نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

حکم تکلیفی صلوات:

حکم تکلیفی صلوات:

جمهور فقها بر این باورند که صلوات بر پیامبر ج در مواردی واجب و در مواردی مستحب ‌می‌باشد البته در موارد و محل وجوب آن اختلاف‌نظر دارند.

حنفیّه و مالکیّه بر این باورند که صلوات بر پیامبر ج در داخل نماز در تشهّد آخر سنّت است و به دلیل آیۀ مذکور و اجابت امر خداوند در عُمر فقط یک بار واجب است. و در تشهّد اوّل اصلاً مندوب نیست بلکه حتّی از نظر مالکیّه اگر عمداً بخواند نمازش باطل است و از نظر حنابله اگر عمداً بخواند مکروه است و باید نماز را اعاده کند و در نظر حنفیّه اگر از روی اشتباه و سهو بخواند باید دو سجدۀ سهو ببرد. [۲۶۱]

گروهی از صحابهش همچون عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عمر و برخی از تابعین همچون شعبی و مقاتل بن حیّان و شافعیّه و حنابله بر این باورند که در تشهّد اخیرِ نماز در هر نمازی و بعد از تکبیر دوّم نماز جنازه و در دو خطبۀ جمعه و عیدین واجب است و در غیر این موارد مستحب می‌باشد. استدلال شافعیّه بر آن است همانگونه پیامبر خدا ج تشهّد را آموزش داده‌اند و خواندن آن واجب است پس به ماتبعِ آن نیز تشهّد واجب می‌باشد و در صورتی که عمداً آن‌را ترک نماید نمازش باطل و باید اعاده نماید. و خواندن تشهّد در رکعت اوّل بنابر قول جدید شافعی و ابن هُبَیرَه و آجُرِّیّ از فقهای حنابله مستحب است و در صورت نخواندن باید دو سجدۀ سهو برده شود. [۲۶۲]

اما به نظر می‌رسد با توجه به فرمودۀ امّ المؤمنین عائشهل خواندن صلوات در نماز در تشهّد اوّل و آخر مستحب باشد. ایشان می‌فرمایند: «كُنَّا نُعِدُّ لِرَسُولِ اللَّهِ ج سِوَاكَهُ وَطَهُورَهُ، فَيَبْعَثُهُ اللَّهُ مَا شَاءَ أَنْ يَبْعَثَهُ مِنَ اللَّيْلِ يَتَسَوَّكُ وَيَتَوَضَّأُ، ثُمَّ يُصَلِّى تِسْعَ رَكَعَاتٍ لاَ يَجْلِسُ فِيهِنَّ إِلاَّ عِنْدَ الثَّامِنَةِ، فَيَدْعُو رَبَّهُ وَيُصَلِّى عَلَى نَبِيِّهِ، ثُمَّ يَنْهَضُ وَلاَ يُسَلِّمُ، ثُمَّ يُصَلِّى التَّاسِعَةَ فَيَقْعُدُ، ثُمَّ يَحْمَدُ رَبَّهُ وَيُصَلِّى عَلَى نَبِيِّهِ، وَيَدْعُو ثُمَّ يُسَلِّمُ تَسْلِيمَةً يُسْمِعُنَا .... .» [۲۶۳] «ما برای پیامبر خدا ج سواک و (آب) وضویش را آماده می‌کردیم، خداوند هر مقدار که می‌خواست (وی به عبادت بپردازد) وی را بیدار می‌کرد و در شب وی را بیدار می‌کرد (و ایشان) مسواک می‌زدند و وضو می‌گرفتند سپس نه رکعتی می‌خواندند که در بین رکعات نمی‌نشستند بجز در رکعت هشتم و سپس پروردگارش را فرا می‌خواندند (و دعا می‌کردند) و بر پیامبرش صلوات می‌فرستادند سپس بلند می‌شدند و سلام نمی‌دادند و بعد رکعت نهم را می‌خواندند و می‌نشستند و (در این حال) حمد پروردگارش را می‌کردند و بر پیامبرش صلوات می‌فرستادند و دعا می‌کردند و سلام می‌دادند به گونه‌ای که می‌شنیدیم... .»

