت است از:
دیدگاه اوّل: تعدادی از فقها بر این باورند که قبل از نماز جمعه، نماز سنّت وجود دارد. و افرادی همچون عبدالله بن عمر و عمر بن عبدالعزیزش و ابراهیم النخعی و ابومجلز وطاوس الیمانی تعدای از شافعیّه و امام احمد بن حنبل و برخی از یارانش وعبدالخالق بن عبدالوارث السُّیُوری از فقهای مالکیّه، حسن البصری، مکحول الشامی، سعید بن أبی سعید المقبری، سفیان بن عُیینه، عبدالله بن الزبیر الحُمیدی، إسحاق بن راهویه، أبو ثور إبراهیم بن خالد الکلبی، داود بن علی الأصبهانی الظاهری، محمّد بن إبراهیم بن المنذر و غیره دو رکعت را سنّت قبل نماز جمعه دانسته و تعدادی دیگر از جمله عبدالله بن مسعود و سعید بن ابی العاص (رضی الله عنهما) و حبیب بن ابی ثابت و روایتی از امام احمد بن حنبل وبرخی از اصحابش و عبدالله بن المبارک و سفیان الثوری و حنفیّه چهار رکعت را نماز سنّت قبل از نماز جمعه دانستهاند. [۱۱۲۲] وابن رجب قول به سنیّت این نماز را به اکثر علما نسبت داده و خود نیز این دیدگاه را برگزیده است. [۱۱۲۳]
همچنین امام شافعی هم صراحتاً سنّت قبل از جمعه را برای مأمومین جایز دانسته و گفته است: «نأمر المأموم بالنافلة قبل الجمعة وبعدها.» [۱۱۲۴] «به مأمومان امر میکنیم که قبل و بعد از جمعه، نماز نافله بخوانند.»
باید اشاره شود که بعضی گفتهاند امام بخاری هم قائل به سنّت بودن آن بوده است! اما استناد سنّت بودن آن به امام بخاری خطا میباشد؛ زیرا ایشان به هیچ وجهی نصّی در این زمینه ارائه نداده است و برخی با وجود "باب: الصلاة بعد الجمعة و قبلها" درکتاب "الجامع" گمان بردهاند که ایشان قائل به سنّت بودن این دو رکعت میباشد همانطور که قائل به سنّت بودن دو رکعت بعد از نماز جمعه میباشد، البته منظور ایشان از این باب عبارت است از: آیا قبل و بعد از نماز جمعه چیزی بیان گردیده است؟ چنین ابواببندی از بخاری معمول بوده که ایشان مسئلهای را به عنوان باب مطرح نموده و بعد حکم آنرا بیان نموده است. مثلاً: "باب: الصلاة قبل العید وبعدها" که در آخر، بنا بر نصّ حدیث حکم به عدم خواندن نماز قبل از عید داده است.
برخی نیز سنّت بودن دو رکعت نماز قبل از جمعه را به صحابه از جمله ابن عمر، ابن مسعودش و... استناد میدهند. در این زمینه باید دقّت داشت که پیامبر ج ترغیب به خواندن نمازهای تطوعی قبل از جمعه را در روایات متعدّد ابراز داشتهاند و صحابهش نیز بر آن مواظبت داشتهاند، ترمذی چندین موردی را روایت کرده، از جمله:
ابن مسعودس چهار رکعت قبل از نماز جمعه میخواند.
ابن عمرب قبل از نماز جمعه دوازده رکعت خوانده است.
ابن عباسب هشت رکعت خوانده است.
خواندن نمازهای تطوّع قبل از جمعه ایراد ندارد و این حتّی احتمال دارد قبل از أذان و قبل از زوال خورشید انجام میگرفته است؛ چرا که برخی از اصحابش صبح زود برای اقامۀ جمعه خارج میشدند.
امام مالک بن أنسس با وجود متابعتش به عمل اهل مدینه قائل به سنّت بودن آن نبوده و این نشان میدهد که اهل مدینه قائل به سنّت بودن نماز قبل از جمعه نبودهاند پس اجماعی هم که برخی مدعی آن میباشند، رخ نداده است.
بخاری در " صحیح البخاری" تیتری دارد تحت عنوانِ (باب: سنة الجمعة قبلها) و بعد از آن احادیثی را که دلالت بر نماز سنّت قبل از نماز ظهر میباشند را ذکر میکند. در تحلیل این عنوان کلامش را بر یکی از دو احتمال زیر میتوان حمل کرد:
اوّل: بخاطر تلبیس و تعمیم بر جاهلانی بوده که میپنداشتند که چنین مطلبی در صحیح بخاری وجود ندارد.
دوّم: احتمال دارد به خطا رفته باشد یا اینکه در نوشتنِ آن از دیگران تبعیّت کرده و همانطور که پیشتر هم اشاره شد در باببندی بخاری موارد مشابه آن مشاهده میگردد.
ادلّۀ این دسته عبارتند از:
- ابو هریرهس روایت نموده: «ان رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن الصَّلاَةَ نِصْفَ النَّهَارِ إِلاَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ.» [۱۱۲۵]
«پیامبر خدا ج از نماز خواندن از نصف روز تا زوال خورشید بجز در روز جمعه نهی فرمودند.»
لذا خواندن سنّت قبل از جمعه هنگام زوال جایز است.
- نافع گفته است: «كَانَ ابْنُ عُمَرَ يُطِيلُ الصَّلاَةَ قَبْلَ الْجُمُعَةِ وَيُصَلِّى بَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ فِى بَيْتِهِ وَيُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) كَانَ يَفْعَلُ ذَلِكَ.» [۱۱۲۶] «ابن عمر نماز را قبل از نماز جمعه طولانی میکردند و دو رکعت را بعد از نماز جمعه در خانهاش میخواند. و تعریف میکرد که پیامبر خدا ج نیز چنین کردهاند.»
- أبوهریره وجابرب گفتهاند: «جَاءَ سُلَيْكٌ الْغَطَفَانِىُّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَرَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَخْطُبُ فَجَلَسَ فَقَالَ لَهُ: يَا سُلَيْكُ قُمْ فَارْكَعْ رَكْعَتَيْنِ وَتَجَوَّزْ فِيهِمَا.» [۱۱۲۷]
«سلیک غطفانی آمد در حالیکه رسول الله ج خطبه میخواندند. پیامبر ج به وی فرمودند: آیا قبل از آمدنت دو رکعت نماز خواندی؟ گفت: خیر. فرمود: برخیز و دو رکعت نماز بخوان و آنرا مختصر و کوتاه کن.»
- أبو هریرهس روایت نموده: «ان النبی ج كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الْجُمُعَةِ رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ.» [۱۱۲۸] «پیامبر ج دو رکعت قبل و دو رکعت بعد نماز جمعه، نماز میخواندند.»
- ابن عباسب روایت نموده: «كَانَ النَّبِيُّ يَرْكَعُ قَبْلَ الْجُمُعَةِ أَرْبَعًا لَا يَفْصِلُ فِي شَيْءٍ مِنْهُنَّ.» [۱۱۲۹]«پیامبر ج چهار رکعت نماز قبل از نماز جمعه میخواندند بدون اینکه فاصلهای بین آنها بیاندازد.»
- عبدالله بن مسعودس روایت کرده: «عن النبي صلى الله عليه و سلم: أنه كان يصلي قبل الجمعة اربعا وبعدها أربعا.» [۱۱۳۰] «از پیامبر ج روایت شده: ایشان قبل و بعد از نماز جمعه چهار رکعت نماز میخواندند.»
- علی بن ابی طالبس روایت کرده است: « كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج يُصَلِّي قَبْلَ الْجُمُعَةِ أَرْبَعًا، وَبَعْدَهَا أَرْبَعًا، يَجْعَلُ التَّسْلِيمَ فِي آخِرِهِنَّ رَكْعَةً.» [۱۱۳۱] «رسول الله ج قبل وبعد از جمعه چهار رکعت نماز میخواند که در رکعت آخرشان سلام میداد (وچهار رکعت پیوسته بود.)»
- ابن عمرب روایت نموده: « اَنّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ، وَبَعْدَ الْمَغْرِبِ رَكْعَتَيْنِ فِي بَيْتِهِ، وَبَعْدَ الْعِشَاءِ رَكْعَتَيْنِ وَكَانَ لَا يُصَلِّي بَعْدَ الْجُمُعَةِ حَتَّى يَنْصَرِفَ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ.» [۱۱۳۲] «پیغمبر خدا ج قبل و بعد از نماز ظهر دو رکعت در خانهاش و بعد از عشاء دو رکعت نماز میخواندند و بعد از نماز جمعه، تا زمانیکه به خانه برمیگشتند نماز نمیخواندند و پس از بازگشت دو رکعت میخواندند.»
- رسول الله ج هنگام زوال دو رکعت وگاهی چهار رکعت میخوانده است و روایت شده که: «كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وأربعا.» [۱۱۳۳] «ایشان ج قبل از ظهر دو و چهار رکعت نماز میخواندند.»
لذا هنگام زوال در روز جمعه هم آن تعداد رکعات را خوانده است! و عائشهل روایت نموده: «أن النبي (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) كان إذا عمل عملا داوم عليه.» [۱۱۳۴] «پیامبر هرگاه کاری را میکردند برآن مداومت داشتند.»
و در روایتی: « لَا بل كَانَ عَمَلُهُ دِيمَةً.» [۱۱۳۵] «عمل ایشان حتماً پیوسته و همیشگی بوده است.»
- عبدالله بن عباسب روایت نموده: «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ يَوْمَ الْفِطْرِ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ لَمْ يُصَلِّ قَبْلَهَا وَلَا بَعْدَهَا وَمَعَهُ بِلَالٌ.» [۱۱۳۶] «رسول الله ج روز فطر برای نماز خارج شد و فقط نماز فطر را خواندند و قبل و بعد از آن هیچ نمازی نخواندند.»
- ابن عمرب روایت نموده: «صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الظُّهْرِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الظُّهْرِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْجُمُعَةِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعِشَاءِ.» [۱۱۳۷] «با رسول الله ج دو رکعت قبل از ظهر و دو رکعت بعد از ظهر و دو رکعت بعد از مغرب و دو رکعت بعد از عشاء و دو رکعت بعد ازجمعه خواندم.»
- عبدالله بن المغفلس روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) قَالَ: بَيْنَ كُلِّ أذانيْنِ صَلاَةٌ.» [۱۱۳۸] «رسول الله ج فرمودند: بین هر اذن و اقامهای دو رکعت نماز سنّت وجود دارد.»
سنّتهای قبل ار نماز ظهر که بنابر برخی احادیث چهار و برخی دیگر دو رکعت میباشند و از آنجائیکه نماز جمعه بدل ظهر است و یا نماز ظهر قصر شده میباشد پس احکام ظهر بر آن حاکم میباشد.
