نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

(۳-۶-۱-۱۰) تکیه بر کمان، عصا، شمشیر و مانند این‌ها

(۳-۶-۱-۱۰) تکیه بر کمان، عصا، شمشیر و مانند این‌ها

در این زمینه سه مبحث مطرح است:

مبحث اوّل: حکم تکیه بر کمان، عصا، شمشیر و مانند این‌ها.

مبحث دوّم: دستی که با آن تکیه می‌شود.

مبحث سوّم: عملی که در صورت عدم تکیه انجام داده می‌شود.

دیدگاه فقها با ادلۀ مربوطه عبارتند از:

مبحث اوّل: حکم تکیه بر کمان، عصا، شمشیر و مانند این‌ها.

این مبحث در دو مسئله قابل ارائه می‌باشد:

مسئلۀ اوّل: حکم تکیه بر کمان، عصا و مانند این‌ها.

مسئلۀ دوّم: حکم تکیه بر شمشیر.

فقها در هر دو مسئله اختلاف‌نظر دارند. آن‌ها در این رابطه بر این باورند که:

مسئلۀ اوّل: حکم تکیه بر کمان، عصا و مانند این‌ها.

فقها در حکم تکیه دادن خطیب بر کمان، عصا و مانند این‌ها در اثنای خطبه دو دیدگاه دارند:

دیدگاه اوّل: مالکیّه، شافعیّه و حنابله تکیه دادن را مستحب می‌دانند. [۸۶۶] استدلال این دسته این بوده که:

- حکم بن حزنس روایت کرده است: «وَفَدْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) سَابِعَ سَبْعَةٍ أَوْ تَاسِعَ تِسْعَةٍ فَأَقَمْنَا بِهَا أَيَّامًا شَهِدْنَا فِيهَا الْجُمُعَةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَقَامَ مُتَوَكِّئًا عَلَى عَصًا أَوْ قَوْسٍ.» [۸۶۷] «حکم بن حزنس گفته است: من همراه هفت و یا نه نفر به زیارت رسول الله ج رفتیم و چند روزی را در آنجا ماندیم و در نماز جمعه هم شرکت نمودیم و ایشان ج هنگام خطبه به عصا و یا کمانی تکیه می‌کردند.»

واحادیث دیگری هم در این مورد آمده که مورد نقد واقع شده‌اند اما این روایت صحیح ومستند بوده لذا مقوبل می‌باشد.

البته ابن قیم در این زمینه بر این باور بوده که پیغمبر عظیم الشأن ج قبل از داشتن منبر بر عصا تکیه کرده‌اند ولی بعد از داشتن منبر بر چیزی تکیه نمی‌کردند. البته هیچ کدام از روایات مذکور چنین مطلبی را ابراز نمی‌کند. [۸۶۸]

صاحب کتاب «تحفة الأریب بما جاء في العصا للخطیب» دوازده روایت را در این زمینه بیان می‌کند که بارزترین آن‌ها ذکر شد و مابقی سندشان شاذ یا ضعیف یا موضوع می‌باشد. [۸۶۹]

- این دسته از فقها تکیه بر کمان، عصا و مشابه آن‌ها را بهتر از مشغولیت دست به ریش و ... می‌دانند و آن‌را مایۀ هیبتِ خطیب و رفع خستگی بدن وی می‌دانند. [۸۷۰]

دیدگاه دوّم: حنفیّه تکیه دادن را مکروه می‌دانند. آن‌ها این عمل را خلاف سنّت دانسته در نتیجه آن‌را مکروه می‌دانند. [۸۷۱]

البته با توجه به روایات صحیح در این زمینه مشروعیّت آن ثابت است.

قول راجح: با وجود روایت صحیح حکم بن حزنس ثابت است که پیامبر خدا ج در حین خطبۀ جمعه بر عصا، کمان، و مانند آن‌ها تکیه کرده‌اند. امام شافعی در این رابطه ابراز داشته‌اند: «کسی که خطبه می‌خواند بر عصا یا کمان یا مانند آن‌ها تکیه کند؛ چرا که به ما رسیده که پیغمبر ج بر عصا تکیه کرده‌اند.» [۸۷۲] امام مالک نیز گفته‌اند: «... این عملکرد مردم از قدیم است.» [۸۷۳] (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصّواب)

