نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

انتهای نماز جمعه:

انتهای نماز جمعه:

البته فقها در انتهای نماز جمعه هم اختلاف‌نظر دارند، در این زمینه سه دیدگاه مطرح است که عبارتند:

دیدگاه اوّل: انتهایش غروب است. هرگاه رکعتی از آن را با دو سجده قبل از غروب خواند نماز جمعه را تمام کرده و در غیر اینصورت نماز ظهر را تمام می‌کند.

دیدگاه دوّم: بنابر قولی از مالکیّه اصفرار و زرد شدن و مایل شدن به غروب است.

دیدگاه سوّم: جمهور فقها از جمله: شافعیّه، حنابله و حنفیّه با وجود اختلاف‌نظر بین آن‌ها و دیگر فقها در آغاز زمان عصر بر این باورند که انتهای نماز جمعه قبل از اذن عصر خواهد بود. [۴۴۹] اگرچه مستحب است که نماز جمعه در اوّل وقت ظهر اقامه گردد ولی در صورتیکه به اندازه‌ای به تأخیر بیافتد که قبل از سلام نماز جمعه وقت عصر فرا برسد در این زمینه چهار قول مطرح است:

قول اوّل: أبوحنیفه بر این باور است که نماز جمعه باطل می‌باشد؛ زیرا همانگونه که ابتدایش در خارج وقت موجب ابطال است انتهایش نیز در خارج از وقت موجب ابطال است. با این وصف اگر نتواند در زمان خود نماز جمعه را به اتمام برساند، نماز جمعه‌اش باطل و باید نماز ظهر را چهار رکعتی اقامه کند؛ چرا که اگر شرط زمان زوال یابد مانند مسافری می‌باشد که وارد وطن خود گشته و باید نمازش را کامل بخواند.

قول دوّم: شافعیّه ابراز می‌دارد که نماز جمعه‌اش را قطع نمی‌کند ولی جمعه‌اش را بنابر نماز ظهر چهار رکعتی می‌خواند.

قول سوّم: قاضی ابویعلی و أبو خطاب از فقهای حنابله براین باورند اگرچه کمتر از یک رکعت نماز جمعه را خوانده باشد نماز جمعه دو رکعتی را تمام می‌کند.

قول چهارم: برخی از فقهای حنابله قائل بر تفصیلند: اگر رکعتی قبل از داخل شدن در وقت عصر را خوانده بود نماز جمعه را به اتمام می‌رساند و اگر قبل از اتمام یک رکعت وارد عصر شد دو وجه وجود دارد: اوّل: بنابر قول ماوردی وجه صحیح آن است که ظهر را تمام کند و دوّم: نمازش را قطع کند و ظهر را بخواند. [۴۵۰]

قول راجح: به نظر می‌رسد که آخر وقت نماز جمعه بنابر دیدگاه جمهور داخل شدن در وقت عصر باشد؛ زیرا نماز جمعه بنابر قول راجح نمازی مستقل بوده و نماز ظهر محسوب نمی‌شود و با ظهر تا وقت مغرب وقت مشترک ندارد و گفتۀ عمر بن خطابس مؤید این دیدگاه‌ می‌باشد: «صَلَاةُ السَّفَرِ رَكْعَتَانِ وَصَلَاةُ الْأَضْحَى رَكْعَتَانِ وَصَلَاةُ الْفِطْرِ رَكْعَتَانِ وَصَلَاةُ الْجُمُعَةِ رَكْعَتَانِ تَمَامٌ غَيْرُ قَصْرٍ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ ج، وقد خاب من افترى.» [۴۵۱] «نماز ضحی دو رکعت، نماز عید فطر دو رکعت و نماز سفر دو رکعت و نماز جمعه دو رکعت بدون قصر بنابر (دستور خداوند بر) زبان پیامبرتان می‌باشند و شکست و نومیدی از آن کسانی است که بر خدا دروغ می‌بندند.» البته دسوقی از فقهای مالکیّه این دیدگاه را بر خلاف دیدگاه مشهور مذهبش ترجیح داده؛ چرا که بنان قول مشهور مالکی را ضعیف می‌داند. [۴۵۲]

اما اگر وقت تمام شود و شخص یک رکعت را قبل از اتمام وقت بخواند از چهار قول مذکور به نظر می‌رسد که با خواندن نماز جمعه و اتمام آن نمازش صحیح می‌باشد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنْ الصَّلَاةِ فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلَاةَ.» [۴۵۳] «هر کس رکعتی از نماز را خواند نماز را (در زمان خود) اداء کرده است.»

