(۳-۷-۳) خواندن نماز تحیة المسجد توسط خطیب
فقها در حکم خواندن تحیة المسجدِ خطیب در هنگام ورودش به مسجد قبل از بالا رفتن از منبر اختلافنظر دارند. اینها بر این باورند که:
دیدگاه اوّل: مالکیّه و مذهب شافعیّه و حنابله نخواندن نماز تحیة المسجد را برای خطیب مستحب میدانند و سنّت آن است که بعد از ورودش به مسجد به بالای منبر رود. [۹۵۶]
دلایل این قول عبارت است از:
- عبدالله بن عمرب روایت کرده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) إِذَا دَنَا مِنْ مِنْبَرِهِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَلَّمَ عَلَى مَنْ عِنْدَهُ مِنَ الْجُلُوسِ، فَإِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِوَجْهِهِ ثُمَّ سَلَّمَ.» [۹۵۷] «پیغمبر خدا ج هرگاه در روز جمعه به منبرش نزدیک میشد به کسانیکه نزدیکش نشسته بودند سلام میکرد و هرگاه از منبر برمیخواست با صورتش رو به مردم میکردند و سلام میدادند.»
- ابن عمرب روایت میکند: «كان النبي - صلى الله عليه وسلم - إذا خرج يوم الجمعة فقعد على المنبر أذن بلال.» [۹۵۸] «پیامبر ج هرگاه در روز جمعه خارج میشدند، بر منبر مینشستند و بلال أذان میگفتند.»
این افراد استناد میکنند که پیامبر ج بعد از ورودش به مسجد بدون خواندن تحیة المسجد که روایتی بر صحّت آن وجود ندارد، بر بالای منبر رفتهاند. [۹۵۹] ابن قیم در اینباره گفته: «پیامبر ج در روز جمعه صبر میکردند تا مردم جمع شوند و در صورت اجتماعشان تنهایی به سوی مسجد خارج میشدند... و موقعی که به مسجد داخل میشدند بر مردم سلام میکردند و بعد از اینکه به بالای منبر میرفتند با صورتشان رو به مردم کرده و بر آنها (دوباره) سلام میکردند.» [۹۶۰] و این عملکرد از اصحابش همچون عمر بن خطابس نیز ثابت است. ثعلبهس روایت نموده: «جَلَسْنَا نَتَحَدَّثُ فَإِذَا سَكَتَ الْمُؤَذِّنُونَ وَقَامَ عُمَرُ يَخْطُبُ أَنْصَتْنَا فَلَمْ يَتَكَلَّمْ مِنَّا أَحَدٌ.» [۹۶۱] «ما روز جمعه در مسجد صحبت میکردیم و وقتی أذان داده میشد و عمر بلند میشد که خطبه بخواند، ساکت میشدیم و هیچ کس صحبت نمیکرد.»
این افراد این عمل را به ساقط شدن تحیة المسجد بر حاجی که وارد مسجد الحرام شده قیاس میکنند. او به سبب مشغولیّتش طواف میکند که خطیب هم به سبب اشتغالش به خطبه نماز تحیة المسجد از وی ساقط میگردد.
دیدگاه دوّم: برخی از شافعیّه اگرچه امام نووی دیدگاه آنان را غریب، شاذ و مردود و مخالف فعل نبیّ ج و خلفای راشدینش میداند بر این باورند که خواندن تحیة المسجد توسط خطیب در هنگام ورودش و قبل از بالا رفتن از منبر مستحب است. [۹۶۲]
دلیلی از این افراد مشاهده نشده ولی احتمال دارد به عمومیّت حدیث ابوقتادهس استناد کند که پیامبر ج فرمودهاند: «إِذَا دَخَلَ أَحَدُكُمْ الْمَسْجِدَ فَلْيَرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ أَنْ يَجْلِسَ.» «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد ننشیند تا دو رکعت نماز بخواند.» [۹۶۳]
البته نخواندن نماز تحیة المسجد در هنگام ورودش و قبل از بالا رفتن از منبر نمادی از مستحب نبودن این نماز برای خطیب میباشد.
