نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۱-۳-۲) جمعه بهترین روز و سیّد الأیام

(۱-۳-۲) جمعه بهترین روز و سیّد الأیام

پیامبر خدا ج این روز را بهترین روز و سرور روزها نام نهاده است. ابوهریرهس از پیامبر ج روایت کرده است که ایشان فرمودند: «خَيْرُ يَوْمٍ طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ يَوْمُ الْجُمُعَة... .» [۲۵] «بهترین روزی که خورشید در آن طلوع کرده، روز جمعه می‌باشد... .»

ابولبابهس روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ سَيِّدُ الْأَيَّامِ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَأَعْظَمُهَا عِنْدَهُ وَأَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ يَوْمِ الْفِطْرِ وَيَوْمِ الْأَضْحَى وَفِيهِ خَمْسُ خِلَالٍ خَلَقَ اللَّهُ فِيهِ آدَمَ وَأَهْبَطَ اللَّهُ فِيهِ آدَمَ إِلَى الْأَرْضِ وَفِيهِ تَوَفَّى اللَّهُ آدَمَ وَفِيهِ سَاعَةٌ لَا يَسْأَلُ الْعَبْدُ فِيهَا شَيْئًا إِلَّا آتَاهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِيَّاهُ مَا لَمْ يَسْأَلْ حَرَامًا وَفِيهِ تَقُومُ السَّاعَةُ مَا مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَلَا سَمَاءٍ وَلَا أَرْضٍ وَلَا رِيَاحٍ وَلَا جِبَالٍ وَلَا بَحْرٍ إِلَّا هُنَّ يُشْفِقْنَ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ.» [۲۶] «پیامبر خداج فرمودند: سرور روزها روز جمعه می‌باشد و بزرگترین آن‌ها در نزد خداوند است و در نزد خداوند از عید فطر و عید قربان بزرگتر است. و آن بستر پنج رخداد می‌باشد: خداوند در آن آدم را آفرید و آدم را در این روز به زمین پایین آورد و در آن آدم را می‌راند، در این روز قیامت برپا می‌شود. بنده در این روز چیزی نمی‌خواهد مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی آن‌را به وی عطا خواهد کرد به شرط آنکه حرامی را درخواست نکرده باشد. و در این روز، قیامت برپا خواهد شد و هیچ ملائکۀ مقرَّب، آسمان، زمین، باد، کوه‌ها و دریایی نیست مگر اینکه از روز جمعه (از ترس برپایی قیامت) می‌هراسند.»

قاضی عیاض می‌گوید: ظاهر قضیه نشان می‌دهد که خروج آدم از بهشت و هبوطش به زمین و برپایی قیامت فضیلت جمعه نباشد؛ زیرا این موارد فضیلت محسوب نمی‌شوند بلکه بیان امور بزرگی هستند که در این روز اتفاق افتاده‌اند. ولی ابن عربی در این زمینه چنین باور دارد که: همۀ این موارد فضیلت هستند. خارج شدن آدم از بهشت سببی برای پیدایش ذریّه‌اش شد و از این ذریّه و نسلِ بزرگ رسولان، پیامبران، صالحین و أولیاء بوجود آمدند و خداوند وی را از خود نراند بلکه بخاطر پیدایش خواستۀ مهم و پیدایش حادثه‌های بزرگی بود و سپس آدم به سوی خدا برگشت و پیدایش قیامت نیز بخاطر دادن پاداش و اظهار بزرگی وکرامت و شرف پیامبران، صدّیقین و أولیاء و... می‌باشد. [۲۷]

