نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۳-۶-۱-۴) استقرار خطیب بر منبر یا مکانی بلند

(۳-۶-۱-۴) استقرار خطیب بر منبر یا مکانی بلند

در این زمینه سه مبحث جای بحث دارند:

مبحث اوّل: حکم اتّخاذ منبر.

مبحث دوّم: حکم خطبه بر منبر.

مبحث سوّم: مکان منبر و مکان ایستادن بر آن.

قبل از پرداختن به مباحث مذکور، تعریف منبر بیان می‌شود تا ماهیت آن مشخص گردد.

مِنبَر از نَبر به معنای ارتفاع می‌باشد نَبَرَ، یَنبُرُ به معنای بلند کردن می‌باشد و منبر به مکانی بلند اطلاق می‌شود که خاطب در آنجا قرار می‌گیرد. [۷۹۳]

با برداشت از کلام فقها استنباط می‌شود که منبر عبارت از مکانی بلند که در سمت راست محراب گذاشته یا ساخته می‌شود تا خطیب از پله‌های آن بالا رفته و ایراد خطبه نماید.

در ادامه سعی بر آن خواهد بود حکم ساختن منبر و خطبه خواندن بر آن و مکان آن در مسجد مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

مبحث اوّل: حکم اتّخاذ منبر

فقها بر استحباب وجود منبر اجماع و اتفاق نظر دارند: «... در این زمینه استحباب اتّخاذ منبر ثابت است و سنّتیست که اجماع بر آن قرار گرفته است.» [۷۹۴]

دلایل این حکم:

روایات صحیح زیادی دلالت بر این امر مستحب می‌نمایند که متأسفانه اکنون تا حدّی به باد فراموشی سپرده شده است، این دلایل عبارتند از:

- سهل بن سعد الساعدیس گفته: «أرسل رسول الله (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) إلى فلانة - امرأة قد سماها سهل - مُرِي غلامك النجار أن يعمل لي أعوادا أجلس عليهن إذا كلمتُ الناس.» [۷۹۵] «رسول الله ج فردی را نزد زنی فرستاد و به وی گفت: به پسران نجّارت بگو برایم منبری درست کنند، تا وقتیکه با مردم صحبت می‌کنم رو آن بنشینم.»

ابن حجر دربارۀ این حدیث می‌گوید: «این دلیلی بر استحباب وجود منبر می‌باشد؛ زیرا تسلّط بر مشاهدۀ خطیب و گوش کردن از وی را بیشتر می‌کند.» [۷۹۶]

- أبو سعید الخدریس گفته: «إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَلَسَ ذَاتَ يَوْمٍ عَلَى الْمِنْبَرِ وَجَلَسْنَا حَوْلَهُ.» [۷۹۷] «پیغمبر خدا ج روزی بر منبر نشست و ما اطرافش نشستیم.»

- أمّ هشام دختر حارثهل روایت کرده است: «مَا أَخَذْتُ ﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِيدِ إِلاَّ عَنْ لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ ج يَقْرَؤُهَا كُلَّ يَوْمِ جُمُعَةٍ عَلَى الْمِنْبَرِ إِذَا خَطَبَ النَّاسَ.» [۷۹۸] «من ﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِيدِ را جز از زبان پیغمبر خدا ج نشینده‌ام (و) ایشان ج هر جمعه بر منبر در موقعیکه برای مردم خطبه می‌خواندند آن‌را قرائت می‌فرمودند.»

- أبو سعید خدریس گفته: «قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ (ص) فَلَمَّا بَلَغَ السَّجْدَةَ نَزَلَ فَسَجَدَ وَسَجَدَ النَّاسُ مَعَهُ فَلَمَّا كَانَ يَوْمٌ آخَرُ قَرَأَهَا فَلَمَّا بَلَغَ السَّجْدَةَ تَشَزَّنَ النَّاسُ لِلسُّجُودِ فَقَالَ النَّبِىُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) إِنَّمَا هِىَ تَوْبَةُ نَبِىٍّ وَلَكِنِّى رَأَيْتُكُمْ تَشَزَّنْتُمْ لِلسُّجُودِ. فَنَزَلَ فَسَجَدَ وَسَجَدُوا.» [۷۹۹] «پیغمبر خدا ج در حالیکه بر منبر قرائت می‌کردند و به (آیۀ) سجده می‌رسیدند (از منبر) پایین می‌آمدند و سجده می‌بردند و مردم هم با وی سجده می‌بردند، و روز دیگری که آن آیه را خواندند، مردم آمادۀ سجده شدند؛ لذا رسول الله ج فرمودند: این آیه، توبۀ یک پیامبر می‌باشد - لذا توبه برایش لازم نیست- امّا چون دیدیم آمادۀ سجده شده‌اید لذا سجده برندند و مردم هم سجده بردند.»

