نماز جمعه در فقه اسلامی

فهرست کتاب

حکم نماز خواندن در عصر:

حکم نماز خواندن در عصر:

در جواب سؤال اوّل می‌توان گفت که نماز خواندن بعد از عصر مکروه نیست [۸۶] و فقط وقتی مکروه است که نزدیک غروب آفتاب شود. چنانکه على ‌بن أبى طالبس روایت کرده است: «أَنَّ النَّبِىَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) نَهَى عَنِ الصَّلاَةِ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلاَّ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ.» [۸۷] «پیامبر ج فرمودند: بعد از عصر نماز نخوانید مگر اینکه در حالی نماز بخوانید که خورشید بالا باشد (و غروب نکرده باشد).»

طاوس یمانی گفته است: «عن عائشةَ أنها قَالَتْ: لَمْ يَدَعْ رَسُولُ اللَّهِ ج: الرَّكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ. قَالَ فَقَالَتْ عَائِشَةُ قال رسول الله ج: لاَ تَتَحَرَّوْا طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلاَ غُرُوبَهَا فَتُصَلُّوا عِنْدَ ذَلِكَ.» [۸۸] «عائشه گفته: پیامبر ج به (خواندن) دو رکعت بعد از عصر فرا نخوانده. طاوس گفت: عائشه گفت: که پیامبر خدا جفرموده‌اند: در موقع طلوع و غروب خورشید آهنگ و قصد نکنید که در این مواقع نماز بخوانید.»

همچنین أبوسلمه بن عبدالرحمن گفته است: «أَنَّهُ سَأَلَ عَائِشَةَ عَنِ السَّجْدَتَيْنِ اللَّتَيْنِ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يُصَلِّيهِمَا بَعْدَ الْعَصْرِ فَقَالَتْ كَانَ يُصَلِّيهِمَا قَبْلَ الْعَصْرِ ثُمَّ إِنَّهُ شُغِلَ عَنْهُمَا أَوْ نَسِيَهُمَا فَصَلاَّهُمَا بَعْدَ الْعَصْرِ ثُمَّ أَثْبَتَهُمَا وَكَانَ إِذَا صَلَّى صَلاَةً أَثْبَتَهَا. قَالَ يَحْيَى بْنُ أَيُّوبَ قَالَ إِسْمَاعِيلُ تَعْنِى دَاوَمَ عَلَيْهَا.» [۸۹] «از عائشه از دو رکعت نمازی سؤال شد که پیامبر خدا ج بعد از عصر خواند. گفت: ایشان آن را قبل از عصر می‌خواندند سپس به دلیل مشغولیت نتوانستند یا فراموش کردند بعد از عصر خواندند (و بعد از آن) بر آن مداومت داشتند و ایشان (عادت داشتند هرگاه) نمازی می‌خواندند بر آن مداومت می‌کردند. یحیی‌ بن أیوب گفت: اسماعیل (راوی حدیث) گفت: «أثبتهما» یعنی؛ مداومت می‌ورزیدند.»

با این وصف استحباب نماز خواندن بعد از عصر، قول مذهب ظاهریه، ابن حزم، أبوبکر، عمر، عثمان، على، زبیر، عائشة، أم سلمة، میمونة، أمهات المؤمنین، ابن الزبیر، و من بحضرته من الصحابة، تمیم دارى، منکدر، زید ابن خالد الجهنى، ابن‌عباس، وابن‌ عمر، وأبو أیوب أنصاری، أبوجحیفة، أبودرداء، أنس، حسن‌بن على، بلال، طارق ‌بن شهاب، ابن مسعود، هشام بن عروة، أنس ‌بن سیرین،‌ طاوس، عبد الرحمن ‌بن بیلمانى‌، شریح، سعیدبن مسیب، قاسم‌ بن محمّد ‌بن أبوبکر، ابراهیم ‌بن میسرة، وابو شعثاء، أشعث پسرش، عمرو بن میمون، مسروق، أسود، وأبووائل و عبدالله‌ بن أبو هذیل، أبوبردة بن أبوموسى، عبد الرحمن ‌بن أسود و أحنف ‌بن قیس، أبوخیثمة و أبو أیوب هاشمی می‌باشد و امام احمد بن حنبل هم گفته است: «لاأصليهما، ولا أنكر على من صلاهما.» [۹۰] «خودم این دو رکعت را نمی‌خوانم و منکر کسی هم که می‌خواند نمی‌شوم.»