[۸۶۶] نك: المدونة ۱ / ۱۵۶ ، والبيان والتحصيل ۱ / ۳۴۱ ، حطاب، ،مواهب الجليل، ۲ / ۱۷۲ ، والشرح الصغير ۱ / ۱۸۱ نفراوی، الفواكه الدواني، ۱ / ۳۰۷ ؛ الأم ۱ / ۲۳۰ ، ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۳ - ۵۴ ، الوجيز، ۱ / ۶۴ ، نووی، المجموع، ۴ / ۵۲۸ ، نووی، روضة الطالبين، ۲ / ۳۲ ، شربینی، مغني المحتاج، ۱ / ۲۹۰ ؛ أبو خطاب، الهدایة، ۱ / ۵۲ ، ابن قدامه، المغني، ۳ / ۱۷۹ ، ابن مفلح، الفروع، ۲ / ۱۱۹ ، المحرّر، ۱ / ۱۵۱ ، مرداوی، الإنصاف، ۲ / ۳۹۷ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۳ . [۸۶۷] (صحیح): ابوداود (ش۱۰۹۸) / بیهقی، السنن الصغری (ش۶۲۵) والسنن الکبری (ش۵۹۶۰) ودلائل النبوة (ج۵ص۳۵۴) / احمد، المسند (ش۱۷۸۵۶) / ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۵ص۵۱۶) / طبرانی، المعجم الکبیر (ج۳ص۲۱۳) / ابن خزیمه (ش۱۴۵۲) / ابویعلی، المسند (ش۲۸۲۶) / خطیب بغدادی، المتفق والمفترق للخطيب البغدادي (ج۱ص۱۴) / ابن قانع، معجم الصحابه (ش۳۷۴) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۲۳ص۲۰۹) / ابونعیم، معرفة الصحابه (ش۱۹۰۳) از طریق (سعید بن منصور وعمرو بن خالد الحرانی والهیثم بن خارجه و يزيد بن خالد بن مرشل) روایت کرده‌اند: «حدثنا شهاب بن خراش حدثنى شعيب بن رزيق الطائفى قال جلست إلى رجل له صحبة من رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يقال له الحكم بن حزن الكلفى فأنشأ يحدثنا قال: وفدت إلى رسول الله (صلى الله عليه وسلم) سابع سبعة أو تاسع تسعة فدخلنا عليه فقلنا يا رسول الله زرناك فادع الله لنا بخير فأمر بنا أو أمر لنا بشىء من التمر والشأن إذ ذاك دون فأقمنا بها أياما شهدنا فيها الجمعة مع رسول الله (صلى الله عليه وسلم) فقام متوكئا على عصا أو قوس فحمد الله وأثنى عليه كلمات خفيفات طيبات مباركات ثم قال: أيها الناس إنكم لن تطيقوا أو لن تفعلوا كل ما أمرتم به ولكن سددوا وأبشروا.» رجال ابوداود اینگونه بوده که: سعید بن منصور: امام حافظ و ثقة و رجال صحیحین است. شهاب بن خراش الحوشبی: امامان علی بن المدینی ویحیی بن معین و ابوزرعة رازی و احمد العجلی وعبدالله بن مبارک و محمّد بن عمار الموصلى وعلى بن محمّد المدائنى گفته‌اند: «ثقةٌ» وامام احمد بن حنبل گفته است: «لابأس به» وامام نسایی گفته است: «لیس به بأس» وامام ابوحاتم گفته است: «صدوقٌ لابأس به» وامام ابن عدي گفته است: «له أحاديثٌ ليست بالكثيرة و فى بعض رواياته ما ينكر عليه و لاأعرف للمتقدمين فيه كلاما فأذكره» و امام عبدالرحمن بن مهدی گفته است: «لم أر أحدا أحسن وصفا لها (السنة) من شهاب بن خراش» وامام ذهبی گفته است: «مشهورٌ ثقةٌ يغربُ» وامام ابن حبان هم افراط کرده گفته است: «يخطىء كثيرا حتى خرج عن الاحتجاج به»!!!! [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۴ص۳۶۶) / دارقطنی، سولات السلمی (ش۱۷۵) / ذهبی، المغنی (ش۲۷۹۸)] شعيب بن رزيق الطائفى الثقفى: امام یحیی بن معین گفته است: «ليس به بأس» وامام ابن حبان گفته است: «صالحٌ» وامام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده است وامام ذهبی هم می‌گوید: «صدوقٌ» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۴ص۳۵۲) / ذهبی، الکاشف (ش۲۲۸۸)] الحکم بن حزن: صحابی جلیل است. ولذا این اسناد «صحیح» می‌باشد. وامام ابن السکن هم گفته است: «صحیحٌ» وامام ابن الملقن هم گفته است: «رواه أبو داود في «سننه» ولم يضعفه فهو حسنٌ عنده» [ابن الملقن، تحفة المحتاج إلى أدلة المنهاج (ج۱ص۵۰۸) والبدرالمینر (ج۴ص۶۳۳)] [۸۶۸] زاد المعاد ۱ / ۴۲۹ . [۸۶۹] جهت مشاهده روایتها به کتاب" تحفة الأریب بما جاء فی العصا للخطیب" مراجعه شود. [۸۷۰] البيان والتحصيل ۱ / ۳۴۱ ، حطاب، ،مواهب الجليل، ۲ / ۱۷۲ ، نفراوی،الفواكه الدواني، ۱ / ۳۰۷؛ ماوردی، الحاوی الکبیر، ۳ / ۵۴ ، ۴ / ۵۲۶ ، ابن قدامه، المغني، ۳ / ۱۷۹ ، ابن مفلح، المبدع في شرح المقنع،۲ / ۱۶۳ ، كشاف القناع، ۲ / ۳۶. [۸۷۱] حاشية الطحطاوي على طحطاوی، مراقي الفلاح، ص ( ۳۳۴ ) . [۸۷۲] الام، ۱/۳۴۳. [۸۷۳] المدونة الکبری، ۱/۱۵۶.