- ابوسعید الخدریس روایت کرده است: « مَنْ اغْتَسَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَاسْتَاكَ وَمَسَّ مِنْ طِيبٍ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ وَلَبِسَ مِنْ أَحْسَنِ ثِيَابِهِ ثُمَّ خَرَجَ حَتَّى يَأْتِيَ الْمَسْجِدَ فَلَمْ يَتَخَطَّ رِقَابَ النَّاسِ ثُمَّ رَكَعَ مَا شَاءَ أَنْ يَرْكَعَ ثُمَّ أَنْصَتَ إِذَا خَرَجَ الْإِمَامُ فَلَمْ يَتَكَلَّمْ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ صَلَاتِهِ كَانَتْ كَفَّارَةً لِمَا بَيْنَهَا وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الَّتِي قَبْلَهَا.» [۱۱۳۹] « رسول الله ج فرمودند: هر کس در روز جمعه، غسل کند و مسواک بزند و اگر عطر داشت استفاده کند، و بهترین لباسش را بپوشد، و بعد از آن به مسجد برود، و از روی شانههای مردم عبور نکند (وهرجایی را که خالی یافت بنشیند،) و سپس تا جایی که خداوندأ خواسته نماز بخواند، و سپس وقتی که امام آمد، ساکت باشد (و به خطبه گوش دهد)، موجب کفارۀ گناهان (صغیرهای) است که از جمعۀ قبل تاکنون مرتکب شده است.»
- برخی هم بر استحباب سنّت قبل از جمعه ادعای اجماع کردهاند.
دیدگاه دوّم: برخی هم گفتهاند که اگر فردی وارد مسجد شد و امام خطبه میخواند، نباید نماز بخواند و اگر مشغول خطبه خواندن نبود میتواند. و این مذهب حنفیّه، مالکیّه، علی بن أبی طالبس، شریح بن الحارث الکندی، إبراهیم بن یزید النخعی، مجاهد بن جبر المکی، محمّد بن سیرین البصری، عطاء بن أبی رباح المکی، قتادة بن دعامة السدوسی، سفیان بن سعید الثوری، اللیث بن سعد الفهمی، سعید بن عبدالعزیز التَّنُوْخِیّ، ابن سیرین و ابن العربی محمّد بن عبدالله میباشد.
دلایل این دسته عبارتند از:
- خداوندﻷ میفرمایند: ﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ٢٠٤﴾[الأعراف: ۲۰۴] «هنگامی که قرآن خوانده میشود، گوش فرا دهید و خاموش باشید تا مشمول رحمت خدا شوید.» و در خطبه هم آیات قرآن خوانده میشود لذا باید ساکت بود.
البته واضح است که این دلیل قوی نیست؛ چرا که تمامی خطبه که قرآن نیست و همچنین روایتی صحیح از رسول الله ج وجود دارد -در قسمت ترجح آراء کمی بعد میآید- که امر فرموده با وجود خطبه خواندن امام، دو رکعت نماز خوانده شود.
- عبدالله بن بُسْرس گفته: «جَاءَ رَجُلٌ يَتَخَطَّى رِقَابَ النَّاسِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالنَّبِىُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَخْطُبُ فَقَالَ لَهُ النَّبِىُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) اجْلِسْ فَقَدْ آذَيْتَ.» [۱۱۴۰] «مردی به نماز جمعه آمد و از روی گردن مردم عبور کرد؛ لذا رسول الله ج به وی فرمود: بشین که موجب آزار شدی.»
- عبدالله بن عمر بن الخطابب قال: «سمعت النبي (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يقول: إذا دخل أحدكم المسجد والإمام على المنبر فلا صلاة ولا كلام حتى يفرغ الإمام.» [۱۱۴۱] «از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: هرگاه یکی از شما داخل مسجد شد و امام روی منبر مشغول خطبه خواند بود، نه نماز بخواند و نه خطبه بخواند تا وقتیکه امام خطبهاش را تمام کند.»
اما این روایت «منکر» و غیر قابل احتجاج میباشد.
- روایات صحیح از رسول الله ج آمده که فرمودهاند: « إِذَا قُلْتَ لِصَاحِبِكَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْصِتْ وَالْإِمَامُ يَخْطُبُ فَقَدْ لَغَوْتَ.» [۱۱۴۲] «هرکس روز جمعه درحالیکه امام خطبه میخواند به همنشینش بگوید: ساکت باش! سخن لغوی گفته است.»
ودلالت این روایت میرساند که نباید نماز سنّت و حتّی تحیة المسجد خواند؛ چرا که منع نمودن از (امر به معروف)، بزرگتر از نماز سنّت میباشد؛ و وقتیکه از امر به معروف نهی شده لذا به طریق أولی نماز خواندن هم صحیح نیست.
اما با وجود نصّ صریحی که در قسمت ترجیح آراء بدان اشره خواهد شد، این دلیل هم مقبول نیست. و از طرفی قیاسی که شده قیاس مع الفارق بوده و علّت مشترکی بین آنان نیست و هر امر به معروفی بزگتر از نماز نیست؛ بلکه مقدار هر معروفی با دیگری متفاوت بوده و لذا به طور مطلق نمیتوان گفت امر به معروف بزرگتر از نماز است. و از طرفی به طور مطلق هم نمیتوان گفت هنگام خطبه هر امر به معروفی هم نباید بشود.
- عبدالله بن عباس وعبدالله بن عمر ش نماز خواندن پس از خروج امام را مکروه دانستهاند.
اما چنانکه بارها گفتهایم قول صحابی حجّیت ندارد لذا پذیرفته نیست.
- عبد الله بن عمرب روایت نموده است: «انَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَ الْمَغْرِبِ رَكْعَتَيْنِ فِي بَيْتِهِ وَبَعْدَ الْعِشَاءِ رَكْعَتَيْنِ وَكَانَ لَا يُصَلِّي بَعْدَ الْجُمُعَةِ حَتَّى يَنْصَرِفَ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ.» [۱۱۴۳] «پیغمبر خدا ج قبل و بعد از نماز ظهر دو رکعت در خانهاش و بعد از عشاء دو رکعت نماز میخواندند وبعد از نماز جمعه، تا زمانیکه به خانه بر میگشتند نماز نمیخواندند و پس از بازگشت دو رکعت میخواندند.»
و وجه شاهد این روایت این بوده که اگر قبل از جمعه نمازی میبود، عبدالله بن عمرب آنرا محسوب میکردند.
دیدگاه سوّم: أبو شامۀ شافعی ومحمّد عبد السلام خضرگفتهاند که سنّت قبل از جمعه وجود نداشته وخواندنش بدعت است.
وامام ابن القیم هم گفته است: وقتیکه بلال أذانش را به اتمام میرساند، رسول اللهج خطبه خواندنش را شروع میکردند و هیچ کسی هم نماز نمیخواند. و در زمان ایشان ج هم فقط یک أذان وجود داشته است؛ و نشان میدهد که نماز جمعه همانند نماز عیدین بوده که سنّت قبلیّه ندارد. و این صحیحترین قول نزد علما میباشد؛ و سنّت رسول الله ج هم، بر این بوده؛ چرا که وی زمانیکه از خانه خارج میگردید روی منبر میرفته و بلالس هم شروع به أذان دادن میکرده است. و وقتیکه اینگونه بوده چگونه سنّت قبل از جمعه وجود دارد؟
و عقبه بن عامرس هم روایت نمودهاند: «ثَلاَثُ سَاعَاتٍ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَنْهَانَا أَنْ نُصَلِّىَ فِيهِنَّ أَوْ أَنْ نَقْبُرَ فِيهِنَّ مَوْتَانَا حِينَ تَطْلُعُ الشَّمْسُ بَازِغَةً حَتَّى تَرْتَفِعَ وَحِينَ يَقُومُ قَائِمُ الظَّهِيرَةِ حَتَّى تَمِيلَ الشَّمْسُ وَحِينَ تَضَيَّفُ الشَّمْسُ لِلْغُرُوبِ حَتَّى تَغْرُبَ.» [۱۱۴۴] «پیامبر ج ما را نهی فرمودند که سه موقع نماز برپا داریم و مُردگانمان را دفن کنیم: موقع طلوع خورشید تا بالا آمدنش و موقعی که زوال شده تا زمانیکه خورشید مایل گردد و هنگامیکه خورشید غروب میکند تا زمانیکه غروب میکند.»
لذا سنّت قبل از جمعه چون هماهنگ با زوال بوده جایز نیست.
البته این دلیل قوی نیست؛ چرا که طبق ظاهر این روایت، سنّت قبل از ظهر هم جایز نمیباشد!! اما کسی قائل بر این نیست و همه بر سنّت قبل از ظهر اتفاقنظر دارند؛ لذا مقصود از روایت دقیقاً هنگام زوال بوده است و نه پس از زوال. و همچنین وقتی أذان داده میشود یعنی؛ نماز خواندن جایز است لذا استدلال به این روایت مقبول نیست.
سنّت بعد از جمعه: در مورد سنّت بودن نماز بعد از جمعۀ خلافی مشاهده نمیشود؛ لیکن در مورد رکعات آن خلاف کردهاند:
- عبدالله بن عمر و عبدالله بن الحصین و ابراهیم النخعی گفتهاند که بعد از جمعه دو رکعت خوانده شود.
- عبدالله بن مسعود، الاسود بن یزید، ابومجلز، حماد بن ابی سلیمان، عبد الرحمن بن عبد الله، علقمة بن قیس، ابراهیم النخعی، عبدالله بن المبارک، سفیان الثوری، شافعی، ابن حزم الظاهری، اصحاب الرأی، حنفیه، شافعیّه هم امر به خواندن چهار رکعت کردهاند.
- علی بن ابی طالب، ابوموسی اشعری، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، مسروق، سعید بن جبیر، مجاهد بن جبر، عطاء بن ابی رباح، سفیان الثوری، حمید بن عبدالرحمن، عبدالرزاق و قاضی ابویوسف هم امر کردهاند که بعد از جمعه دو رکعت خوانده شده و بعد از آن چهار رکعت بخوانند که در مجموع شش رکعت میگردد.
- امام احمد بن حنبل هم گفته است: اگر کسی بخواهد میتواند دو رکعت و یا چهار رکعت و یا شش رکعت بخواند. [۱۱۴۵]
استدلالهای این دسته عبارتند از:
- نافع گفته است: «كَانَ ابْنُ عُمَرَ يُطِيلُ الصَّلاَةَ قَبْلَ الْجُمُعَةِ وَيُصَلِّى بَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ فِى بَيْتِهِ وَيُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) كَانَ يَفْعَلُ ذَلِكَ.» [۱۱۴۶] «ابن عمر نماز را قبل از نماز جمعه طولانی میکردند و دو رکعت را بعد از نماز جمعه در خانهاش میخواند. و تعریف میکرد که پیامبر خدا ج نیز چنین کردهاند.»