جهت روشن شدن بیشتر مطلب لازم می‌نماید که دلایل مخالفین این حکم؛ افرادی که خواندن نماز سنّت را بعد از نماز عصر مکروه می‌دانند بیان و بررسی شود تا راجح بودن این حکم بیشتر تبیین گردد. اما مالک، ابوحنیفه و شافعی، از خواندن نماز نفل مطلق بعد از عصر نهی کرده‌اند؛ فقط شافعی گفته که اگر نماز نفلی سبب داشته باشد را می‌توان خواند. [۹۱] استدلال این افراد عبارت است از:

الف): عائشهل روایت کرده است: «أن رسول الله ج كَانَ يُصَلِّى بَعْدَ الْعَصْرِ وَيَنْهَى عَنْهَا وَيُوَاصِلُ وَيَنْهَى عَنِ الْوِصَالِ.» [۹۲] «رسول الله ج از نماز خواندن بعد از عصر نهی می‌فرمود لیکن خود آن را می‌خواند وهمچنین از روزه‌ی وصال هم نهی می‌فرمود اما خود روزه‌ی وصال می‌گرفت.»

اما این روایت «منکر» بوده لذا قابل استناد نیست.

ب): ام سلمهل روایت کرده است: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج كَانَ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الْعَصْرِ، فَشُغِلَ عَنْهُمَا فَرَكَعَهُمَا حِينَ غَابَتِ الشَّمْسُ، فَلَمْ أَرَهُ يُصَلِّيهِمَا قَبْلُ وَلَا بَعْدُ.» [۹۳] «رسول الله ج همواره قبل از نماز عصر، دو رکعت نماز سنت می‌خواند؛ روزی (جمعی نزد وی آمده) ووی نتوانست آن را بخواند؛ لذا آن دو رکعت را قبل از نماز مغرب و بعد از نماز عصر خواند. ولی دیگر هیچگاه این کار را نکردند.»

امّا به این روایت هم نمی‌توان استناد نمود چرا که؛ اوّلاً: اینکه ام سلمهل ندیده که رسول الله ج بعد از نماز عصر نماز خوانده باشد، دلیل بر این نبوده که رسول الله ج آن‌را نخوانده است! و امّ سلمه از حال خود خبر داده است و پیامبر ج هم زن نداشته‌اند و فقط یک مرتبه نزد ام سلمهل بوده‌اند و ثانیاً: مثبت مقدم بر نافی بوده و عائشهل روایت کرده که رسول الله ج همواره بعد از نماز عصر نماز می‌خوانده‌اند وعائشهل روایت کرده است: «صَلاَتَانِ مَا تَرَكَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ج فِى بَيْتِى قَطُّ سِرًّا وَلاَ عَلاَنِيَةً رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ.» [۹۴] «رسول الله ج در خانه‌ام همواره دو نماز را می‌خوانده وبر خواندنش مداومت داشتند: دورکعت قبل از صبح ودو رکعت بعد از عصر.»

لذا روایتش که مثبت بوده مقدم بر نافی است.