قول راجح: بر اساس نبود دلیلی صحیح و صریح از مستحب بودن این امر و نخواندن نماز تحیة المسجد توسط پیامبر ج در موقع ورودش به مسجد در موقع نماز جمعه و مستقیم به بالای منبر رفتن محرز است که چنین عملی برای خطیب مستحب نمیباشد. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)
[۹۵۶] المنتقى شرح الموطأ ۱ / ۱۸۹، نفراوی،الفواكه الدواني، ۱ / ۳۱۳؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۲ ، نووی، المجموع، ۴ / ۵۲۹ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۳ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۱۸۹؛ الفروع ۲ / ۱۲۳ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۴۱۶ ، كشاف القناع، ۲ / ۴۶ . [۹۵۷] (ضعیف): بيهقي، السنن الکبری (ش۵۹۵۲) / ابن عدی، الکامل فی الضعفاء (ج۵ص۲۵۳) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۶ص۳۸۱) والمعجم الکبیر (ج۱۱ص۳۲۱) / ابن حبان، المجروحین (ج۲ص۴۶) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۷ص۳۲۳) از طریق (الوليد بن عتبة و عبد الوهاب بن الضحاك و محمّد بن أبي السري) روایت کرده است: «حدثنا الوليد بن مسلم ثنا عيسى بن ابی عون عبد الله الأنصارى عن نافع عن ابن عمر قال: كان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) إذا دنا من منبره يوم الجمعة سلم على من عنده من الجلوس، فإذا صعد المنبر استقبل الناس بوجهه ثم سلم.» اما این اسناد «ضعیف» است چرا که عيسى بن عبد الله الأنصاري: امام ابن حبان گفته است: «لاينبغي ان يحتج بما انفرد به» وامام ابن عدی گفته است: «عامة ما يرويه لايتابع عليه؛ و روى بقية عن عيسى هذا مناكيرٌ» وامام هیثمی گفته است: «ضعیفٌ» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۴ص۴۰۰) / هیثمی، مجمع الزوائد (ج۲ص۱۱۹)]. [۹۵۸] (صحيح): بخاری (ش۹۱۲و۹۱۶) / ابوداود (ش۱۰۸۹) / ترمذي (ش۵۱۶) / نسایی (ش۱۳۹۲) از طریق (ابن ابي ذئب ويونس بن يزيد) روایت کردهاند: «عن الزهري عن السائب بن يزيد قال كان النداء يوم الجمعة اوّله إذا جلس الإمام على المنبر على عهد النبي صلى الله عليه وسلم وأبي بكر وعمر رضي الله عنهما فلما كان عثمان رضي الله عنه وكثر الناس زاد النداء الثالث على الزوراء.» [۹۵۹] از جمله افرادی که چنین ادعایی دارند: نفراوي، الفواكه الدواني، ۱ / ۳۱۳ ، نووی، المجموع ۴ / ۵۲۹ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۳ ، ابن مفلح، الفروع، ۲ / ۱۲۳ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۴۱۶ . [۹۶۰] زاد المعاد ۱ / ۴۲۹ . [۹۶۱] (صحيح): مالک، موطأ (ش۳۴۳) ومن طريقه شافعي، المسند (ش۲۷۰و۲۷۱) والامّ (ج۱ص۲۲۷) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۸۹۵-۵۸۹۳) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۷۹۰) / طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۹ص۱۳۲) از طريق (ابن شهاب الزهري) روايت کرده اند: «عن ثعلبة بن أبي مالك القرظي أنه أخبره أنهم كانوا في زمان عمر بن الخطاب يصلون يوم الجمعة حتى يخرج عمر فإذا خرج عمر وجلس على المنبر وأذن المؤذنون قال ثعلبة جلسنا نتحدث فإذا سكت المؤذنون وقام عمر يخطب أنصتنا فلم يتكلم منا أحد.» ورجال مالك «ثقة» ومترجم در تهذيب ميباشد. [۹۶۲] نک: المجموع ۴ / ۵۲۹ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۳ . [۹۶۳] (صحيح): بخاري (ش۴۴۴و۱۱۶۳) / مسلم (ش۱۶۸۷) / ابوداود (ش۴۶۷) / ترمذي (ش۳۱۶) / نسايي (ش۷۳۰) / ابن ماجه (ش۱۰۱۳) از طريق (مالک بن انس و عبدالله بن سعيد) روايت کرده اند: «عن عامر بن عبد الله بن الزبير عن عمرو بن سليم الزرقي عن أبي قتادة السلمي أن رسول الله ج قال إذا دخل أحدكم المسجد فليركع ركعتين قبل أن يجلس.»