- انس بن مالکس روایت کرده است: «أَصَابَتْ النَّاسَ سَنَةٌ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَبَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ قَامَ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكَ الْمَالُ وَجَاعَ الْعِيَالُ فَادْعُ اللَّهَ لَنَا أَنْ يَسْقِيَنَا قَالَ فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَيْهِ.» [۸۰۰] «در زمان رسول الله ج مردم دچار قحطسالی شدند. در یکی از روزهای جمعه که رسول الله ج بر منبر مشغول ایراد خطبه بود، یکی از اعراب بادیه‌نشین برخاست و گفت: یا رسول خدا! دام‌ها هلاک شدند و اهل و عیال گرسنه‌اند. برای ما از خدا طلب باران کن. آنحضرت ج دست‌هایش را بلند کرد.»

- عبدالله بن عمر و ابوهریرهش در حالی که پیامبر ج بر چوب‌های منبرش ایستاده بود از ایشان ج شنیدند که می‌فرمود: «أَنَّهُمَا سَمِعَا رَسُولَ اللهِ ج، يَقُولُ عَلَى أَعْوَادِ مِنْبَرِهِ: لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الْجُمُعَاتِ، أَوْ لَيَخْتِمَنَّ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ، ثُمَّ لَيَكُونُنَّ مِنَ الْغَافِلِينَ.» [۸۰۱] «پیامبر خدا ج فرمود: افرادی که جمعه‌ها را ترک می‌کنند (از این عمل خود) دست بردارند و یا خداوند بر دلهایشان مُهر می‌نهد و (در آخر) از غافلین خواهند شد.» نووی این حدیث را دلیلی بر استحباب اتّخاذ منبر برای خطبه می‌داند.

زرکشی حنبلی گفته: از پیامبر خدا ج ثابت است که منبر داشته‌اند و بر آن خطبه خوانده‌اند و بدین خاطر أمّتش بعد وی آن‌را به ارث برده‌اند. [۸۰۲]

با همۀ این دلایل محرز و آشکار است که پیامبر خدا ج بر روی منبر خطبه خوانده‌اند و یاران بزرگوارشش به فرموده‌های گهربار و نابش با جان و دل گوش فراداده‌اند. در این زمینه اختلافی مشاهده نمی‌شود.

مبحث دوّم: حکم خطبه بر منبر یا مشابه آن

مذاهب چهارگانه؛ حنفیّه، مالکیّه، شافعیّه و حنابله بر استحباب خطبه خواندن بر منبر یا هر مکان بلندی حکم داده‌اند. [۸۰۳] تا جائیکه امام نووی و غیره اجماع اهل علم را بر آن ذکر کرده‌اند، ایشان در کتاب "المجموع" ابراز می‌دارد: «علما اجماع دارند که خطبه خواندن بر منبر مستحب است.» [۸۰۴]

استدلال این حکم:

جدای از چندین روایت صحیحی که مبنی بر مشروعیّت اتّخاذ منبر و اثبات اینکه پیامبر ج بر منبر خطبه خوانده‌اند، آن‌ها به دلایلی دیگر نیز تمسّک می‌کنند.

- سائب بن یزیدس روایت کرده است: «كَانَ النِّدَاءُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ اوّلهُ إِذَا جَلَسَ الْإِمَامُ عَلَى الْمِنْبَرِ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا.» [۸۰۵] «از زمان پیامبر ج و ابوبکر و عمرب اوّل نداء در روز جمعه وقتی بوده که امام بر منبر می‌نشست.»