و همچنین عائشهل گفته است: «وَالَّذِي ذَهَبَ بِهِ مَا تَرَكَهُمَا حَتَّى لَقِيَ اللَّهَ وَمَا لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى حَتَّى ثَقُلَ عَنْ الصَّلَاةِ وَكَانَ يُصَلِّي كَثِيرًا مِنْ صَلَاتِهِ قَاعِدًا تَعْنِي الرَّكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ وَكَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّيهِمَا وَلَا يُصَلِّيهِمَا فِي الْمَسْجِدِ مَخَافَة أَنْ يُثَقِّلَ عَلَى أُمَّتِهِ وَكَانَ يُحِبُّ مَا يُخَفِّفُ عَنْهُمْ.» [۹۵] «سوگند به ذاتی که آنحضرت ج را از این دنیا برد که رسول خدا ج خواندن دو رکعت بعد از نماز عصر را تا هنگام رحلت، ترک نفرمود. و ایشان، زمانی رحلت کرد که نماز خواندن برایش دشوار گردید و بسیاری از نمازهایش را نشسته می‌خواند. وچون آنحضرت ج همیشه تخفیف را برای امت خود دوست داشت، این دو رکعت را در مسجد نمی‌خواند تا مبادا باعث زحمت امت گردد.»

ج): موسی بن طلحهس روایت کرده است: «أَنَّ مُعَاوِيَةَ لَمَّا حَجَّ دَخَلْنَا عَلَيْهِ، فَسَأَلَ ابْنَ الزُّبَيْرِ عَنِ الرَّكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ اللَّتَيْنِ صَلَّاهُمَا رَسُولُ اللَّهِ فَقال: أَخْبَرَتْنِيهِ عَائِشَةُ فَأَرْسَلَ مُعَاوِيَةُ الْمِسْوَرَ بْنَ مَخْرَمَةَ إِلَى عَائِشَةَ: هَلْ صَلَّاهُمَا رَسُولُ اللَّهِ عِنْدَكَ؟ قَالَتْ: لَا، وَلَكِنْ أَخْبَرَتْنِي أُمُّ سَلَمَةَ أَنَّهُ صَلَّاهُمَا عِنْدَهَا؟ فَأَرْسَلَ مُعَاوِيَةُ الْمِسْوَرَ إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ يَسْأَلُهَا، فَقَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ بَعْدَ الْعَصْرِ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ؟ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ رَأَيْتُكَ الْيَوْمَ صَلَّيْتَ صَلَاةً مَا رَأَيْتُكَ تُصَلِّيهَا؟ فَقال: شَغَلَنِي خَصْمٌ فَكَانَتْ رَكْعَتَيْنِ وَكُنْتُ أُصَلِّيهِمَا قَبْلَ الْعَصْرِ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُصَلِّيَهُمَا الْآنَ؟ قَالَتْ: لَمْ أَرَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّاهُمَا قَبْلَ ذَلِكَ الْيَوْمِ، وَلَا بَعْدَهُ!» [۹۶]

اما این روایت هم «باطل» بوده لذا قابلیت احتجاج را ندارد.

د): عبد الرحمن بن أبى سفیانس روایت کرده است: «أنَّ مُعَاوِيَةَ، أَرْسَلَ إِلَى عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا يَسْأَلُهَا عَنِ السَّجْدَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ، فَقَالَتْ: لَيْسَ عِنْدِي صَلاهُمَا، وَلَكِنَّ أُمَّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا حَدَّثَتْنِي أَنَّهُ صَلاهُمَا عِنْدَهَا، فَأَرْسَلَ إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَتْ: صَلاهُمَا رَسُولُ اللَّهِ عِنْدِي لَمْ أَرَهُ صَلاهُمَا قَبْلُ وَلا بَعْدُ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا سَجْدَتَانِ رَأَيْتُكَ صَلَّيْتَهُمَا بَعْدَ الْعَصْرِ مَا صَلَّيْتَهُمَا قَبْلُ وَلا بَعْدُ؟ فَقَالَ: هُمَا سَجْدَتَانِ كُنْتُ أُصَلِّيهِمَا بَعْدَ الظُّهْرِ، فَقَدِمَ عَلَيَّ قَلائِصُ مِنَ الصَّدَقَةِ، فَنَسِيتُهُمَا حَتَّى صَلَّيْتُ الْعَصْرَ، ثُمَّ ذَكَرْتُهُمَا، فَكَرِهْتُ أَنْ أُصَلِّيَهُمَا فِي الْمَسْجِدِ وَالنَّاسُ يَرَوْنِي فَصَلَّيْتُهُمَا عِنْدَكِ.» [۹۷]

اما این روایت هم «باطل» بوده لذا قابلیت احتجاج را ندارد.