[۴۴۹] نک: حاشية الدسوقي، ۱/۵۹۲ ؛ البحر الرائق،۲/۱۵۸؛ شربینی، شربینی، مغني المحتاج، ۱/۵۴۱؛ بهوتی، كشاف القناع ۲/۲۶؛ ابن قدامه، المغني،۳/۱۹۱ . [۴۵۰] نک: البناية في شرح الهداية، ۳/۶۲ ؛ ماوردی، ماوردی، الحاوی الکبیر، الكبير، ۳/۴۸ ؛ ابن قدامه مقدسی، المغني، ۳/۱۹۱-۱۹۲؛ مرداوی، الإنصاف، ۲/۳۷۶ . [۴۵۱] (صحيح): طياليسي، المسند (ش۴۸) / احمد، المسند (ش۲۵۷) / نسايي (ش۱۴۲۰و۱۴۴۰و۱۵۶۶) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۹۲۹) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۲۳۹) / طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۴۲۱) / ابن حبان (ش۲۷۸۳) / ابويعلي، المسند (ش۲۴۱) / ابن ماجه (ش۱۰۶۳) / طبرانی، المعجم الاوسط (ج۳ص۲۱۰ج۵ص۱۸۱) / ابونعيم، حلية الاوّلياء (ج۵ص۳۷ج۷ص۱۸۷) و اخبار اصفهان (ج۳ص۳۴) / بزار (ش۳۳۱) / عبد بن حميد، المسند (ش۲۹) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۹۳) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۱۶ص۲۹۶) / خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (ج۱۱ص۲۱۵) / ابن عساکر، تاريخ دمشق (ج۴۳ص۵۴۱) از طريق (سفيان الثوري و شعبة بن الحجاج وشريک بن عبدالله ومحمّد بن طلحه) روايت کرده اند: «عن زبيد الإيامي عن عبد الرحمن بن أبي ليلى عن عمر رضي الله عنه قال: صلاة السفر ركعتان وصلاة الأضحى ركعتان وصلاة الفطر ركعتان وصلاة الجمعة ركعتان تمام غير قصر على لسان محمّد صلى الله عليه وسلم» وعبدالرحمن بن ابي ليلي هم متابعه شده وبزار (ش۳۳۰) روايت کرده است: «حدثنا سلمة بن شبيب قال حدثنا يزيد بن أبي حكيم عن ياسين الزيات عن الأعمش عن زيد بن وهب عن عمر ... .» ورجال طياليسي (ش۴۸) «رجال صحيحين» بوده فقط عبدالرحمن بن ابي ليلي اين حديث را از عمر (ض) نشنيده است وابن ماجه (ش۱۰۶۴) و من طريقه ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۲۶۹) / بيهقي، السنن الکبري (ش۵۹۲۸) / ابن خزيمه (ش۱۴۲۵) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۷۹۹) / اسلم بن سهل، تاريخ واسط (ج۱ص۲۱۷) / ابن حزم، المحلي (ج۴ص۲۵۱) از طريق (محمّد بن عبد الله بن نمير ومحمّد بن رافع و عبدة بن عبد الله الخزاعي وعيسي الکيساني والحسن بن عبدالملك) روايت کرده اند: «حدثنا محمّد بن بشر (العبدي) أنبأنا يزيد بن زياد بن أبي الجعد عن زبيد عن عبد الرحمن بن أبي ليلى عن كعب بن عجرة عن عمر قال: صلاة السفر ركعتان وصلاة الجمعة ركعتان والفطر والأضحى ركعتان تمام غير قصر على لسان محمّد صلى الله عليه و سلم» و مي‌بينيم که ابن ابي ليلي اين حديث را از کعب بن عجرهس شنيده است؛ ورجال اين ماجه در اين روايت «رجال صحيحين» بوده به جز (يزيد بن زياد بن أبي الجعد) که «ثقة» ومترجم در تهذيب