- أم هشام بنت حارثه بن نعمانل روایت کرده: «مَا أَخَذْتُ ﴿ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ إِلاَّ عَنْ لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَقْرَؤُهَا كُلَّ يَوْمِ جُمُعَةٍ عَلَى الْمِنْبَرِ إِذَا خَطَبَ النَّاسَ وقَالَتْ لَقَدْ كَانَ تَنُّورُنَا وَتَنُّورُ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) وَاحِدًا سَنَتَيْنِ أَوْ سَنَةً وَبَعْضَ سَنَةٍ.» [۸۰۶] «من ﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِيدِ را جز از زبان پیغمبر خدا ج نشینده‌ام (و) ایشان ج هر جمعه بر منبر در موقعیکه برای مردم خطبه می‌خواندند آن‌را قرائت می‌فرمودند و گفته: تنور خانۀ ما و رسول الله ج حدود یک یا دو سال یکی بود؛ واینقدر سورۀ ﴿قٓ را روی منبر در جمعه‌های و هنگام خطبه می‌خواند که آن‌را یاد گرفتم.»

- خطبه بر روی منبر از زوایای مختلفی سودمند است. جدای از اینکه اعلام به حاضرین راحت‌تر و بهتر صورت می‌گیرد، مشاهدۀ خطیب و نمازگزاران باعث بالا رفتن کارایی موعظه و توجه مخاطبان می‌شود. [۸۰۷]

مبحث سوّم: مکان منبر و مکان ایستادن بر آن

در این بخش به دو مسئله پرداخته می‌شود:

مسئلۀ اوّل: مکان منبر.

مسئلۀ دوّم: مکان ایستادن بر منبر.

دیدگاه فقها در این زمینه با استدلال مربوطه عبارتند از:

مسئلۀ اوّل: مکان منبر

مذاهب چهارگانه؛ حنفیّه، مالکیّه، شافعیّه و حنابله بر این باورند که سنّت است که منبر در سمت راستِ محراب قرار گیرد یعنی؛ در صورت ایستادن رو به قبله منبر در سمت راست آن قرار گیرد. [۸۰۸]

دلیل این هم قرار گرفتن منبر پیامبر ج در سمت راست محرابش می‌باشد و اقتدا به ایشان ج نیز مستحب می‌باشد. [۸۰۹]

البته این حکم برای کسی است که بر روی منبر خطبه می‌خواند ولی کسی که بر روی زمین خطبه می‌خواند مستحب می‌باشد که بر خلاف قرارگیری منبر در سمت چپ منبر قرار بگیرد و ایراد خطبه نماید. [۸۱۰]

مسئلۀ دوّم: مکان ایستادن بر منبر

برخی از شافعیّه و حنابله بر این باورند که پیامبر ج بر پله‌ای از منبر ایستاده که بعد از محل استرحت بود. [۸۱۱]

فقهایی همچون شیرازی صاحب «المهذّب» و غیره بر این باورند که پیامبر ج چنین کرده‌اند. [۸۱۲]

مرداوی در کتاب «الفروع» عملکرد پیامبر ج و خلفای راشدینش را چنین بیان می‌کند: «منبر پیامبر ج سه پلّه داشت، ایشان ج بر پلّۀ سوّمی می‌ایستادند که به مکان استراحت منتهی می‌شد، بعد از ایشان ابوبکرس بر پلّۀ دوّم و بعدِ آن‌ها عمرس بر پلّۀ اوّل بخاطر ادب ایستادند، و عثمانس بر مکان ابوبکرس ایستاد و علیس بر جایگاه پیامبر ج ایستاد و در زمان معاویهس، مروان آن‌را کَند و آن‌را به شش پلّه تغییر داد خلفای (بنی أمیه) از آن منبر شش پله‌ای بالا می‌رفتند ولی بر جایگاه عمرس می‌ایستادند.» [۸۱۳]

البته این روایت در کتاب‌های حدیثی هیچ سندی ندارد، امام نووی در کتاب «المجموع» بدون ذکر سندی ابراز می‌دارد: «اما پیامبر ج بر پلّه‌ای که بعد از مکان استراحت بود، می‌ایستادند، این حدیث در اکثر نسخه‌ها موجود است و در برخی از نسخه‌های آن کتاب موجود نیست، البته در کتابی که نووی آن‌را نام نبرده گفته این حدیث صحیح می‌باشد.» [۸۱۴]