هـ): عمر بن الخطابس روایت کرده است: «أن رسول الله ج قال: لاَ صَلاَةَ بَعْدَ صَلاَةِ الصُّبْحِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَلاَ صَلاَةَ بَعْدَ صَلاَةِ الْعَصْرِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ.» [۹۸] «بعد از نماز صبح نمازی نیست مگر اینکه خورشید طلوع کند وبعد از نماز عصر هم نمازی نیست مگر اینکه خورشید غروب کند.»

و علی بن ابی طالبس هم روایت کرده است: «كان رسول الله ج يُصَلِّى فِى إِثْرِ كُلِّ صَلاَةٍ مَكْتُوبَةٍ رَكْعَتَيْنِ إِلاَّ الْفَجْرَ وَالْعَصْرَ.» [۹۹] «رسول الله ج بعد از هرنماز فرضی، دو رکعت نماز سنت می‌خواند البته به جز نماز صبح وعصر.»

اما به این دو روایت نمی‌توان استناد نمود چرا که:

اوّلاً: مقصود از نهی رسول الله ج، -بعد از نماز عصر و هنگام غروب آفتاب- بوده است؛ و نه مطلقاً بعد از نماز عصر چنانکه علی بن ابی طالبس روایت کرده است: «نَهَى النبي ج عَنِ الصَّلاَةِ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلاَّ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ.» [۱۰۰] «رسول الله ج از نماز خواند بعد از نماز عصر نهی فرمودند مگر اینکه خورشید هنوز مرتفع وبالا باشد.»

و شریح بن هانیءس روایت کرده است: «سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنِ صَلاةِ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ كَانَ يُصَلِّي؟ فَقَالَتْ: كَانَ يُصَلِّي الْهَجِيرَ، ثُمَّ يُصَلِّي بَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ يُصَلِّي الْعَصْرَ، ثُمَّ يُصَلِّي بَعْدَهَا رَكْعَتَيْنِ، قُلْتُ: فَقَدْ كَانَ عُمَرُ يَضْرِبُ عَلَيْهِمَا وَيَنْهَى عَنْهُمَا، فَقَالَتْ: كَانَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يُصَلِّيهِمَا، وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يُصَلِّيهِمَا، وَلَكِنَّ قَوْمَكَ أَهْلَ الَيَمَنِ قَوْمٌ طَغَامٌ، يُصَلُّونَ الظُّهْرَ، ثُمَّ يُصَلُّونَ مَا بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، وَيُصَلُّونَ الْعَصْرَ، ثُمَّ يُصَلُّونَ مَا بَيْنَ الظُّهْرِ والمغرب، فَضَرَبَهُمْ عُمَرُ، وَقَدْ أَحْسَنَ.» [۱۰۱] «از عائشه در مورد نماز رسول الله ج پرسیدم ووی گفت: پیامبر ج بعد از خواندن نماز ظهر دو رکعت نماز می‌خواند و بعد از خواندن نماز عصر هم دو رکعت نماز می‌خواند! ومن به عائشه گفتم: اما اگر کسی بعد از عصر نماز می‌خواند، عمر وی را می‌زد! اما عائشه جواب داد: حتی عمر هم آن نماز را می‌خواند و می‌دانست که رسول الله ج هم آن را می‌خوانده است! اما قوم تو (یمن) وقتی نماز ظهر را می‌خواندند تا نماز عصر نماز می‌خواندند؛ و وقتی نماز عصر را می‌خواندند، تا ناز مغرب هم نماز می‌خواندند؛ لذا عمر هم از این کار آنان نهی فرمود (تا مبادا هنگام غروب که نهی شده نماز خوانده باشند.)»