- أبو هریرهس روایت نموده: «اِنّ رَسُولُ اللَّهِ كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الْجُمُعَةِ رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ.» [۱۱۴۷] «پیامبر ج دو رکعت قبل و دو رکعت بعد نماز جمعه، نماز میخواندند.»
لذا گفتهاند دو رکعت بعد از جمعه سنّت میباشد.
- ابن عباسب روایت نموده: «كان النبي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَرْكَعُ قَبْلَ الْجُمُعَةِ أَرْبَعًا لَا يَفْصِلُ فِي شَيْءٍ مِنْهُنَّ.» [۱۱۴۸] «پیامبر ج چهار رکعت نماز قبل از نماز جمعه میخواندند بدون اینکه فاصلهای بین آنها بیاندازد.»
- عبدالله بن مسعودس روایت کرده است: «عن النبي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَنَّهُ كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الْجُمُعَةِ أَرْبَعًا وَبَعْدَهَا أَرْبَعًا.» [۱۱۴۹] «از پیامبر ج روایت شده: ایشان قبل و بعد از نماز جمعه چهار رکعت نماز میخواندند.»
- ابوهریرهس روایت کرده است: «قال رسول الله ج: مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مُصَلِّيًا بَعْدَ الْجُمُعَةِ، فَلْيُصَلِّ أَرْبَعًا.» [۱۱۵۰] «رسول الله ج فرمودند: هرکس بعد از جمعه نماز میخواند، چهار رکعت بخواند.»
لذا گفتهاند خواندن چهار رکعت بعد از جمعه مستحب میباشد.
و آنهایی که شش رکعت را مستحب دانسته گفتهاند: همچنانکه دیدیم، رسول اللهج بعد از نماز دورکعت خوانده و به ما هم امر نموده که چهار رکعت بخوانیم، لذا مستحب میباشد که بعد از جمعه دو رکعت به علاوۀ چهار رکعت خوانده شود که در مجموع شش رکعت میگردد.
قول راجح:
الف): سنّت قبل از جمعه: به نظر میرسد که سنّت راتبهای قبل از جمعه وجود ندارد؛ چرا که همانطور که از سیرۀ رسول الله ج واضح بوده، وقتیکه که ایشان ج از خانه خارج میگردیدند روی منبر میرفته و بلالس هم شروع به أذان دادن میکرده است و پس از اتمام أذان، خطبه میخواندند. و هیچ حدیثِ صحیحی هم که دالِّ بر خواندن این سنّت توسط رسول الله ج بوده باشد وجود ندارد؛ و همچنین در زمان ایشان ج هم خوانده نمیشده؛ چرا که اصلاً فرصتی برای خواندن وجود نداشته است. [۱۱۵۱]
اما در مکانهایی که امام فرصت خواندن نماز را داده و یا دیر جمعه برگزار میگردد، خواندنش جایز بوده و ثواب دارد و در واقع سنّت غیرِ موکّد میباشد. همانطور که در بعضی مکانها پس از أذان مغرب سریعاً نماز مغرب خوانده میشود لذا کسی نمیتواند نماز بخواند امّا اگر امام اجازه دهد خواندنش ثواب دارد. هرچند که در هیچ روایت صحیحی نیامده که رسول الله ج سنّت قبل از مغرب خوانده باشد.
دلایل صحیح این دیدگاه:
- عبدالله بن مغفلس روایت کرده است: «أن رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قال: بَيْنَ كُلِّ أَذَانَيْنِ صَلَاةٌ.» [۱۱۵۲] «بین هر أذان واقامهای دو رکعت نماز سنّت وجود دارد.»
و لذا بین أذان جمعه و اقامۀ نماز جمعه هم دو رکعت سنّت وجود دارد.
- عبدالله بن الزبیرس روایت کرده است: «قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: مَا مِنْ صَلاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلا وَبَيْنَ يَدَيْهَا رَكْعَتَانِ.» [۱۱۵۳] «رسول الله ج فرمودند: قبل از هر نماز فرضی دو رکعت سنّت وجود دارد.»
و نماز جمعه هم فرض بوده لذا قبل از آن خواندن دو رکعت نماز جایز است.
- نماز جمعه (بدل) نماز ظهر میباشد؛ لذا (بدل) در همۀ موارد حکم اصل را داشته مگر اینکه قرینۀ صارفهای بر جدایی آنها داشته باشیم.
لذا امام ابن تیمیه/ هم بر این قول بوده و گفته است: «الصواب: ليس قبل الجمعة سنة راتبة مقدرة؛ حينئذ فتكون الصلاة بينه وبين الأذان الثاني جائزة حسنة؛ وحينئذ فمن فعل ذلك لم ينكر عليه ومن ترك ذلك لم ينكر عليه. وهذا أعدل الأقوال وكلام الإمام أحمد يدل عليه.» [۱۱۵۴] (قول صحیح بر این بوده که قبل از نماز جمعه سنّت راتبهای معیّن وجود ندارد؛ و لذا نمازی که بین دو أذان خوانده میشود، جایز وحسن میباشد؛ لذا اگر کسی آنرا خواند، برای وی ایرادی نیست و کسی هم که نخواند، بر او هم ایرادی نیست؛ واین متعادلترین اقوال دربارۀ حکم سنّت قبل از جمعه میباشد و سخن امام احمد بن حنبل/ هم بر آن دلالت دارد.) (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)
ب): سنّت بعد از جمعه:
خلافی دربارۀ استحباب سنّت بعد از جمعه مشاهده نمیشود و روایات صحیح رسول الله ج هم برآن دلالت دارد. پس به نظر میرسد تعداد رکعات بعد از جمعه بر این بوده که نمازگزار مخیّر به هر رکعتی است که میخواهد. لیکن اگر چهار رکعت بخواند أفضل است؛ چرا که رسول الله ج بعد از جمعه دو رکعت خواندهاند امّا به ما امر نمودند که چهار رکعت بخوانیم و واضح بوده که امر رسول الله ج أفضل میباشد.
لذا امام ابن حزم/ گفتهاند: «أربع بعد الجمعة، لان رسول الله صلى الله عليه وسلم أمر بهذه، وما أمر به عليه السلام فهو أوكد مما لم يأمر به.» [۱۱۵۵] «چهار رکعت بعد از جمعه مؤکّد بوده؛ چرا که رسول الله ج به ما امر کردهاند؛ و آنچه که رسول الله ج به ما امر نمودهاند أفضل از چیزی است که بدان امر نکردهاند.»
و امام شوکانی/ هم گفتهاند: «اقتصاره صلى الله عليه وآله وسلم على ركعتين -كما في حديث ابن عمر- لا ينافي مشروعية الأربع لما تقرر في الأصول من عدم المعارضة بين قوله الخاص بالأمة وفعله الذي لم يقترن بدليل خاص يدل على التأسي به فيه.» [۱۱۵۶] «اینکه –طبق روایت عبدالله بن عمر- رسول الله ج بعد از جمعه دو رکعت خواندهاند، منافاتی با مشروعیّت چهار رکعت ندارد؛ چرا که در اصول خواندهایم که تعارضی بین قول خاص به أمّت و فعل رسول الله ج–که دلیل صریحی بر تبعیّت از ایشان ج میباشد،- وجود ندارد.»
و احادیث سنّت بودن –دو رکعت و چهار رکعت بعد از جمعه- هم عبارتند از:
- ابوهریرهس روایت کرده است: «قال رسول الله ج: مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مُصَلِّيًا بَعْدَ الْجُمُعَةِ، فَلْيُصَلِّ أَرْبَعًا.» [۱۱۵۷] «رسول الله ج فرمودند: هرکس بعد از جمعه نماز میخواند، چهار رکعت بخواند.»
- عبدالله بن عمرب روایت کرده است: «كان رسول الله ج لَا يُصَلِّي بَعْدَ الْجُمُعَةِ حَتَّى يَنْصَرِفَ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ فىِ بيتِهِ.» [۱۱۵۸] «رسول الله ج بعد از جمعه نماز نمیخواند تا اینکه به خانه برمیگشت و دو رکعت نماز در خانهاش میخواند.»
- عبد الله بن عمرب روایت نموده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُصَلِّي قَبْلَ الظُّهْرِ رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ وَبَعْدَ الْمَغْرِبِ رَكْعَتَيْنِ فِي بَيْتِهِ وَبَعْدَ الْعِشَاءِ رَكْعَتَيْنِ وَكَانَ لَا يُصَلِّي بَعْدَ الْجُمُعَةِ حَتَّى يَنْصَرِفَ فَيُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ.» [۱۱۵۹] «پیغمبر خدا ج قبل و بعد از نماز ظهر دو رکعت در خانهاش و بعد از عشاء دو رکعت نماز میخواندند و بعد از نماز جمعه، تا زمانیکه به خانه بر میگشتند نماز نمیخواندند و پس از بازگشت دو رکعت میخواندند.»
با این احادیثِ صحیح، شکّی در مورد نماز سنّت بعد از جمعه و رکعات آن باقی نمیماند. امّا اینکه بعضی گفتهاند: (باید بعد از جمعه شش رکعت بخوانیم تا بین هر دو روایت جمع کنیم.) قول قوی نیست؛ چرا که اثبات نشده که رسول الله ج شش رکعت خوانده باشند! و روایات بین (دو رکعت) و (چهاررکعت) وجود دارد؛ لذا ما هم قائل به تخییر بین این دو هستیم و نه جمع آن؛ چرا که جداگانه ثابت شدهاند امّا جمع آن ثابت نشده است.
هرچند باید اشاره کنیم که اگر شش رکعت هم خوانده شوند اشکالی نیست؛ چرا که در خواندن نوافل وسعت وجود دارد -البته به جز مکانهایی که شارع ما را نهی فرموده است.-
با بیان این مطلب لازم به ذکر است که سنّت خواندن پس از جمعه فوراً نباشد. زیرا روایاتی صحیح مؤیّد این حکم میباشند. که عبارتند از:
- سائبس روایت نموده: «فإن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) أمرنا بذلك ألاَّ توصل صلاة بصلاة حتى نتكلم أو نخرج.» [۱۱۶۰] «پیامبر ج ما را امر فرمود که پشت سر اتمام یک نماز نماز دیگری نخوانیم مگر اینکه صحبتی کنیم ویا اینکه از انجا خارج گردیم (وبین دو نماز جدایی باشد.)»