مي‌باشد و اسنادش هم «صحيح» است. وامامان نووی وابن السکن وابن الملقن وابن تیمیة هم گفته‌اند: «اسنادٌ صحیحٌ» [ابن الملقن، البدر المنیر (ج۴ص۶۴۹) / ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۲ص۱۶۳) / نووی، خلاصة الاحکام (ش۲۸۵۸) / ابن تیمیه، مجموع الفتاوی (ج۲۲ص۵۴۲)] البته بايد اشاره کنيم که امام ابوحاتم رازي گفته است: «رواه الثوري عن زبيد عن ابن أبي ليلى عن عمر الحديث ليس فيه كعب وسفيان احفظ.» [ابن ابي حاتم، علل الحديث (ج۱ص۲۰۴)] وايشان روايتي که کعب بن عجره را ناشته «اصح» دانسته است: (زبيد اليامي عن ابن ابي ليلي عن عمر)! چرا که نزد وي سفيان احفظ از يزيد بن زياد است؛ اما چون زياده ي ثقة مقبول است لذا زياده ي يزيد بن زياد بن أبي الجعد پذيرفته مي‌باشد. مخصوصاً اينکه متابعه اي دارد وطحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۴۲۲) / بيهقي، السنن لکبري (ش۶۴۵۸) از طريق (ابن ابي داود و ابويعلي وعمران) روايت کرده اند: «حدثنا أبو سعيد عبيد الله بن عمر القواريرى حدثنا يحيى بن سعيد عن سفيان قال حدثنى زبيد عن عبد الرحمن بن أبى ليلى عن الثقة عن عمر قال: ... .» و رجالش «ثقة و مشهور» هستند؛ ومي بينيم که حتي سفيان ثوري در روايتي، فرد ثقة اي را به اسناد اضافه کرده ومعلوم شد که وي کعب بن عجره مي‌باشد. بايد اشاره کنيم که طبرانی، المعجم الاوسط (ج۸ص۲۴۴) روايت کرده است: «حدثنا معاذ قال نا أبي (هشام الدستوائي) قال نا سفيان الثوري عن زبيد قال نا عبد الرحمن بن أبي ليلى عن أبيه عن عمر بن الخطاب قال: ... .» ومي‌بينيم که لفظ (ابيه) به اسناد اضافه شده که خطا مي‌باشد؛ چرا که اوّلاً همين حديث را (وکيع بن الجراح و عبدالرحمن بن مهدي ويزيد بن زريع وابونعيم فضل بن الدکين ومحمّد بن کثير وروح بن عباده و ابوعامر العقدي ويزيد بن مخلد و عبد الله بن الوليد العدني ومهران بن أبي عمر وأبو حمزة السكري وحسين بن حفص ويحيي بن سعيد) از سفيان الثوري روايت کرده اند ولي هيچيک اين لفظ (ابيه) را نياورده اند وتنها معاذ بن هشام الدستوايي اين قسمت را آورده است وهمچنين (شعبة بن الحجاج وشريک بن عبدالله ومحمّد بن طلحه) هم اين روايت را از زبيد اليامي نقل کرده اند ولي آنها هم اين قسمت را در اسناد نياورده اند ثانياً: ديديم که ابن ابي ليلي اين روايت را از (کعب بن عجره) شنيده است. [۴۵۲] نک: حاشية الدسوقي، ۱/۲۴۳. [۴۵۳] (صحیح): بخاري (ش۵۸۰) / مسلم (ش۱۴۰۱) / ابوداود (ش۱۱۲۳) / ترمذي (ش۵۲۴) / نسايي (ش۵۵۳و۵۵۴و۵۵۵و۵۵۶) / ابن ماجه (ش۱۱۲۲) از طريق (مالك بن انس و سفيان بن عيينه و عبيد الله بن عمر و اوزاعي) روايت کرده اند: «عن ابن شهاب عن أبي سلمة بن عبد الرحمن عن أبي هريرة أن رسول الله ج قال من أدرك ركعة من الصلاة فقد أدرك الصلاة.»