نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۴-۶-۱) زمان حرام بودن بیع

(۴-۶-۱) زمان حرام بودن بیع

همانطور که پیشتر اشاره گردید برای نماز جمعه بنا بر مصالحی دو أذان گفته می‌شود، فقها در اینکه بیع تا اتمام نماز جمعه و سلام دادن نماز ممنوع می‌باشد، اتفاق‌نظر دارند ولی آن‌ها در ابتدای آن اختلاف دارند و در این زمینه سه دیدگاه مطرح می‌باشد که عبارتند از:

دیدگاه اوّل: جمهور فقها و نیز برخی از حنفیّه همچون طحاوی بر این باورند از أذان دوّم حکم ممنوعیت جاری خواهد بود. [۱۲۰۵]

استدلال این دسته روایت سائب بن یزیدس می‌باشد که: «كَانَ النِّدَاءُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ اوّلهُ إِذَا جَلَسَ الْإِمَامُ عَلَى الْمِنْبَرِ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَلَمَّا كَانَ عُثْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَكَثُرَ النَّاسُ زَادَ النِّدَاءَ الثَّالِثَ عَلَى الزَّوْرَاءِ.» [۱۲۰۶] «از زمان پیامبر ج و ابوبکر و عمرب اوّل نداء در روز جمعه وقتی بوده که امام بر منبر می‌نشست. و در زمان عثمانس در حالی که (تعداد) مردم زیاد شد ندای سوّم در زوراء (مکانی در بازار مدینه) را اضافه نمود.»

سه أذان اینگونه است: أذان اوّل، أذانی است که هنگام دخول وقت داده می‌شود؛ و أذان دوّم اقامه است چرا که –همانطور که ابن همام گفته است- اقامه هم أذان نامیده شده است؛ و أذان سوّم أذانی بوده که در زمان عثمانس اضافه شده است.

دیدگاه دوّم: قول أصح و مختار حنفیّه زمان آغاز ممنوعیّت بیع را در موقع أذان اوّل می‌دانند و از این زمان باید به سوی نماز جمعه شتافت. حسن از ابوحنیفه روایت می‌کند آن موقعی است که زوال اتفاق افتاده است. [۱۲۰۷]

و دلیلش را این گفته‌اند که با أذان اوّل، به مردم نماز اعلام می‌گردد؛ و اگر بگوییم مقصود أذان دوّم یا سوّم بوده، موجب می‌گردد که مردم بیع را تا آن مواقع انجام داده که در نتیجه موجب ترک سنّت‌های بعد از أذان و قبل نماز و فوت خطبه می‌گردد؛ و حتّی شاید نمازشان هم فوت گردد و امام طحاوی هم این قول را به بعضی نسبت داده که قول ضعیف ومردودی است.

دیدگاه سوّم: احمد بن حنبل وربیعة الرأی وضحاک وروایتی از محمّد که قاضی از وی روایت می‌کند این است که بیع با زوال خورشید حرام است اگرچه امام بر منبر ننشسته باشد. [۱۲۰۸]

این دیدگاه به مذهب حنفیّه نزدیک است ولی ابن قدامه ابراز می‌دارد که این نظر از جهت‌هایی صحیح نمی‌باشد و آنکه: خداوند نهی را متعلّق به بیع در موقع نداء دانسته نه بر وقت. و هدف از آن رسیدن به نماز جمعه می‌باشد و آن با نداء کمی قبل از نشستن امام بر منبر حاصل می‌گردد و آنچه قاضی بیان می‌کند یعنی؛ زوال خورشید هرچند امام بر منبر ننشسته باشد، صحیح نیست؛ زیرا اگر تحریم متعلّق به وقت باشد به زوال اختصاص نمی‌یابد؛ چرا که قبل از زوال هم وقت جمعه است -بعضی بر این عقیده بوده که خواندن جمعه قبل از زوال هم صحیح است-؛ زیرا وقت نماز جمعه در نزد امام احمد/ از ارتفاع خورشید به اندازۀ نیزه‌ای تا آخر وقت ظهر می‌باشد.

قول راجح: از آنجائیکه آغاز نماز جمعه از وقت ظهر موقع وجوب نماز ظهر می‌باشد و آن موقع زوال خورشید است به‌ گونه‌ای که سایۀ هر چیزی به اندازۀ خودش می‌باشد و در این موقع أذان نماز جمعه در حالی که امام بر منبر می‌نشیند اعلام می‌گردد، پس از این لحظه بیع حرام می‌باشد؛ چرا که مقصود از نداء برای نماز جمعه هنگام زوال است و نه دادن آن! مثلاً گاهی صدای مؤذّن به گوش مردمان نمی‌رسد و این دلیل بر این نبوده که رفتن به جمعه واجب نیست. (و الله العلیم أعلم بالصواب)

[۱۲۰۵] نک: منتهى الإرادات ۳ / ۱۵۴؛ وكشاف القناع ۳ / ۱۸۰؛ عمرانی، البیان ۲/۵۵۸ [۱۲۰۶] (صحيح): بخاری (ش۹۱۲و۹۱۶) / ابوداود (ش۱۰۸۹) / ترمذي (ش۵۱۶) / نسایی (ش۱۳۹۲) از طریق (ابن ابي ذئب ويونس بن يزيد) روایت کرده‌اند: «عن الزهري عن السائب بن يزيد قال كان النداء يوم الجمعة أوله إذا جلس الإمام على المنبر على عهد النبي صلى الله عليه وسلم، وأبي بكر، وعمر رضي الله عنهما، فلما كان عثمان رضي الله عنه، وكثر الناس زاد النداء الثالث على الزوراء.» [۱۲۰۷] شیخی زاده، مجمع الأنهر ۱ / ۱۶۶؛ زیلعی، تبين الحقائق شرح كنز الدقائق ۱/۲۲۳ [۱۲۰۸] عمراني، البیان ۲/۵۵۷؛ ابن قدامة، المغنی ۲/۱۴۵