عبدالله بن رباح روایت کرده: «عن رجل من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم صلى العصر فقام رجل يصلي فرآه عمر فقال له اجلس فإنما هلك أهل الكتاب أنه لم يكن لصلاتهم فصل فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم أحسن ابن الخطاب.» [۱۱۶۱] «پیامبر ج نماز عصر را به جماعت خواند وپس از اتمام نماز فردی بلند شد ومیخواست که نماز بخواند! و عمر که وی را دید به وی گفت: بشین وفعلاً نخوان. چرا که یهود ونصاری به این دلیل گمراه شدند که بین نمازهایشان فاصله وجئد نداشت. و رسول الله ج به عمر فرمودند: آفرین ای عمر بن الخطاب!»
وجه استدلال این بوده که باید بین نمازها مدت زمانی فاصله بیفتد وپشت سر هم نباشد. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)
ج): سنّت تحیة المسجد هنگام خطبه خواندن امام:
قول راجح بر جواز خواندن نماز تحیة المسجد هنگام خطبه خواندن امام میباشد؛ چرا که روایات صحیح بر آن دلالت دارد:
- جابرس روایت کرده است: « جَاءَ سُلَيْكٌ الْغَطَفَانِىُّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَرَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَخْطُبُ فَجَلَسَ فَقَالَ لَهُ: يَا سُلَيْكُ! قُمْ فَارْكَعْ رَكْعَتَيْنِ وَتَجَوَّزْ فِيهِمَا - ثُمَّ قَالَ - إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالإِمَامُ يَخْطُبُ فَلْيَرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ وَلْيَتَجَوَّزْ فِيهِمَا » [۱۱۶۲] «روز جمعه سلیک غطفانی آمد و نشست در حالیکه رسول الله ج خطبه میخواندند. پیامبر ج به وی فرمود: ای سلیک! برخیز و دو رکعت نماز کوتاه و مختصر بخوان. سپس فرمود: هرگاه یکی از شما در روز جمعه آمد در حالیکه امام خطبه میخواند دو رکعت نماز بخواند و آنرا کوتاه و مختصر بخواند.»
- جابر بن عبداللهب روایت کرده است: «قال رسول الله ج: إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمْ وَالْإِمَامُ يَخْطُبُ أَوْ قَدْ خَرَجَ فَلْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وليتجوز فيهما.» [۱۱۶۳] «رسول الله ج فرمودند: هرگاه یکی از شما روز جمعه به مسجد آمد و امام مشغول خواندن خطبه بود، دو رکعت کوتاه و مختصر بخواند.»
با این احادیثِ صحیح، شکّی در مورد نماز سنّت تحیة المسجد –هنگام خطبۀ امام- باقی نمیماند. و احادیث معارض آن صریح نبوده لذا مانند اجتهاد در مخالف نصّ میباشد که مردود است. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)
[۱۱۲۲] المجموع (۴/۹)؛ الباعث على إنكار البدع والحوادث (۱۲۰)؛ مجموع فتاوى ابن تيمية (۲۴/۱۸۹)؛ فتح الباري لابن رجب (۸/۳۳۳)؛ الانصاف ( ۲/۴۰۶)؛ النيل (۳/۲۸۹)؛ قوانين الأحكام الشرعية ۹۶، وحاشية الدسوقي ۱/۳۸۸، وجواهر الإكليل ۱/۹۹؛ شرح معاني الآثار ۱/۳۶۹، المجموع ۴/۵۵۲و۱۰، المغني ۲/۲۱۹؛ الجامع الصحيح ۲/۳۸۶ / عبدالرزاق، المصنف (۲۴۶/۳ به بعد، ابن ابی شیبة، المصنف ۴۰/۲ [۱۱۲۳] فتح الباري له ( ۸/ ۳۳۳ ). [۱۱۲۴] امام شافعی در الام (ج۱ص۲۳۴) گفته است: «نأمر المأموم بالنافلة قبل الجمعة وبعدها.» [۱۱۲۵] (ضعیف): این روایت از ابوقتاده وواثله بن اسقع وابوهریره از رسول الله ج روایت گردیده است: اما طریق ابوقتادهس: ابوداود (ش۱۰۸۵) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۶۰۷و۵۸۹۷و۴۶۰۸) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۷ص۳۵۸) / ابونعيم، اخبار اصفهان (ج۲ص۱۰۰) / مجلس ابن فاخر الأصبهاني (ش۵۰۹) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۴ص۲۰) / خطيب بغدادي، تايخ بغداد (ج۸ص۲۶۰) / فوائد العيسوي (ش۴۸) از طريق (محمّد بن عيسى و إبراهيم بن مهدى وموسى بن إسماعيل الجبلي وإبراهيم بن عبد الله الهروي واسحاق بن أبي إسرائيل) روايت کرده اند: «حدثنا حسان بن إبراهيم عن ليث عن مجاهد عن أبى الخليل (صالح بن ابي مريم) عن أبى قتادة عن النبى (صلى الله عليه وسلم) أنه كره الصلاة نصف النهار إلا يوم الجمعة وقال: إن جهنم تسجر إلا يوم الجمعة.» اما اين اسناد «ضعيف» است چرا که اوّلاً: امام ابوداود گفته است: «أبو الخليل لم يسمع من أبى قتادة» [ابوداود (ش۱۰۸۵)] وثانياً: ليث بن ابي سليم «ضعيف الحديث» است [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۸ص۴۶۵) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۵۶۸۵)] اما طريق واثله بن اسقعس: طبرانی، المعجم الکبیر (ج۲۲ص۶۰) روايت كرده است: «حدثنا الوليد بن حماد الرملي ثنا سليمان بن عبد الرحمن ثنا بشر بن عون ثنا بكار بن تميم عن مكحول عن واثلة قال: سأل سائل رسول الله صلى الله عليه و سلم: ما بال يوم الجمعة يؤذن فيها بالصلاة في نصف النهار وقد نهيت عن سائر الأيام؟ فقال: إن الله يسعر جهنم كل يوم في نصف النهار ويخبثها في يوم الجمعة» اما این اسناد «موضوع» است چرا که بشر بن عون القرشي: امام ابن حجر گفته است: «عنه سليمان بن عبد الرحمن الدمشقي نسخة نحو مائة حديث كلها موضوعةٌ» وامام ابن طاهر گفته است: «أن أحاديثه نسخة موضوعة» وامام ابوحاتم گفته است: «مجهولٌ» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۲ص۲۸)]. اما طریق ابوهریرهس: سه طریق دارد؛ طریق اوّل: شافعی، المسند (ش۲۶۹) ومن طریقه بیهقی، السنن الکبری (ش۴۶۰۹) روایت کردهاند: «أخبرنا إبراهيم بن محمّد عن إسحاق بن عبد الله عن سعيد المقبرى عن أبى هريرة رضى الله عنه: أن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) نهى عن الصلاة نصف النهار حتى تزول الشمس إلا يوم الجمعة» اما اين اسناد «واهي» است چرا که اوّلاً: إبراهيم بن محمّد بن أبى يحيى اسلمي: «متهم به کذب» است [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱ص۱۸۵) و تقريب التهذيب (ش۲۴۱) و تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس (ش۱۲۹) / نووي، تهذيب الاسماء (ص۱۴۱) / ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۸ص۴۵۱) / ابن حيان، طبقات المحدثين بأصبهان (ج۱ص۳۹۶)] وثانياً: موسى بن عبيدة الربذى: «ضعيف الحديث» است [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۰ص۳۵۵) و تقريب التهذيب (ش۶۹۸۹)]. طریق دوّم: بیهقی، السنن الکبری (ش۴۶۱۰) روایت کرده است: «أخبرنا أبو بكر بن الحارث الفقيه أخبرنا أبو محمّد بن حيان أبو الشيخ الأصبهانى حدثنا محمّد بن يحيى حدثنا أبو كريب حدثنا أبو خالد الأحمر عن شيخٍ من أهل المدينة يقال له عبد الله عن سعيد عن أبى هريرة رضى الله عنه قال قال النبى (صلى الله عليه وسلم): تحرم - يعنى الصلاة - إذا انتصف النهار كل يوم إلا يوم الجمعة» اما اين روايت هم «ضعیف» است چرا که معلوم نیست این عبدالله چه کسی بوده وچگونه فردی است: «عن شيخٍ من أهل المدينة يقال له عبد الله» طريق سوّم: الحارث، المسند (ش۲۰۲) روایت کرده است: «حدثنا محمّد بن عمر ثنا سعيد بن مسلم سمع المقبري يخبر عن أبي هريرة قال: نهى رسول الله صلى الله عليه وسلم عن الصلاة نصف النهار إلا يوم الجمعة» اما این اسناد هم «واهی» است چرا که محمّد بن عمر الواقدی « کذاب» است. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۳۶۳) و تقريب التهذيب (ش۶۱۷۵) / بخاري، التاريخ الکبير (ج۱ص۱۷۸) / ابن ابي حاتم، الجرح والتعديل (ج۸ص۲۰) / ابن حبان، المجروحين (ج۲ص۲۲۶) / ابن عدي، الکامل (ج۶ص۲۴۱) / عقيلي، الضعفاء (ج۴ص۱۰۷) / ذهبي، ميزان الاعتدال (ج۳ص۶۶۲) / خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (ج۳ص۳) / ابونعيم، الضعفاء (ش۲۳۶)]. [۱۱۲۶] (صحيح): بخاري (ش۹۳۷) / مسلم واللفظ (ش۲۰۷۷) / ابوداود (ش۱۱۳۰) له از طريق (ایوب بن ابی تمیمه ومالک بن انس) روايت کرده اند: «عن نافع عن عبد الله بن عمر أنه وصف تطوع صلاة رسول الله (صلى الله عليه وسلم) قال: فكان لايصلى بعد الجمعة حتى ينصرف فيصلى ركعتين فى بيته.» وفي رواية ابوداود: «ويحدث أن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) كان يفعل ذلك.» [۱۱۲۷] (شاذ): اما طریق ابوهریرهس: ابن ماجه (ش۱۱۱۴) / ابویعلی، المسند (ش۱۹۴۶) روایت کردهاند: «حدثنا داود بن رشید حدثنا حفص بن غياث عن الأعمش عن أبي صالح عن أبي هريرة وعن ابی سفیان عن جابر قال: جاء سليك الغطفاني ورسول الله (صلى الله عليه وسلم) يخطب فقال له النبي صلى الله عليه و سلم: ... .» اما اين روايت «شاذ» میباشد چرا که اوّلاً: در طریق ابوهریرهس همین روایت را (بخاري ومحمّد بن محبوب وإسماعيل بن إبراهيم وأبومعمر القطيعي وعمر بن حفص وعبدالله ابن نمير وابن ابی شیبه) از حفص بن غیاث و(إسحاق بن إبراهيم وعلى بن خشرم) از اعمش روایت کرده اما این زیاده: (قبل أن تجيء) را ندارد [بخاری، القراءة خلف الإمام (ش۱۰۲) / مسلم (ش۲۰۶۱) / ابوداود (ش۱۱۱۸) / المعجم الکبیر (ج۷ص۱۶۱) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج۱ص۳۶۵) / ابویعلی (ش۲۲۷۶) / ابن ابی شیبه، المصنف (ج۲ص۲۵) / عبدارزاق، المصنف (ج۳ص۲۴۴)] همچنین در طریق جابر بن عبداللهب هم (معمر بن راشد وسفیان الثوري وابومعاویه الضریر وشريك بن عبدالله) آن را از (اعمش) و(الوليد أبي بشر) از ابوسفیان روایت کرده اما این زیاده را ندارد [طبرانی، المعجم الکبیر (ج۷ص۱۶۱) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج۱ص۳۶۵) / دارقطنی، السنن (ج۲ص۱۳) / ابویعلی، المسند (ش۲۱۸۶) / احمد، المسند (ش۱۴۴۰۵و۱۵۱۸۰) / ابوداود (ش۱۱۱۹)] وثانياً: امام مزّی هم گفته است: «هذا تصحيف من الرواة. إنما هو أصليت قبل أن تجلس؟» [ابن القیم، زادالمعاد (ج۱ص۴۱۱) / مبارکفوری، تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي (ج۳ص۴۶)] البته گفتهاند دو متابعه دارد: متابعهی اوّل: وابونعیم، معرفه الصحابه (ش۳۶۴۶) روایت کرده است: «حدثنا محمّد بن أحمد بن عبد الوهاب ثنا الحسن بن هارون بن سليمان ثنا أبو معمر القطيعي ثنا حفص بن غياث ... .» اما این روایت «منکر» است چرا که اوّلاً: چیزی از محمّد بن احمد بن عبدالوهاب نیافتم وثانیاً: دیدیم که ابومعمر القطیعی آن را بدون این قسمت روایت کرده است. [المعجم الکبیر (ج۷ص۱۶۱)]. متابعهی دوّم: ابن الاعرابی، المعجم (ش۱۹۸) / حديث خيثمة الأطرابلسي (ص۷۸) از طریق (الحسين بن الحكم ومحمّد بن عبید بن عتبه) روایت کردهاند: «حدثنا اسماعيل بن أبان الوراق حدثنا صباح بن يحيى المزني عن ابن أبي ليلى عن أبي الزبير عن جابر قال جاء سليك والنبي صلى الله عليه و سلم يخطب على المنبر فقال النبي صلى الله عليه و سلم صليت قبل أن تجيء ... .» اما اين روايت «باطل» است چرا که اوّلاً: صباح بن يحيى المزني: امام ابن حجر گفته است: «متروكٌ بل متهم» وامام هيثمي گفته است: «متروکٌ» وامام ابن حبان گفته است: «كان ممن يخطئ حتى خرج عن حد الاحتجاج به إذا انفرد» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۳ص۱۸۰) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج۴ص۱۲۹) / ابن حبان، المجروحین (ج۱ص۴۱۴)] وثانیاً: ثقات واثبات این روایت را از ابوالزبیر وجابر، بدون نقل این زیاده آوردهاند از جمله (لیث بن سعد وسفیان بن عیینه وعمرو بن دینار وسلیمان اعمش) [مسلم (ش۲۰۶۰) / ابن ماجه (ش۱۱۱۲) / شافعی، السنن المأثورة (ش۱۶) /المعجم الکبیر (ج۷ص۱۶۳)] [۱۱۲۸] (واهی): خطییب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۶ص۳۶۵) رویت کرده است: «أخبرنا على بن يحيى بن جعفر الامام بأصبهان قال حدثنا سليمان بن احمد بن أيوب الطبراني حدثنا احمد عمرو البزار حدثنا إسحاق بن سليمان البغدادي حدثنا الحسين بن قتيبة حدثنا سفيان بن سهيل بن أبى صالح عن أبيه عن أبى هريرة عن النبي صلى الله عليه و سلم انه كان يصلى قبل الجمعة ركعتين وبعدها ركعتين.» اما این اسناد «موضوع» است چرا که الحسن بن قتيبة الخزاعي المدائني: امام دارقطنی گفته است: «متروک الحدیث» وامام ازدی گفته است: «واهی الحدیث» وامام ابوحاتم گفته است: «ضعیف» وامام عقیلی گفته است: «كثير الوهم» وامام ابن عدی گفته است: «ارجو انه لابأس به» اما امام ذهبی در جواب گفته است: «بل هو هالكً» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۲ص۲۴۶) ذهبی، میزان الاعتدال (ج۱ص۵۱۸)] [۱۱۲۹] (موضوع): ابن ماجه (ش۱۱۲۹) / طبرانی، المعجم الکبير (ج۱۲ص۱۲۹) / ابن عدي، الکامل (ج۶ص۴۱۹) از طريق (عمرو بن عثمان الحمصي و يزيد بن عبد الله ومحمّد بن المصفي) روايت کرده اند: «حدثنا بقية بن الوليد حدثني مبشر بن عبيد عن حجاج بن أرطاة عن عطية العوفي عن ابن عباس قال: كان النبي صلى الله عليه و سلم يركع قبل الجمعة أربعا لايفصل في شيء منهما» اما اين اسناد «موضوع» است چرا که اوّلا: مبشر بن عبيد قرشي: امام دارقطني گفته است: «متروك الحديث يضع الأحاديث ويكذب» وامام احمد بن حنبل گفته است: «يضع الحديث؛ احاديثه بواطيل» وامام ابن حبان گفته است: «روى عن الثقات الموضوعات لايحل كتب حديثه إلا تعجبا» وامام بخاري گفته است: «منکرالحديث» وامام ابن عدي گفته است: «هو بين الأمر فى الضعف وعامة ما يرويه غير محفوظ» وامام ابن حجر هم گفته است: «متروك و رماه أحمد بالوضع» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۰ص۳۲) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۶۴۶۷)] وثانيا: حجاج بن ارطأة: «مدلس» بوده و عنعنه کرده است [ابن حجر، تعريف اهل التقديس بمراتب موصوين بالتدليس (ش۱۱۸)] وثالثا: عطية بن سعد بن جنادة العوفى: «ضعيف و مدلس» ميباشد. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۷ص۲۲۴) و تقريب التهذيب (ش۴۶۱۶)]. [۱۱۳۰] (منکر): طبرانی، المعجم الاوسط (ج۴ص۱۹۶) روايت کرده است: «حدثنا علي بن سعيد الرازي قال نا سليمان بن عمر بن خالد الرقي قال نا عتاب بن بشير عن خصيف بن عبدالرحمن عن ابي عبيدة عن عبد الله عن النبي صلى الله عليه و سلم: أنه كان يصلي قبل الجمعة اربعا وبعدها أربعا» اما اين اسناد «منکر» است چرا که اوّلا: سليمان بن عمر بن خالد الرقي، توثيق معتبر نشده وهمين حديث را امام سعيد بن منصور، مخالفش وبه صورت (موقوف) از عتاب بن بشير روايت کرده است وابن منذر، الاوسط (ش۱۷۹۷) روايت کرده است: «حدثنا محمّد بن علي قال ثنا سعيد (بن منصور) قال ثنا عتاب بن بشير عن خصيف عن أبي عبيدة عن عبد الله بن مسعود: أنه كان يصلي قبل الجمعة أربع ركعات» [۱۱۳۱] (منکر): این روایت از طریق علی بن ابی طالب وعبدالله بن عباس وعبدالله بن مسعود از رسول الله ج روایت شده است: اما طریق علی بن ابی طالبس: ابن الاعرابی (ش۸۵۴) / المعجم الاوسط (ج۲ص۱۷۲) روایت کردهاند: «نا أحمد بن الحسين بن نصر أبو جعفر نا خليفة بن خیاط شباب البصری نا محمّد بن عبد الرحمن السهمي نا حصين (بن عبدالرحمن السهمی) عن أبي إسحاق عن عاصم بن ضمرة عن علي قال: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يصلي قبل الجمعة أربعا وبعدها أربعا يجعل التسليم في آخرهن ركعة» اما این روایت «منکر» است چرا که اولاً: محمّد بن عبد الرحمن السهمي الباهلي: امام یحیی بن معین گفته است: «ضعیفٌ» وامامان بخاری وعقیلی گفتهاند: «لايتابع على روايته» وامام ابوحاتم رازی گفته است: «ليس بمشهور» وامام ابن عدی گفته است: «عندي لابأس به» وامام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده است وامام ابن حجر گفته است: «ضعيفٌ عند البخاري وغيره» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۵ص۲۴۵) / ابن ابی حاتم، الجرح والتعدیل (ج۷ص۳۲۶) / عقیلی، الضعفاء الکبیر (ج۴ص۱۰۱) / ابن حجر، فتح الباری (ج۲ص۴۲۶)] وثانیاً: همین حدیث را (ثقات وحفاظ) مخالف وی روایت کردهاند وترمذي (ش۵۹۸و۵۹۹) / نسايي (ش۸۷۴) / طياليسي، المسند (ش۱۳۰) / ابن ماجه (ش۱۱۶۱) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۶۶۵و۵۱۱۱و۵۱۱۲) / ضياء المقدسي، احاديث المختاره (ش۵۳۱و۵۱۴) / المعجم الاوسط (ج۹ص۱۳۰) / ابونعيم، حلية الاولياء (ج۷ص۲۴۶) / دارقطني (ج۲ص۸۱) / ابويعلي (ش۶۲۲) / احمد (ش۶۵۰) / بزار (ش۶۷۲-۶۷۷) / ابن ابي شيبه (ج۲ص۱۰۷) / عبدالرزاق (ج۳ص۶۳) از طریق (شعبة بن الحجاج وسفيان ثوري واسرائيل بن يونس وزهير بن معاويه وابوعوانه و عبدالعزيز بن ابي رواد ومعمر بن راشد ومسعر بن کدام وابوبکر بن عياش وسليمان اعمش وعبدالملک بن ابي سليمان وابوالاحوص سلام بن سليم) روایت کردهاند: «عن أبي إسحق السبیعی عن عاصم بن ضمرة قال: سألنا عليا عن صلاة رسول الله (صلى الله عليه و سلم) من النهار؟ فقال إنكم لاتطيقون ذاك. فقلنا من أطاق ذاك منا. فقال (علی): كان رسول الله (صلى الله عليه و سلم) إذا كانت الشمس من ههنا كهيئتها من ههنا عند العصر صلى ركعتين وإذا كانت الشمس من ههنا كهيئتها من ههنا عند الظهر صلى أربعا وصلى أربعا قبل الظهر وبعدها ركعتين وقبل العصر أربعا يفصل بين كل ركعتين بالتسليم على الملائكة المقربين والنبيين والمرسلين ومن تبعهم من المؤمنين والمسلمين» ومیبینیم که ذکری از (سنت قبل ازجمعه) در آن نبوده وبلکه (نماز ظهر) است. اما طریق عبدالله بن مسعودس: المعجم الاوسط (ج۴ص۱۹۶) روایت کرده است: «حدثنا علي بن سعيد الرازي قال نا سليمان بن عمر بن خالد الرقي قال نا عتاب بن بشير عن خصيف بن عبدالرحمن عن ابي عبيدة عن عبد الله عن النبي صلى الله عليه و سلم: أنه كان يصلي قبل الجمعة اربعا وبعدها أربعا» اما این اسناد «منکر» است چرا که اولاً: سليمان بن عمر بن خالد الرقي، توثیق معتبر نشده وهمین حدیث را امام سعید بن منصور، مخالفش وبه صورت (موقوف) از عتاب بن بشیر روایت کرده است وابن منذر، الاوسط (ش۱۷۹۷) روایت کرده است: «حدثنا محمّد بن علي قال ثنا سعيد (بن منصور) قال ثنا عتاب بن بشير عن خصيف عن أبي عبيدة عن عبد الله بن مسعود: أنه كان يصلي قبل الجمعة أربع ركعات» وهمچنین ابن ابی شیبه، المصنف (ج۲ص۴۰) هم آن را از (محمّد بن فضیل از خصیف)، به صورت (موقوف) روایت کرده است: «حدثنا (محمّد) بن فضيل عن خصيف عن أبي عبيدة عن عبد الله قال كان يصلي قبل الجمعة أربعاً.» وثانیاً: أبو عبيدة بن عبد الله بن مسعود: چيزي از پدرش (عبدالله بن مسعود) نشنيده است وعمرو بن مرة به وي گفته است: «هل تذكر من عبد الله شيئا؟ قال: لا» وامام ترمذي هم گفته است: «لم يسمع من أبيه شيئا» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۵ص۷۵)]. اما طریق عبدالله بن عباسب: ابن ماجه (ش۱۱۲۹) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۱۲ص۱۲۹) / ابن عدی، الکامل (ج۶ص۴۱۹) از طریق (عمرو بن عثمان الحمصي و يزيد بن عبد الله ومحمّد بن المصفی) روایت کردهاند: «حدثنا بقية بن الولید حدثنی مبشر بن عبيد عن حجاج بن أرطاة عن عطية العوفي عن ابن عباس قال: كان النبي صلى الله عليه و سلم يركع قبل الجمعة أربعا لايفصل في شيء منهما» اما این اسناد «موضوع» است چرا که اولاً: مبشر بن عبيد قرشي: امام دارقطنی گفته است: «متروك الحديثُ يضعُ الأحاديث ويكذبُ» وامام احمد بن حنبل گفته است: «يضعُ الحديث؛ احادیثه بواطیل» وامام ابن حبان گفته است: «روى عن الثقات الموضوعات لايحل كتب حديثه إلا تعجباً» وامام بخاري گفته است: «منکرالحدیث» وامام ابن عدی گفته است: «هو بين الأمر فى الضعف وعامة ما يرويه غير محفوظ» وامام ابن حجر هم گفته است: «متروكٌ و رماه أحمد بالوضع» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۰ص۳۲) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۶۴۶۷)] وثانياً: حجاج بن ارطأة: «مدلِّس» بوده و عنعنه کرده است [ابن حجر، تعريف اهل التقديس بمراتب موصوين بالتدليس (ش۱۱۸)] وثالثاً: عطية بن سعد بن جنادة العوفى: «ضعيف و مدلس» ميباشد. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۷ص۲۲۴) و تقريب التهذيب (ش۴۶۱۶)]. [۱۱۳۲] (صحیح): بخاري (ش۹۳۷) / مسلم (ش۲۰۷۷) / ابوداود (ش۱۲۵۴) / نسایی (ش۸۷۳و۱۴۲۷) از طریق (عبدالله بن یوسف ویحیی بن یحیی وعبدالله بن مسلمه وقتیبه بن سعید) روایت کردهاند: «أخبرنا مالك عن نافع عن عبد الله بن عمر أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ... .» [۱۱۳۳] (صحيح): مسلم (ش۱۷۳۳) / ابوداود (ش۱۲۵۳) / ترمذي (ش۴۲۶) از طريق (هشيم بن بشير و عبدالله بن مبارک و يزيد بن زريع) روايت كرده اند: «عن خالد عن عبد الله بن شقيق قال سألت عائشة عن صلاة رسول الله ج عن تطوعه. فقالت: كان يصلى فى بيتى قبل الظهر أربعا ثم يخرج فيصلى بالناس ثم يدخل فيصلى ركعتين وكان يصلى بالناس المغرب ثم يدخل فيصلى ركعتين ويصلى بالناس العشاء ويدخل بيتى فيصلى ركعتين وكان يصلى من الليل تسع ركعات فيهن الوتر وكان يصلى ليلا طويلا قائما وليلا طويلا قاعدا وكان إذا قرأ وهو قائم ركع وسجد وهو قائم وإذا قرأ قاعدا ركع وسجد وهو قاعد وكان إذا طلع الفجر صلى ركعتين.» بخاري (ش۱۱۶۵و۱۱۸۰) از طریق (سالم ونافع مولي بن عمر) روایت کردهاند: «عن ابن عمر رضي الله عنهما قال حفظت من النبي صلى الله عليه وسلم عشر ركعات ركعتين قبل الظهر وركعتين بعدها وركعتين بعد المغرب في بيته وركعتين بعد العشاء في بيته وركعتين قبل صلاة الصبح وكانت ساعة لا يدخل على النبي صلى الله عليه وسلم فيها.» [۱۱۳۴] (صحیح): مسلم (ش۱۷۷۸) / ابوداود (ش۱۳۷۰) / نسایی (ش۷۶۲) از طریق (سعد بن هشام وابوسلمه) روایت کردهاند: «عن عائشة قالت كان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) إذا عمل عملا أثبته ... .» [۱۱۳۵] (صحیح): بخاري (ش۱۹۸۷) / مسلم (ش۱۸۶۵) از طریق (سفیان الثوری وجریر بن عبدالحمید) روایت کردهاند: «حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن سفيان عن منصور عن إبراهيم عن علقمة قلت لعائشة رضي الله عنها هل كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يختص من الأيام شيئا قالت لا كان عمله ديمة وأيكم يطيق ما كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يطيق.» [۱۱۳۶] (صحیح): بخاري (ش۹۸۹و۹۶۴) / ترمذی (ش۵۳۷) از طریق (سلیمان بن حرب وابوالولیدالطیالیسی وابوداود طیالیسی) روایت گردهاند: «حدثنا شعبة عن عدي بن ثابت عن سعيد بن جبير عن ابن عباس أن النبي صلى الله عليه وسلم ... .» [۱۱۳۷] (صحيح): بخاري (ش۱۱۶۵و۱۱۸۰) از طریق (سالم ونافع مولي بن عمر) روایت کردهاند: «عن ابن عمر رضي الله عنهما قال صليت مع رسول الله (صلى الله عليه وسلم) ركعتين قبل الظهر وركعتين بعد الظهر وركعتين بعد الجمعة وركعتين بعد المغرب وركعتين بعد العشاء..» [۱۱۳۸] (صحيح): بخاري (ش۶۲۷و۶۲۴) / مسلم (ش۱۹۷۸و۱۹۷۷) / ابوداود (ش۱۲۸۵) / ترمذي (ش۱۸۵) / نسايي (ش۶۸۱) / ابن ماجه (ش۱۱۶۲) از طريق (كهمس بن الحسن و سعيد بن إياس الجريرى) روايت کرده اند: «عن عبد الله بن بريدة عن عبد الله بن مغفل قال قال النبي صلى الله عليه وسلم بين كل أذانين صلاة بين كل أذانين صلاة ثم قال في الثالثة لمن شاء.» [۱۱۳۹] (صحيح): احمد، المسند (ش۱۱۷۶۸) روايت کرده است: «حدثنا يعقوب حدثنا أبي (ابراهيم بن سعد) عن محمد بن إسحاق حدثنا محمد بن إبراهيم بن الحارث التيمي عن أبي سلمة بن عبد الرحمن بن عوف وأبي أمامة بن سهل بن حنيف عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة قالا قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ... .» وابراهيم بن سعد هم متابعه شده وابوداود (ش۳۴۳) / بيهقي، السنن الکبري (ش۶۱۷۰) وشعب الايمان (ش۲۹۸۷) / حاکم، المستدرک (ش۱۰۴۶) / طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۳۶۸) / ابن حبان (ش۲۷۷۸) / ابن خزيمه (ش۱۷۶۲) / طیالسی، المسند (ش۲۴۸۵) / بیهقی، معرفة السنن والآثار (ش۶۶۵۷) والقراءة خلف الإمام (ش۲۵۵) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۷۳۷و۵۰۰۱) / ابن الاعرابی، المعجم (ش۵۲۶) / بغوی، شرح السنة (ج۴ص۲۳۰) از طريق (حماد بن سلمه ويزيد بن خالد ومحمد بن سلمه واسماعيل بن ابراهيم ويعقوب بن ابراهيم واحمد بن خالد) روايت کرده اند: «عن محمد بن إسحاق عن محمد بن إبراهيم عن أبى سلمة بن عبد الرحمن وأبي أمامة بن سهل بن حنيف ... .» ورجال احمد «رجال صحيحين» ميباشد فقط محمد بن اسحاق بن يسار که به دليل روايت از فاطمه بنت قيس توسط امام مالک و هشام بن عروه و يحيي بن سعيد قطان تضعيف شده است؛ چرا که شوهر فاطمه هشام بن عروه ميگويد: ابن اسحاق از زنم روايت کرده در حاليکه هيچگاه وي را نديده است؟! که امامان عجلي و علي بن مديني و احمد بن حنبل و ذهبي آن را رد کرده و از وي دفاع ميکنند؛ و ميگويند مگر صحابه اي که از عائشهل روايت نموده اند ايشان را ديده اند؟ از طرفي شايد احاديثي که محمد بن اسحاق از فاطمه روايت کرده در زمان قبل از بلوغش بوده باشد! اما امام ذهبي بازهم به خاطر اينکه امام مالک وي را تضعيف نموده ميگويد: تضعيف مالک در وي اثر دارد؛ و من تعجب ميکنم چگونه تضعيفش را رد کرده اما بازهم ميگويد جرح مالک بر وي تأثير دارد؟ همچنين از امام يحيي بن معين به خاطر قدري بودن تضعيف گرديده اما امام يحيي بن معين ميگويد «ولي در روايت حديث ثقة و ثبت است» اما از نظر حفظ آنقدر قوي بوده که امام شعبة بن الحجاج که خودش اميرالمومنينِ في الحديث ميباشد در مورد محمد بن اسحاق بن يسار گفته است: «محمد بن إسحاق أمير المؤمنين لحفظه» و امام علي بن مديني هم که عالمِ علل حديث ميباشد در موردش گفته است: «نظرت في كتب محمد بن إسحاق فما وجدت عليه الا في حديثين ويمكن أن يكونا صحيحين» و در جايي ديگر هم گفته است: «حديثُه صحيحٌ» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۹ص۴۲) / ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۷ص۳۴)]. و مدلس هم بوده است اما تصريح به سماع کرده است. لذا اسنادش هم «صحیح» است. وامام حاكم نيشابوري هم گفته است: «هذا حديثٌ صحيحٌ على شرط مسلم ولم يخرجاه» وامام ذهبی هم گفته است: «علی شرط مسلم» وامام ابن الملقن هم گفته است: «هذا الحديث صحيحٌ» وامام ابن فرح الاشبیلی هم گفته است: «رواته كلهم ثقاتٌ» وامام نووی هم گفته است: «اسناده حسنٌ» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۱۰۴۵) / ابن الملقن، البدرالمنیر (ج۴ص۶۷۰) / ابن فرح، مختصر خلافیات البیهقی (ج۲ص۲۶۳) / نووی، خلاصة الاحکام (ش۲۷۳۴)] [۱۱۴۰] (صحيح): احمد، المسند (ش۱۷۶۹۷و۱۷۶۷۴) / ابوداود (ش۱۱۲۰) / نسايي (ش۱۳۹۹) / بيهقي، السنن الکبري (ش۶۰۹۷) ومعرفة السنن والآثار (ش۶۶۱۴) / ضياء المقدسي، الأحاديث المختارة (ج۹ص۴۷) / حاکم، المستدرك (ش۱۰۶۱) / ابن الجارود، المنتقي (ش۲۹۴) / طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۳۶۶) / ابن حبان (ش۲۷۹۰) / ابن خزيمه (ش۱۸۱۱) / بزار (ش۳۵۰۶) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۷۷۸) / ابن الجاورد، المنتقی (ش۲۹۴) / اصفهانی، الترغيب والترهيب (ش۹۲۵) / سبکی، معجم الشیوخ (ج۱ص۱۱۴) / خطیب بغدادی، موضح أوهام الجمع والتفريق (ج۱ص۵۱۲) / ابن عبدالبر، الاستذکار (ج۲ص۲۵) از طريق (بشر بن السرى وزيد بن الحباب وأسد بن موسى وعبدالله بن وهب و عبد الرحمن بن مهدي) روايت کرده است: «حدثنا معاوية بن صالح عن أبى الزاهرية (حدير بن كريب) قال كنا مع عبد الله بن بسر صاحب النبى (صلى الله عليه وسلم) يوم الجمعة فجاء رجل يتخطى رقاب الناس فقال عبد الله بن بسر جاء رجل يتخطى رقاب الناس يوم الجمعة والنبى (صلى الله عليه وسلم) يخطب فقال له النبى (صلى الله عليه وسلم): اجلس فقد آذيت.» ورجال احمد «رجال صحيح» بوده واسنادش هم «صحيح» است. وامام حاکم نیشابوری هم گفته است: «هذا حديثٌ صحيحٌ على شرط مسلم ولم يخرجاه» وامام ذهبی هم گفته است: «علی شرط مسلم» واماما ابن الملقن هم گفته است: «إسناده على شرط مسلم» وامامان نووی وابن السکن وابن خزیمه هم گفتهاند: «اسناده صحیحٌ» وامام البوصیری هم گفته است: «هذا إسنادٌ رجاله ثقات» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۱۰۶۱) / ابن الملقن، البدرالمنیر (ج۴ص۶۸۰) وتحفة المحتاج إلى أدلة المنهاج (ج۱ص۵۱۹) / نووی، خلاصة الاحکام (ش۲۷۵۴) / البوصیری، مصباح الزجاجة (ج۱ص۲۱۰) / ابن حجر، فتح الباری (ج۲ص۴۰۹)] [۱۱۴۱] (منکر): طبرانی، المعجم الاوسط (ج۱۳ص۷۵) روایت کرده است: «حدثنا أبو شعيب ثنا يحيى بن عبد الله البابلتي ثنا أيوب بن نهيك قال: سمعت عامر الشعبي يقول: سمعت ابن عمر يقول: سمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول: إذا دخل أحدكم المسجد والإمام على المنبر فلا صلاة ولا كلام حتى يفرغ الإمام» اما اين روایت «منکر» میباشد؛ چرا که اوّلاً: يحيى بن عبد الله بن الضحاك بن بابلت البابلتى: امام ابن عدي گفته است: «أثر الضعف على حديثه بين» وامام ابن حبان هم گفته است: «يأتى عن الثقات بأشياء معضلات يهم فيها فهو ساقط الاحتجاج فيما انفرد به» وامامان ابن حجرو ابوزرعه گفته اند: «ضعيفٌ» وامام ذهبي هم گفته است: «لينٌ» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۱ص۲۴۰) وتقريب التهذيب (ش۷۵۸۵) / ذهبي، سيراعلام النبلاء (ج۱۰ص۳۱۸) والکاشف (ش۶۱۹۷)] وثانياً: أيوب بن نهيك: امام ابوزرعه گفته است: «منکرالحديث» وامام ازدي گفته است: «متروک الحديث» وامام ابوحاتم رازي گفته است: «ضعيفٌ» وامام ابن حبان وي را در «ثقات» آورده وگفته است: «يعتبر بحديثه من غير رواية أبي قتادة الحراني عنه» [ابن حجر، لسان الميزان (ج۱ص۴۹۰)]. وثالثاً: مخالفش روایت گردیده وبخاري (ش۱۱۶۶) / مسلم (ش۲۰۶۱) / ابوداود (ش۱۱۱۹) از طريق (عمرو بن دينار وابوسفيان) روايت کرده اند: «عن جابر بن عبد الله رضي الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: إذا جاء أحدكم يوم الجمعة والإمام يخطب فليركع ركعتين وليتجوز فيهما.» [۱۱۴۲] (صحيح): بخاري (ش۹۳۴) / مسلم (ش۲۰۰۲-۲۰۰۵) / ابوداود (ش۱۱۱۴) / نسايي (ش۱۴۰۲و۱۵۷۷) / ابن ماجه (ش۱۱۱۰) از طريق (عبد الله بن إبراهيم بن قارظ و سعيد بن المسيب وعبدالرحمن بن اعرج) روايت کرده اند: «أن أبا هريرة أخبره قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: إذا قلت لصاحبك: أنصت. يوم الجمعة، والإمام يخطب، فقد لغوت.» [۱۱۴۳] (صحیح): بخاري (ش۹۳۷) / مسلم (ش۲۰۷۷) / ابوداود (ش۱۲۵۴) / نسایی (ش۸۷۳و۱۴۲۷) از طریق (عبدالله بن یوسف ویحیی بن یحیی وعبدالله بن مسلمه وقتیبه بن سعید) روایت کردهاند: «أخبرنا مالك عن نافع عن عبد الله بن عمر أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ... .» [۱۱۴۴] (صحيح): مسلم (ش۱۹۶۶) / ابوداود (ش۳۱۹۴) / ترمذي (ش۱۰۳۰) / نسايي (ش۵۶۰و۵۶۵و۲۰۱۳) / ابن ماجه (ش۱۵۱۹) از طريق (عبدالله بن وهب و وکيع بن الجراح و عبدالله بن مبارک و عبدالرحمن بن مهدي) روايت کردهاند: «عن موسى بن على عن أبيه قال سمعت عقبة بن عامر الجهنى يقول ثلاث ساعات كان رسول الله ج ينهانا أن نصلى فيهن أو أن نقبر فيهن موتانا ... .» [۱۱۴۵] ابن ابی شیبة، المصنف۴۰/۲به بعد؛ عبدالرزاق، المصنف۶۳/۳ به بعد؛ ابن قدامة، المغنی۲۱۹/۲؛ نووی، المجموع۹/۴؛ عمرانی، البیان۵۹۵/۲؛ ابن حزم، المحلّی۲۳۱/۲؛ شوکانی، نیل الاوطار۳۴۵/۳؛ الموسوعة الکویتیه۱۷۹/۷و۲۷۸/۲۵؛ کاسانی، بدائع الصنایع۲۸۵/۱؛ طحاوی، شرح معانی الآثار۳۳۶/۱به بعد؛ ابن القیم، زاد المعاد۴۱۱/۱ [۱۱۴۶] (صحيح): بخاري (ش۹۳۷) / مسلم واللفظ (ش۲۰۷۷) / ابوداود (ش۱۱۳۰) له از طريق (ایوب بن تمیمه ومالک بن انس) روايت کرده اند: «عن نافع عن عبد الله بن عمر أنه وصف تطوع صلاة رسول الله (صلى الله عليه وسلم) قال: فكان لايصلى بعد الجمعة حتى ينصرف فيصلى ركعتين فى بيته.» وفي رواية ابوداود: «ويحدث أن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) كان يفعل ذلك.» [۱۱۴۷] (واهی): خطییب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۶ص۳۶۵) رویت کرده است: «أخبرنا على بن يحيى بن جعفر الامام بأصبهان قال حدثنا سليمان بن احمد بن أيوب الطبراني حدثنا احمد عمرو البزار حدثنا إسحاق بن سليمان البغدادي حدثنا الحسين بن قتيبة حدثنا سفيان بن سهيل بن أبى صالح عن أبيه عن أبى هريرة عن النبي صلى الله عليه و سلم انه كان يصلى قبل الجمعة ركعتين وبعدها ركعتين.» اما این اسناد «موضوع» است چرا که الحسن بن قتيبة الخزاعي المدائني: امام دارقطنی گفته است: «متروک الحدیث» وامام ازدی گفته است: «واهی الحدیث» وامام ابوحاتم گفته است: «ضعیف» وامام عقیلی گفته است: «كثير الوهم» وامام ابن عدی گفته است: «ارجو انه لابأس به» اما امام ذهبی در جواب گفته است: «بل هو هالكً» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۲ص۲۴۶) ذهبی، میزان الاعتدال (ج۱ص۵۱۸)] [۱۱۴۸] (موضوع): ابن