[۲۵] (صحیح): مالک، الموطأ (ش۳۶۴) / شافعی (ش۳۱۲) / ابوداود (ش۱۰۴۸) / ترمذی (ش۴۹۱) / نسایی (ش۱۴۳۰) / بیهقی، السنن الکبری (ش۶۲۱۴) وفضائل الاوقات (ش۲۵۱) / حاکم، المستدرک (ش۱۰۳۰) / ابن حبان (ش۲۷۷۲) / احمد، المسند (ش۱۰۳۰۳) / ابن بشران، الامالی (ج۱ص۱۰۲وج۲ص۸۴) / نسایی (ش۱۴۳۰) / ابن منده، التوحید (ش۵۶) / ابوعوانه، المستخرج علی مسلم (ش۲۰۵۲) / ابوالشیخ، العظمة (ش۷۸۱) / بغوی، شرح السنة (ج۴ص۲۰۷) / ضیاء المقدسی، الاحادیث المختاره (ش۳۹۵و۳۹۶) / الدقاق، مجلس إملاء في رؤية الله تبارك وتعالى (ش۹۵) / ذهبی، معجم الشيوخ الكبير للذهبي (ج۲ص۶۶) / ابوعمروالدانی، السنن الواردة في الفتن (ش۴۳۳) از طریق (يزيد بن عبد الله بن الهاد وعمارة بن غزية الانصاری) روایت کرده‌اند: «عن محمّد بن إبراهيم عن أبى سلمة بن عبد الرحمن عن أبى هريرة قال قال رسول الله ج: خير يوم طلعت فيه الشمس يوم الجمعة فيه خلق آدم وفيه أهبط وفيه تيب عليه وفيه مات وفيه تقوم الساعة وما من دابة إلا وهى مسيخة يوم الجمعة من حين تصبح حتى تطلع الشمس شفقا من الساعة إلا الجن والإنس وفيه ساعة لا يصادفها عبد مسلم وهو يصلى يسأل الله حاجة إلا أعطاه إياها.» و رجال مالک بن انس «رجال صحیحین» می‌باشد واسنادش هم «صحیح» است. وامام حاکم نیشابوری هم گفته است: «حدیثٌ صحیحٌ علی شرط الشیخین» وامام ذهبی هم گفته است: «علی شرط البخاری ومسلم» وامام ترمذی هم گفته است: «هذا حديثٌ صحيحٌ» وامام نووی هم گفته است: «على شرط البخاري ومسلم» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش۱۰۳۰) / ترمذی (ش۴۹۱) / نووی، المجموع (ج۴ص۴۸۲)] همچنین قسمت‌هایی از آن در صحیح مسلم هم آمده است: مسلم (ش۲۰۱۳و۲۰۱۴) / ترمذي (ش۴۸۸) / نسايي (ش۱۳۷۳) از طريق (ابوالزناد و ابن شهاب الزهري) روايت کرده‌اند: «عن أبى الزناد عن الأعرج عن أبى هريرة قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: خير يوم طلعت عليه الشمس يوم الجمعة فيه خلق آدم وفيه أدخل الجنة وفيه أخرج منها.» [۲۶] (حسن): احمد، المسند (ش۱۵۵۴۸) / ابن ابی شیبه، المسند (ج۲ص۳۱۳) والمصنف (ج۲ص۵۸) / ابن ماجه (ش۱۰۸۴) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۳۰) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۵ص۳۳) / ابونعیم، حلیة الاولیاء (ج۱ص۳۶۶) ومعرفة الصحابه (ش۲۷۲۲) / بیهقی، شعب الایمان (ش۲۹۷۳) وفضائل الاوقات (ش۲۵۰) / ابن بشران، الامالی (ج۲ص۳۶۷) / ابوالشیخ، العظمة (ش۱۱۸۲) / طبری، التاریخ (ش۱۳۲) / بزار (ش۳۷۳۸) / هیثمی، کشف الاستار عن زوائد مسند البزار (ش۶۱۵) از طریق (عبد الملك بن عمروالعقدی البصری ويحيى بن أبي بكير الکوفی وموسى بن مسعود أبو حذيفة النهدي البصری) روایت کرده‌اند: «حدثنا زهير بن محمّد عن عبد الله بن محمّد بن عقيل عن عبد الرحمن بن يزيد الأنصاري عن أبي لبابة بن عبد المنذر قال: قال النبي ج: إن يوم الجمعة سيد الأيام وأعظمها عند الله وهوأعظم عند الله من يوم الأضحى ويوم الفطر. فيه خمس خلال خلق الله فيه آدم وأهبط الله فيه آدم إلى الأرض وفيه توفى الله آدم وفيه ساعة لا يسأل الله فيها العبد شيئا إلا أعطاه ما لم يسأل حراما وفيه تقوم الساعة ما من ملك مقرب ولا سماء ولا أرض ولا رياح ولا جبال ولا بحر إلا وهن يشفقن من يوم الجمعة.» و زهیر بن محمّد بن متابعه شده وطبرانی، المعجم الکبیر (ج۵ص۳۳) / ابونعیم، معرفة الصحابه (ش۱۶۵۷) از طریق (عبد الله بن محمّد بن المغيرة وبکر بن بکار) روایت کرده‌اند: «ثنا عمرو بن ثابت عن عبد الله بن محمّد بن عقيل ... .» اما رجال امام احمد بن حنبل اینگونه است که: أبو عامر عبد الملك بن عمرو العقدی: «رجال صحیحین» می‌باشد. زهير بن محمّد التميمى العنبرى: «رجال صحیحین» بوده فقط روايت شاميان از وي «ضعيف» وروايت ديگران از وي «صحيح» مي‌باشد [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۳ص۳۴۸) و تقريب التهذيب (ش۲۰۴۹)] وراوی او در این حدیث غیرشامی بوده لذا اين اسنادش «مقبول» است. عبدالله بن محمّد بن عقيل: مختلفٌ فيه بوده واحاديثش نزد ما «حسن» می‌باشد؛ چنانکه امامان بخاري واحمد بن حنبل وابن راهويه وحميدي وترمذي وحاکم وذهبي وعجلي وابن عبدالبر هم احاديثش را مقبول و مقارب دانسته‌اند وامامان يحيي القطان و عبدالرحمن بن مهدي هم از وي روايت کرده وآنان جز از ثقات روایت نمی‌کرده‌اند لذا امام ابن حجر در تقريب مي‌گويد: «صدوقٌ في حديثه لين و يقال تغير بأخرة» وامام ذهبي هم احاديثش را در درجه‌ي «حسن» دانسته ومي‌گويد: احاديثش به درجه صحّت واحتجاج نمي‌رسد. [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۶ص۱۳) / ابن حجر، تقريب التهذيب (ش۳۵۹۲) ولسان المیزان (ج۱ص۱۴) / ذهبي، المغني في الضعفاء (ش۳۳۳۷) / ذهبي، سير اعلام النبلاء (ج۶ص۲۰۵) / عجلي، معرفة الثقات (ج۲ص۵۷)]. عبد الرحمن بن يزيد الأنصاري: «رجال صحیح» است. أبي لبابة بن عبد المنذر: صحابی جلیل بوده ولذا اسناد این روایت هم «حسن» می‌باشد. وامام البوصیری هم گفته است: «هذا اسنادٌ حسنٌ» [البوصیری، مصباح الزجاجة (ج۱ص۲۰۴)] وامام منذری هم گفته است: «فیه عبد الله بن محمد بن عقيل وهو ممن احتجّ به أحمد (بن حنبل) وغيره وبقية رواته ثقاتٌ مشهورون» [منذری، الترغیب والترهیب (ج۱ص۲۸۱)] [۲۷] نووی، شرح النووي على مسلم، ۶/۱۴۲.