لذا با توجه به این روایت مشاهده می‌شود که عمرس دو رکعت سنّت بعد از عصر را می‌خوانده و آن‌را هم سنّت می‌دانسته است: «كَانَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يُصَلِّيهِمَا، وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يُصَلِّيهِمَا.»

و همچنین انکار عمرس به دلیل سنّت نبودن نماز بعد از عصر نبوده است! بلکه به این دلیل بوده که می‌ترسیده آنان ممکن است اینقدر نماز بخوانند که با هنگام غروب توافق پیدا کند ودیدیم که در حدیث آمده است: «وَلَكِنَّ قَوْمَكَ أَهْلَ الَيَمَنِ قَوْمٌ طَغَامٌ، يُصَلُّونَ الظُّهْرَ، ثُمَّ يُصَلُّونَ مَا بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، وَيُصَلُّونَ الْعَصْرَ، ثُمَّ يُصَلُّونَ مَا بَيْنَ الظُّهْرِ والمغرب.»

و در روایتی دیگر از شریحس آمده است: «سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنْ الصَّلَاةِ بَعْدَ الْعَصْرِ فَقَالَتْ صَلِّ إِنَّمَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَوْمَكَ أَهْلَ الْيَمَنِ عَنْ الصَّلَاةِ إِذَا طَلَعَتْ الشَّمْسُ.» [۱۰۲] «از عائشه در مورد دو رکعت نماز بعد از عر پرسیدم ووی جواب داد: تو هم بخوان! و رسول الله ج قوم یمنی تو را فقط از خواندن نماز بعد از عصر هنگام غروب آفتاب نهی فرمودند.»

لذا همواره رسول الله ج بر خواندنش بعد از نماز عصر مداومت داشته و عائشهل روایت کرده است: «قَالَتْ صَلاَتَانِ مَا تَرَكَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) فِى بَيْتِى قَطُّ سِرًّا وَلاَ عَلاَنِيَةً رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ.» [۱۰۳] «رسول الله ج در خانه‌ام همواره دو نماز را می‌خوانده وبر خواندنش مداومت داشتند: دورکعت قبل از صبح ودو رکعت بعد از عصر.»

و همچنین علت اینکه پیامبر ج-دو رکعت نماز بعد از عصر را- همواره در خانه می‌خوانده، این بوده که برای أمّتش مشقت ایجاد نگردد و عائشهل روایت کرده است: «وَالَّذِي ذَهَبَ بِهِ مَا تَرَكَهُمَا حَتَّى لَقِيَ اللَّهَ وَمَا لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى حَتَّى ثَقُلَ عَنْ الصَّلَاةِ وَكَانَ يُصَلِّي كَثِيرًا مِنْ صَلَاتِهِ قَاعِدًا تَعْنِي الرَّكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ وَكَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّيهِمَا وَلَا يُصَلِّيهِمَا فِي الْمَسْجِدِ مَخَافَةَ أَنْ يُثَقِّلَ عَلَى أُمَّتِهِ وَكَانَ يُحِبُّ مَا يُخَفِّفُ عَنْهُمْ.» [۱۰۴] «سوگند به ذاتی که آنحضرت ج را از این دنیا برد که رسول خدا ج خواندن دو رکعت بعد از نماز عصر را تا هنگام رحلت، ترک نفرمود. و ایشان، زمانی رحلت کرد که نماز خواندن برایش دشوار گردید و بسیاری از نمازهایش را نشسته می‌خواند. وچون آنحضرت ج همیشه تخفیف را برای امت خود دوست داشت، این دو رکعت را در مسجد نمی‌خواند تا مبادا باعث زحمت امّت گردد.»