برخی از شافعیّه بر این استدلال اشکال وارد می‌کنند که روایت شده ابوبکرس از مکان پیامبر ج یک پلّه و عمرس دو پلّه و عثمانس یک پلّه از جایگاه پیامبر ج نزول کرده‌اند و علیس بر جایگاه پیامبر ج ایستاده است. [۸۱۵]

البته در جواب گفته‌اند: همۀ آن‌ها قصد صحیحی داشته‌اند، و عمل هیچکدام بر علیه دیگری نیست، البته قول مختار عملکرد پیامبر ج بنا بر اقتدا به ایشان ج می‌باشد. ایستادن خطیب بر محل استراحت منبر راحت‌تر و مسلّط‌تر بر مردم می‌باشد و این مستحب می‌باشد و برخی از فقهای شافعیّه ابراز داشته‌اند که در صورت وسعت محل ایستادن مستحب است که خطیب در سمت راست منبر بایستد. [۸۱۶] (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)

[۷۹۳] القاموس المحيط ، مادة « نبر » ۲ / ۱۴۲؛ لسان العرب ، مادة « نبر » ۵ / ۱۸۹؛ المصباح المنير ، مادة « نبر » ۲ / ۵۹۰ . [۷۹۴] شرح مسلم ۶ / ۱۵۲ . صاحبان المبدع ۲ / ۱۶۱ بهوتی، كشاف القناع، ۲ / ۳۵ بر سنت بودن اتخاذ منبر دلیل اجماع را آورده‌اند. [۷۹۵] (صحیح): بخاري (ش۹۱۷) / مسلم (ش۱۲۴۴) / ابوداود (ش۱۰۸۲) / نسایی (ش۷۳۹) از طریق (يعقوب بن عبد الرحمن و عبد العزيز بن أبى حازم) روایت کرده‌اند: «حدثنا أبو حازم بن دينار أن رجالا أتوا سهل بن سعد الساعدي ... .» [۷۹۶] فتح الباري ۲ / ۴۰۰ . [۷۹۷] (صحیح): بخاري (ش۹۲۱و۱۴۶۵) / مسلم (ش۲۵۸۱و۲۴۷۰) از طریق (اسماعیل بن ابراهیم ومعاذ بن فضاله) روایت کرده‌اند: «حدثنا هشام عن يحيى عن هلال بن أبي ميمونة حدثنا عطاء بن يسار أنه سمع أبا سعيد الخدري يحدث: أن النبي صلى الله عليه وسلم جلس ذات يوم على المنبر وجلسنا حوله فقال إني مما أخاف عليكم من بعدي ما يفتح عليكم من زهرة الدنيا وزينتها فقال رجل يا رسول الله أويأتي الخير بالشر فسكت النبي صلى الله عليه وسلم فقيل له ما شأنك تكلم النبي صلى الله عليه وسلم ولا يكلمك فرأينا أنه ينزل عليه قال فمسح عنه الرحضاء فقال أين السائل وكأنه حمده فقال إنه لا يأتي الخير بالشر وإن مما ينبت الربيع يقتل أو يلم إلا آكلة الخضراء أكلت حتى إذا امتدت خاصرتاها استقبلت عين الشمس فثلطت وبالت ورتعت وإن هذا المال خضرة حلوة فنعم صاحب المسلم ما أعطى منه المسكين واليتيم وابن السبيل أو كما قال النبي صلى الله عليه وسلم وإنه من يأخذه بغير حقه كالذي يأكل ولا يشبع ويكون شهيدا عليه يوم القيامة.» [۷۹۸] (صحیح): مسلم (ش۲۰۵۲) والّلفظ له/ ابوداود (ش۱۱۰۲) از طریق (يحيى بن عبد الله بن عبد الرحمن وعبد الله بن محمّد بن معن) روایت کرده‌اند: «عن أم هشام بنت حارثة بن النعمان قالت لقد كان تنورنا وتنور رسول الله (صلى الله عليه وسلم) واحدا سنتين أو سنة وبعض سنة وما أخذت [ق والقرآن المجيد] إلا عن لسان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يقرؤها كل يوم جمعة على المنبر إذا خطب الناس.» [۷۹۹] (صحیح): ابوداود (ش۱۴۱۲) / بیهقی، السنن الکبری (ش۳۸۹۸) / حاکم، المستدرک (ش۳۶۱۵) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۷ص۵۱) / ابن حبان (ش۲۷۶۵) از طریق (احمد بن صالح وبحر بن نصر وحجاج بن إبراهيم وحرملة بن