و این روایت نشان می‌دهد که رسول الله ج در تشهّد اوّل بر پیامبر ج صلوات می‌فرستاده لذا تبعیت از ایشان ج در این حالت مستحب می‌باشد؛ اما چون به (مسیء صلاته) نگفتند که در تشهّد نماز، صلوات بفرست لذا این قرینه‌ای بر این بوده که واجب نیست و بخاطر جمع دلایل عمل به حدیث مذکور أولی می‌باشد. [۲۶۴]

جمهور فقها بر این باورند در خارج از نماز در هر حال (در حال شنیدن نام بزرگوار پیامبر ج و بدون آن) مستحب است که بر ایشان ج، صلوات فرستاده شود. [۲۶۵]

همچنین فقها در وجوب صلوات فرستادن بر پیامبر بزرگوار ج در خطبه نماز جمعه اختلاف دارند. [۲۶۶]

[۲۶۱] رد المحتار، ۱/۳۴۳ ؛ فتح القدير، ۱/ ۲۷؛ مواهب الجليل، ۱/۵۴۳؛ مرداوی، الإنصاف، ۲/۷۶ ؛ المغني، ۱/۵۳۷. [۲۶۲] الأم، ۱/ ۱۱۷ ، المجموع، ۳/۴۶۵؛ روضة الطالبين، ۱/۲۶۳؛ مرداوی، الإنصاف، ۲/۱۶۳ ؛ المغني ، ۱/۵۴۱ . [۲۶۳] (صحیح): ابن ماجه (ش۱۱۹۱) / بيهقي، السنن الكبري (ش۴۸۲۲) از طریق (أبو بكر بن أبي شيبة وحسن بن علی عفان) روایت کرده‌اند: «حدثنا محمّد بن بشر حدثنا سعيد بن أبى عروبة حدثنا قتادة عن زرارة بن أوفى عن سعد بن هشام قال: انطلقت إلى ابن عباس فسألته عن الوتر فقال: ألا أدلك على أعلم أهل الأرض بوتر رسول الله (صلى الله عليه وسلم)؟ قال قلت: من؟ قال: عائشة رضى الله عنها ... .» ومحمّد بن بشر هم متابعه شده ونسایی، السنن الکبری (ش۱۷۲۰) / ابن خزیمه (ش۱۰۷۸) / ابونعیم، المستخرج علی مسلم (ش۱۶۹۰) از طریق (عبدة بن سلمان ويزيد بن زريع ويحيى بن سعيد وابن أبي عدي) روایت کرده‌اند: «عن سعيد بن ابی عروبه عن قتادة ... .» وسعید بن ابی عروبه هم متابعه شده ابن خزیمه (ش۱۰۷۸) روایت کرده است: «ثنا بندار نا معاذ بن هشام حدثني أبي (هشام الدستوایی) عن قتادة ... .» ورجال ابن ماجه «رجال صحیحین» بوده واسنادش هم «صحیح» است. واصل روایت هم در صحیح مسلم (ش۱۷۷۳و۱۷۷۴) آمده که مسلم (ش۷۱۸۴و۱۷۷۶-۱۷۷۳) / ابوداود (ش۱۳۴۴-۱۳۵۱) / نسايي (ش۱۷۱۹و۱۷۱۸و۱۷۲۱) از طريق (قتاده بن دعامه وبهز بن حكيم) روايت کرده‌اند: «عن زرارة أن سعد بن هشام بن عامر أراد أن يغزو فى سبيل الله فقدم المدينة فأراد أن يبيع عقارا ... .» [۲۶۴] حدیث (مسیء صلاته) اینگونه بوده که بخاري (ش۷۵۷و۷۹۳و۶۶۶۷و۶۲۱۵) / مسلم (ش۹۱۱و۹۱۲) / ابوداود (ش۸۵۶) / ترمذی (ش۳۰۳) / نسایی (ش۸۸۴) / ابن ماجه (ش۱۰۶۰) از طریق (حماد بن اسامه ویحیی بن سعید القطان وعبدالله بن نمیر) روایت کرده‌اند: «عن عبيد الله قال حدثني سعيد بن أبي سعيد عن أبيه عن أبي هريرة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم دخل المسجد فدخل رجل فصلى فسلم على النبي صلى الله عليه وسلم فرد وقال ارجع فصل فإنك لم تصل فرجع يصلي كما صلى ثم جاء فسلم على النبي صلى الله عليه وسلم فقال ارجع فصل فإنك لم تصل ثلاثا فقال والذي بعثك بالحق ما أحسن غيره فعلمني فقال إذا قمت إلى الصلاة فكبر ثم اقرأ ما تيسر معك من القرآن ثم اركع حتى تطمئن راكعا ثم ارفع حتى تعتدل قائما ثم اسجد حتى تطمئن ساجدا ثم ارفع حتى تطمئن جالسا وافعل ذلك في صلاتك كلها.» [۲۶۵] نک: قاضی یحصنی، المهذّب من الشفاء بتعریف حقوق المصطفی ج، ۳۴۹ تا ۳۵۲؛ ابن عابدين، حاشیة ابن عابدین، ۱/ ۲۴۸. [۲۶۶] جهت مشاهده دیدگاه‌ها و استدلال‌های مربوطه و تحلیل آنها نک: (۳-۵-۲) صلوات بر پیغمبر ج.