پس از این روایات مشخص شد که: رسول الله ج به علّت اینکه مردم هنگام غروب آفتاب نماز نخوانند، از خواندن نماز بعد از عصر نهی فرموده است؛ وگرنه اگر هنگام غروب نماز خوانده نشود، جایز بوده چنانکه در روایاتی که مشاهده شد واضح و روشن می‌باشد و نیز:

- «نَهَى النبي ج عَنِ الصَّلاَةِ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلاَّ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ.» [۱۰۵] «رسول الله ج از نماز خواند بعد از نماز عصر نهی فرمودند مگر اینکه خورشید هنوز مرتفع وبالا باشد.»

- «كَانَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يُصَلِّيهِمَا، وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يُصَلِّيهِمَا، وَلَكِنَّ قَوْمَكَ أَهْلَ الَيَمَنِ قَوْمٌ طَغَامٌ، يُصَلُّونَ الظُّهْرَ، ثُمَّ يُصَلُّونَ مَا بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، وَيُصَلُّونَ الْعَصْرَ، ثُمَّ يُصَلُّونَ مَا بَيْنَ الظُّهْرِ والمغرب، فَضَرَبَهُمْ عُمَرُ، وَقَدْ أَحْسَنَ.» [۱۰۶] «حتی عمر هم آن نماز را می‌خواند ومی‌دانست که رسول الله ج هم آن را می‌خوانده است! اما قوم تو (یمن) وقتی نماز ظهر را می‌خواندند تا نماز عصر نماز می‌خواندند؛ و وقتی نماز عصر را می‌خواندند، تا ناز مغرب هم نماز می‌خواندند؛ لذا عمر هم از این کار انان نهی فرمود (تا مبادا هنگام غروب که نهی شده نماز خوانده باشند.)»

- «قَالَتْ صَلاَتَانِ مَا تَرَكَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) فِى بَيْتِى قَطُّ سِرًّا وَلاَ عَلاَنِيَةً رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ الْفَجْرِ وَرَكْعَتَيْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ.» [۱۰۷] «رسول الله ج در خانه‌ام همواره دو نماز را می‌خوانده وبر خواندنش مداومت داشتند: دورکعت قبل از صبح ودو رکعت بعد از عصر.»

- «وَكَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّيهِمَا وَلَا يُصَلِّيهِمَا فِي الْمَسْجِدِ مَخَافَةَ أَنْ يُثَقِّلَ عَلَى أُمَّتِهِ وَكَانَ يُحِبُّ مَا يُخَفِّفُ عَنْهُمْ.» [۱۰۸] «وچون آنحضرت ج همیشه تخفیف را برای امت خود دوست داشت، این دو رکعت را در مسجد نمی‌خواند تا مبادا باعث زحمت امت گردد.»

با تحلیل این روایت محرز می‌نماید که رسول الله ج همواره بعد از نماز عصر نماز می‌خوانده و فقط از نماز خواندن قبل از غروب آفتاب نهی فرموده بودند. و علتی که یمنیان را از نماز خواندن بعد از عصر نهی فرموده بودند، این بود که می‌ترسید آن‌ها هنگام غروب آفتاب هم نماز بخوانند.

حال که ثابت گردید که نماز خواندن بعد از عصر تا قبل از غروب خورشید مستحب است [۱۰۹] باید به این سؤال مهم پاسخ داد که طریقۀ دعا در این موقع و در حین نماز خواندن و قیام چگونه باشد؟