يحيى) روایت کرده‌اند: «حدثنا ابن وهب أخبرنى عمرو ابن الحارث عن ابن أبى هلال عن عياض بن عبد الله بن سعد بن أبى سرح عن أبى سعيد الخدرى أنه قال قرأ رسول الله صلى الله عليه وسلم ... .» وعمرو بن الحارث هم متابعه شده ودارمی، السنن (ش۱۴۶۶) / حاکم، المستدرک (ش۱۰۵۲) / ابن حبان (ش۳۷۹۹) / ابن خزیمه (ش۱۷۹۵و۱۴۵۵) / دارقطنی، السنن (ج۱ص۴۰۸) / یهقی، معرفة السنن والآثار (ش۴۴۷۰) / ابن خزیمه (ش۱۷۹۵و۱۴۵۵) از طریق (عبد الله بن صالح و عبد الله بن عبد الحكم وشعیب بن لیث) روایت کرده‌اند: «ثنا الليث ثنا خالد بن يزيد عن أبي هلال ... .» ورجال ابوداود «رجال صحیحین» بوده جز احمد بن صالح مصری که «رجال صحیح بخاری» است. وامام حاکم نیشابوری هم گفته است: «حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه» وامام ذهبی هم گفته است: «علی شرط البخاری ومسلم» وامام بیهقی هم گفته است: « هذا حديثٌ حسنُ الإسناد صحيحٌ» وامام ابن فرح الاشبیلی هم گفته است: «رواته ثقاتٌ» وامام ابن کثیر هم گفته است: «إسناده على شرط الصحيح» [حاکم، المستدرک مع اللخیص للذهبی (ش۳۶۱۵) / ابن فرح الاشبیلی، مختصر خلافیات البیهقی (ج۲ص۱۸۲) / ابن عبدالهادی، تنقيح تحقيق أحاديث التعليق (ج۱ص۴۵۰) / ابن کثیر، البدایة والنهایة (ج۲ص۳۱۱) / بیهقی، السنن الکبری (ش۳۸۹۸)] [۸۰۰] (صحیح): بخاري (ش۱۰۳۳و۹۳۳) واللّفظ له / مسلم (ش۲۱۱۵-۲۱۲۰) / نسایی (ش۱۵۲۷و۱۵۲۸) از طریق (اسحاق بن عبدالله وحمید الطويل) روایت کرده‌اند: «عن أنس بن مالك قال أصابت الناس سنة على عهد النبي (صلى الله عليه وسلم) فبينا النبي (صلى الله عليه وسلم) يخطب في يوم جمعة قام أعرابي فقال يا رسول الله هلك المال وجاع العيال فادع الله لنا فرفع يديه وما نرى في السماء قزعة فوالذي نفسي بيده ما وضعها حتى ثار السحاب أمثال الجبال ثم لم ينزل عن منبره حتى رأيت المطر يتحادر على لحيته صلى الله عليه وسلم فمطرنا يومنا ذلك ومن الغد وبعد الغد والذي يليه حتى الجمعة الأخرى وقام ذلك الأعرابي أو قال غيره فقال يا رسول الله تهدم البناء وغرق المال فادع الله لنا فرفع يديه فقال اللهم حوالينا ولا علينا فما يشير بيده إلى ناحية من السحاب إلا انفرجت وصارت المدينة مثل الجوبة وسال الوادي قناة شهرا ولم يجئ أحد من ناحية إلا حدث بالجود.» [۸۰۱] (صحيح): مسلم (ش۲۰۳۹) روايت کرده است: «حدثنى الحسن بن على الحلوانى حدثنا أبو توبة حدثنا معاوية - وهو ابن سلام - عن زيد - يعنى أخاه - أنه سمع أبا سلام قال حدثنى الحكم بن ميناء أن عبد الله بن عمر وأبا هريرة حدثاه أنهما سمعا رسول الله ج يقول على أعواد منبره: لينتهين أقوام عن ودعهم الجمعات أو ليختمن الله (تعالي) على قلوبهم ثم ليكونن من الغافلين.» [۸۰۲] شرح الزركشي على الخرقي ۲ / ۱۶۵ . [۸۰۳] نک: الفتاوى الهندية ۱ / ۱۴۷ ، طحطاوی، مراقي الفلاح، ص ( ۱۰۳ )؛ مواهب الجليل ۲ / ۱۷۲ ، وبلغة السالك ۱ / ۱۸۱ ؛ المجموع ۴ / ۵۲۷ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۱ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۸؛ أبو خطاب، الهدایة، ۱ / ۵۲ ، شرح الزركشي، ۲ / ۱۶۵ ، المغني ۳ / ۱۶۰ ، ابن مفلح، الفروع، ۲ / ۱۱۸ ، المحرّر، ۱ / ۱۵۰ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۳۹۵ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۵ . [۸۰۴] المجموع ۴ / ۵۲۷ . برخی دیگر از علما نیز چنین نظری دارند. نک: الزركشي ۲ / ۱۶۵ ، بهوتی، كشاف القناع، ۲ / ۳۵ . [۸۰۵] (صحيح): بخاری (ش۹۱۲و۹۱۶) / ابوداود (ش۱۰۸۹) / ترمذي (ش۵۱۶) / نسایی (ش۱۳۹۲) از طریق (ابن ابي ذئب ويونس بن يزيد) روایت کرده‌اند: «عن الزهري عن السائب بن يزيد قال كان النداء يوم الجمعة ... .» [۸۰۶] (صحيح): مسلم (ش۲۰۵۲) واللفظ له/ ابوداود (ش۱۱۰۲) از طريق (يحيى بن عبد الله بن عبد الرحمن وعبد الله بن محمّد بن معن) روايت کرده اند: «عن أم هشام بنت حارثة بن النعمان قالت لقد كان تنورنا وتنور رسول الله (صلى الله عليه وسلم) واحدا سنتين أو سنة وبعض سنة وما أخذت [ق والقرآن المجيد] إلا عن لسان رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يقرؤها كل يوم جمعة على المنبر إذا خطب الناس.» [۸۰۷] المهذّب مع المجموع ۴ / ۵۲۵ - ۵۲۶ ، نووی، المجموع، ۴ / ۵۲۷ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹ ، شرح الزركشي، ۲ / ۱۶۵ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۵ . [۸۰۸] نک: طحطاوی، مراقي الفلاح، ص ( ۱۰۳ ) ؛ البيان والتحصيل ۱ / ۳۴۱؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۲ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۱ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۸ ؛ المغني ۳ / ۱۶۱ ، ابن مفلح، الفروع، ۲ / ۱۱۸ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۳۹۵ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۱ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۵ . [۸۰۹] رافعي در فتح العزيز مع المجموع ۴ / ۵۹۶ ، و حنابله در منابع مذکور ، ابن حجر در تلخيص الحبير بهامش المجموع ۴ / ۵۹۶ گفته: «حدیثی برایش نیافتم. اما ظاهراً دلیلش استناد به واقع بوده چرا که اکنون منبر پیامبر ج سمت راست محراب قرار دارد.» [۸۱۰] المهذّب مع المجموع ۴ / ۵۲۶ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹ . [۸۱۱] نک: المهذّب مع المجموع ۴ / ۵۲۶ ، نووی، المجموع، ۴ / ۵۲۶ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۱ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹؛ الفروع ۲ / ۱۱۸ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۳۹۵ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۱ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۵ . [۸۱۲] المهذّب مع المجموع ۴ / ۵۲۶ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹ . [۸۱۳] الفروع ۲ / ۱۱۸ ، مرداوی در الإنصاف ۲ / ۳۹۵ نیز این مطلب را اشاره کرده است، و نیز نک: بهوتي، كشاف القناع ۲ / ۳۵ . [۸۱۴] المجموع ۴ / ۵۲۶. [۸۱۵] المجموع ۴ / ۵۲۹ - ۵۳۰ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹ . [۸۱۶] المجموع ۴ / ۵۲۹ - ۵۳۰ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۸۹ .