ماجه (ش۱۱۲۹) / طبرانی، المعجم الکبير (ج۱۲ص۱۲۹) / ابن عدي، الکامل (ج۶ص۴۱۹) از طريق (عمرو بن عثمان الحمصي و يزيد بن عبد الله ومحمّد بن المصفي) روايت کرده اند: «حدثنا بقية بن الوليد حدثني مبشر بن عبيد عن حجاج بن أرطاة عن عطية العوفي عن ابن عباس قال: كان النبي صلى الله عليه و سلم يركع قبل الجمعة أربعا لايفصل في شيء منهما» اما اين اسناد «موضوع» است چرا که اوّلا: مبشر بن عبيد قرشي: امام دارقطني گفته است: «متروك الحديث يضع الأحاديث ويكذب» وامام احمد بن حنبل گفته است: «يضع الحديث؛ احاديثه بواطيل» وامام ابن حبان گفته است: «روى عن الثقات الموضوعات لايحل كتب حديثه إلا تعجبا» وامام بخاري گفته است: «منکرالحديث» وامام ابن عدي گفته است: «هو بين الأمر فى الضعف وعامة ما يرويه غير محفوظ» وامام ابن حجر هم گفته است: «متروك و رماه أحمد بالوضع» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۰ص۳۲) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۶۴۶۷)] وثانيا: حجاج بن ارطأة: «مدلس» بوده و عنعنه کرده است [ابن حجر، تعريف اهل التقديس بمراتب موصوين بالتدليس (ش۱۱۸)] وثالثا: عطية بن سعد بن جنادة العوفى: «ضعيف و مدلس» ميباشد. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۷ص۲۲۴) و تقريب التهذيب (ش۴۶۱۶)]. [۱۱۴۹] (منکر): طبرانی، المعجم الاوسط (ج۴ص۱۹۶) روايت کرده است: «حدثنا علي بن سعيد الرازي قال نا سليمان بن عمر بن خالد الرقي قال نا عتاب بن بشير عن خصيف بن عبدالرحمن عن ابي عبيدة عن عبد الله عن النبي صلى الله عليه و سلم: أنه كان يصلي قبل الجمعة اربعا وبعدها أربعا» اما اين اسناد «منکر» است چرا که اوّلا: سليمان بن عمر بن خالد الرقي، توثيق معتبر نشده وهمين حديث را امام سعيد بن منصور، مخالفش وبه صورت (موقوف) از عتاب بن بشير روايت کرده است وابن منذر، الاوسط (ش۱۷۹۷) روايت کرده است: «حدثنا محمّد بن علي قال ثنا سعيد (بن منصور) قال ثنا عتاب بن بشير عن خصيف عن أبي عبيدة عن عبد الله بن مسعود: أنه كان يصلي قبل الجمعة أربع ركعات» [۱۱۵۰] (صحيح): مسلم (ش۲۰۷۳-۲۰۷۵) / ابوداود (ش۱۱۳۳) / ترمذي (ش۵۲۳) / ابن ماجه (ش۱۱۳۲) از طريق (سفيان بن عيينه و عبدالله بن ادريس و خالد بن عبدالله و اسماعيل بن زکريا) روايت کرده اند: «عن سهيل بن ابي صالح عن أبيه عن أبى هريرة قال قال رسول الله ج: من كان منكم مصليا بعد الجمعة فليصل أربعا.» [۱۱۵۱] ابن حجر، فتح الباری ۴۲۶/۲ [۱۱۵۲] (صحیح): بخاري (ش۶۲۴و۶۲۷) / مسلم (ش۱۹۷۷) / ابوداود (ش۱۲۸۵) / ترمذي (ش۱۸۵) / نسايي (ش۶۸۱) / اين ماجه (ش۱۱۶۲) از طريق (كهمس بن الحسن وسعيى بن اياس) روايت کرده اند: «ن عبد الله بن بريدة عن عبد الله بن مغفل قال قال النبي صلى الله عليه وسلم بين كل أذانين صلاة بين كل أذانين صلاة ثم قال في الثالثة لمن شاء.» [۱۱۵۳] (صحیح): ابن حبان (ش۲۴۵۵و۲۴۸۸) روايت کرده است: «أخبرنا ابن قتيبة قال حدثنا محمّد بن عمرو الغزي قال حدثنا عثمان بن سعيد القرشي قال حدثنا محمّد بن مهاجر عن ثابت بن عجلان عن سليم بن عامر الخبائري عن عبد الله بن الزبير قال: قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ... .» ومحمّد بن عمرو الغزي هم متابعه شده ودارقطني، السنن (ج۱ص۲۶۷) از طريق (عمرو بن عثمان بن سعيد وعباس بن عبد الله الترقفي وأحمد بن الفرج أبو عتبة) روايت کرده است: «نا عثمان بن سعيد عن محمّد بن مهاجر عن ... .» ومحمّد بن مهاجر هم متابعه شده وروياني، المسند (ش۱۳۳۷) / مروزي، المسند (ش۴۰) / ابن عدي، الکامل (ج۲ص۹۷) / طبرانی، المعجم الکبير (ش۱۴۹۰۰ج۱۳و۱۴) ومسند الشاميين (ج۳ص۲۸۲) / از طريق (علي بن بحر والربيع بن نافع ودحيم الدمشقي وهشام بن عمار واسحاق بن ابراهيم ومحمّد بن مصفي) روايت کرده اند: «نا سويد بن عبد العزيز الدمشقي عن ثابت بن عجلان عن ... .» رجال ابن حبان «ثقة» ومترجم در تهذيب هستند به جز: محمّد بن الحسن بن قتيبة اللخمي: امام ذهبي گفته است: «الحافظ؛ الامام الثقة المحدث الکبير» وامام دارقطني گفته است: «ثقةٌ» واما ابن العماد گفته است: «كان حافظاً ثقةً ثبتاً» [ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۱۴ص۲۹۳) وتذکرة الحفاظ (ج۲ص۷۶۴) / ابن العماد، شذرات الذهب (ج۲ص۲۵۸)]. محمّد بن عمرو بن الجراح الغزى: امام ابوزرعه گفته است: «لم أر بالشام أفضل من محمّد بن عمرو الغزي» وامامان ابوحاتم رازي وسمعاني گفته اند: «لابأس به» وامام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده است [ابن حبان، الثقات (ج۹ص۹۲) / ابن ابي حاتم، الجرح والتعديل (ج۸ص۳) / سمعاني، الانساب (ج۴ص۲۹۳)] واسناد اين روايت هم «صحيح» است. [۱۱۵۴] ابن تیمیة، مجموع الفتاوی ۱۹۳و۱۹۴/۲۴ [۱۱۵۵] ابن حزم، المحلي۲۳۱/۲. [۱۱۵۶] شوکانی، نیل الاوطار۳۴۵/۳. [۱۱۵۷] (صحيح): مسلم (ش۲۰۷۳-۲۰۷۵) / ابوداود (ش۱۱۳۳) / ترمذي (ش۵۲۳) / ابن ماجه (ش۱۱۳۲) از طريق (سفيان بن عيينه و عبدالله بن ادريس و خالد بن عبدالله و اسماعيل بن زکريا) روايت کرده اند: «عن سهيل بن ابي صالح عن أبيه عن أبى هريرة قال قال رسول الله ج: من كان منكم مصليا بعد الجمعة فليصل أربعا.» [۱۱۵۸] (صحيح): بخاري (ش۹۳۷) / مسلم واللفظ (ش۲۰۷۷) له از طريق (يحيي بن يحيي وعبدالله بن يوسف) روايت کرده اند: « قرأت على مالك عن نافع عن عبد الله بن عمر أنه وصف تطوع صلاة رسول الله (صلى الله عليه وسلم) قال: فكان لايصلى بعد الجمعة حتى ينصرف فيصلى ركعتين فى بيته.» [۱۱۵۹] (صحیح): بخاري (ش۹۳۷) / مسلم (ش۲۰۷۷) / ابوداود (ش۱۲۵۴) / نسایی (ش۸۷۳و۱۴۲۷) از طریق (عبدالله بن یوسف ویحیی بن یحیی وعبدالله بن مسلمه وقتیبه بن سعید) روایت کردهاند: «أخبرنا مالك عن نافع عن عبد الله بن عمر أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ... .» [۱۱۶۰] (صحیح): مسلم (ش۲۰۷۹و۲۰۸۰) / ابوداود (ش۱۱۳۱) از طریق (محمّد بن جعفر غندر وعبدالرزاق وحجاج بن محمّد) روایت کردهاند: «عن ابن جريج قال أخبرنى عمر بن عطاء بن أبى الخوار أن نافع بن جبير أرسله إلى السائب ابن أخت نمر يسأله عن شىء رآه منه معاوية فى الصلاة فقال نعم. صليت معه الجمعة فى المقصورة فلما سلم الإمام قمت فى مقامى فصليت فلما دخل أرسل إلى فقال لا تعد لما فعلت إذا صليت الجمعة فلا تصلها بصلاة حتى تكلم أو تخرج فإن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) أمرنا بذلك أن لا توصل صلاة حتى نتكلم أو نخرج.» [۱۱۶۱] (صحیح): احمد، المسند (ش۲۳۱۲۱) / ابویعلی، المسند (ش۷۱۶۶) / ابونعیم، معرفه الصحابه (ش۶۷۹۳) از طریق (محمّد بن جعفر غندر وأبو النضر هاشم بن القاسم) روایت کردهاند: «حدثنا شعبة بن الحجاج عن الأزرق بن قيس عن عبد الله بن رباح عن رجل من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم صلى العصر فقام رجل يصلي فرآه عمر فقال له اجلس فإنما هلك أهل الكتاب أنه لم يكن لصلاتهم فصل فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم أحسن ابن الخطاب.» وشعبه هم متابعه شده وابوداود (ش۱۰۰۷) / عبدالرزاق، المصنف (ج۲ص۴۳۲) / حاکم، المستدرك (ش۹۹۶) / بیهقی، السنن الکبری (ش۳۱۶۹) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۲۲ص۲۸۴) والمعجم الاوسط (ج۲ص۳۱۶) از طریق (عبدالله بن سعيد والمنهال بن خليفة) روایت کردهاند: «عن الأزرق بن قيس قال: صلى بنا إمام لنا يكنى أبا رمثة قال ... .» ورجال احمد «رجال صحیح» بوده واسنادش هم «صحیح» است. وامامان هیثمی والبوصیری هم گفتهاند: «هذا إسنادٌ رجاله رجال الصحيح» [هیثمی، مجمع الزوائد (ج۲ص۲۳۴) / البوصیری، إتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة (ج۱ص۴۶۳)] [۱۱۶۲] (صحیح): مسلم (ش۲۰۶۰و۲۰۶۱) / ابوداود (ش۱۱۱۹) / ابن ماجه (ش۱۱۱۲) از طریق (طلحه بن نافع وابوالزبیر وعمرو بن دینار) روایت کردهاند: « عن جابر أنه قال ... .» [۱۱۶۳] (صحیح): بخاري (ش۱۱۶۶) / مسلم (ش۲۰۶۱) / ابوداود (ش۱۱۱۹) از طريق (عمرو بن دينار وابوسفيان) روايت کرده اند: «عن جابر بن عبد الله رضي الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ... .»