[۸۶] البته فقهای شافعیّه، حنفیّه و حنابله خواندن نماز بعد از عصر را مکروه می‌دانند و دلیل آنها این است که نماز خواندن در این موقع شبیه کسانی خواهد بود که که خورشید را عبادت می‌کنند؛ زیرا آنها در این موقع به عبادت می‌پردازند. البته شافعیّه قائل به زوال کراهت می‌باشد در حالی که نماز سببی مانند گرفتن وضو، کسوف، و.. داشته باشد که خواندن نماز برای استفاده از این فضیلت (یعنی قبولیت دعا کردن) در روز جمعه را می‌توان یکی از این اسباب نام برد. ابن عابدين، حاشیة ابن عابدین، ۱ / ۲۴۶؛ ابن قدامه، المغني، ۱ / ۷۵۳ ؛ حاشیة البجيرمي على الإقناع ۲ / ۱۰۹ به بعد. [۸۷] (صحيح): ابوداود (ش۱۲۷۶) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۵۷) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۷۶۵) / نسايي، السنن الکبري (ش۱۵۵۲) والمجتبي (ش۵۷۳) / شافعی، الامّ (ج۷ص۱۶۶) / ابن حبان (ش۱۵۶۲و۱۵۴۷) / ابن خزيمه (ش۱۲۵۸) / ابويعلي، المسند (ش۴۱۱) / احمد، المسند (ش۶۱۰و۱۰۷۳و ۱۱۹۴) / طياليسي، المسند (ش۱۱۰) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۰۴۵) / مشيخة آبنوسي (ش۱۸۴) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۴۵) / محاملي، آمالي (ش۱۷۹) / فاکهي، اخبار مکه (ش۴۷۸) / ابن حزم، المحلي (ج۳ص۳۱) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۱۳ص۳۴) / أحاديث السري بن يحيى (ش۹۳) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۱۶ص۳۹) / ابن النجار، ذيل تاريخ بغداد (ج۱ص۳۹) / مزی، تهذیب الکمال (ج۳۱ص۱۱۲) / ابن الجارود، المنقی (ش۲۸۱) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۲۸۵) / فاکهی، أخبار مكة (ش۴۷۸) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۳ص۳۵) / هیثمی، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان (ش۶۲۱) از طريق (شعبة بن الحجاج وسفيان الثوري وابوعوانه وجرير بن عبدالحميد) روايت کرده اند: «عن منصور بن المعتمر عن هلال بن يساف عن وهب بن الأجدع: عن علي عن النبي ج قال: لاتصلوا بعد العصر إلا أن تصلوا والشمس مرتفعة.» و في روايةِ جرير: «لاصلاة بعد العصر إلا أن تكون الشمس بيضاء نقية» و رجال ابوداود «رجال صحيح» مي‌باشد جز وهب بن الأجدع الهمدانى که امام ابن حجر مي‌گويد: «ثقةٌ» و امام عجلي مي‌گويد: «كوفىٌ تابعيٌ ثقةٌ» وامام ابن حزم مي‌گويد: «تابعيٌ ثقةٌ مشهورٌ» امام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده است [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۱ص۱۵۸) و تقريب التهذيب (ش۷۴۶۷) / ابن حزم، المحلي (ج۳ص۳۱)] و اسنادش هم «صحيح» است. وامام ابن حجر هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» وامام نووی هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۱ص۴۷۳) / نووی، المجموع (ج۴ص۱۷۴)] [۸۸] (صحيح): مسلم (ش۱۹۶۹) روايت كرده است: «حدثنا حسن الحلوانى حدثنا عبد الرزاق أخبرنا معمر عن ابن طاوس عن أبيه عن عائشة أنها قالت: لم يدع رسول الله ج الركعتين بعد العصر. قال فقالت عائشة قال رسول الله ج: لاتتحروا طلوع الشمس ولا غروبها فتصلوا عند ذلك.» [۸۹] (صحيح): مسلم (ش۱۹۷۱) / نسايي (ش۵۷۸) از طريق (يحيى بن أيوب وقتيبة بن سعيد وعلى بن حجر) روايت کرده اند: «حدثنا إسماعيل ابن جعفر أخبرنى محمّد ابن أبى حرملة قال أخبرنى أبو سلمة أنه سأل عائشة عن السجدتين اللتين كان رسول الله ج يصليهما بعد العصر فقالت كان يصليهما قبل العصر ثم إنه شغل عنهما أو نسيهما فصلاهما بعد العصر ثم أثبتهما وكان إذا صلى صلاة أثبتها. قال يحيى بن أيوب قال إسماعيل: تعنى داوم عليها.» نکته۱: همچنانکه از اين حديث معلوم است، پيامبر ج بر دو رکعت نماز سنّت بعد از عصر مداومت داشته است: «أثبتهما». نکته۲: اين دو رکعت نمازي که پيامبر ج بعد از عصر مي‌خوانده است، همان دو رکعت قبل از عصر نبوده است؛ چرا که اگر اين طور مي‌بود بايد رسول الله ج همواره دو رکعت نماز قبل از عصر را عمداً نخوانده باشد تا آن را بعد از عصر بخواند!! «إنه شغل عنهما أو نسيهما فصلاهما بعد العصر ثم أثبتهما.» که صحيح نيست و لذا اين دو رکعت نماز بعد از عصر، غير از دو رکعت نماز قبل از عصر بوده است. نکته۳: لذا رسول الله ج يک بار نماز قبل از عصرش را نخواند و آن‌را بعد از عصر خواند؛ و سپس علاوه بر نماز قبل از عصر، همواره بعد از عصر هم دو رکعت مي‌خواندند و بر آن مداومت نمودند لذا ضمير «أثبتهما» به مداوت بر دو رکعت نماز بعد از عصر بر مي‌گردد؛ و نه اينکه دو رکعت قبل از عصر را نخوانده باشد و همواره بعد از عصر بخواند! چرا که اوّلاً: رسول الله ج سنّتها را عمدي ترک نمي‌کردند؛ و ثانياً: مگر رسول الله ج دو رکعت قبل از عصر را نخوانده‌اند؟ پس بايد بر آنها هم مداومت داشته باشند؛ چرا که ايشان ج يکبار بعد از عصر نمازي خواندند و بر آن مداومت نمودند حال چگونه نمازي که قبل از عصر مي‌خوانده‌اند را ترک کرده و نماز ديگري را مداومت مي‌کرده‌اند؟ همچنین ترمذي (ش۵۹۸و۵۹۹) / نسايي (ش۸۷۴) / طياليسي، المسند (ش۱۳۰) / بزار (ش۶۷۳) از طريق (وهيب بن جرير و محمّد بن جعفر و يزيد بن زريع) روايت کرده اند: «حدثنا شعبة عن أبي إسحق عن عاصم بن ضمرة: عن عليس ... قال كان رسول الله ج صلی قبل العصر أربعا يفصل بين كل ركعتين بالتسليم على الملائكة المقربين والنبيين والمرسلين ومن تبعهم من المؤمنين والمسلمين.» ورجال ترمذی «رجال صحیح» بوده واسنادش هم «صحیح» است. بايد به نکته‌ا‌ي اشاره کنيم که ابواسحاق سبيعي «مدلس» بوده و عنعنه کرده است اما راوي وي در اينجا، شعبة بن الحجاج بوده که جز رواياتي که در آن ابواسحاق تصريح به سماع کرده باشد را روايت نمي‌کرده است [بيهقي، معرفة السنن و الآثار (ج۱ص۳۵)] ولله الحمد. [۹۰] ابن حزم، المحلي، ۳/۱-۶. [۹۱] ابن حزم، المحلی ۲/۲۶۴ [۹۲] (منكر): ابوداود (ش۱۲۸۲) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۵۷۷) / خطيب بغدادي، تاريخ بغداد (ج۱۰ص۳۲۳) از طريق (عبيد الله بن سعد بن إبراهيم) روايت کرده‌اند: «حدثنا عمى حدثنا أبى عن ابن إسحاق عن محمّد بن عمرو بن عطاء عن ذكوان مولى عائشة أنها حدثته أن رسول الله ج كان يصلى بعد العصر وينهى عنها ويواصل وينهى عن الوصال.» و رجالش «رجال صحيحين» مي‌باشد اما متن اين اسناد «منکر» است؛ چرا که اوّلاً: محمّد بن اسحاق بن يسار «مدلس» بوده وعنعنه کرده است و امام ابن حجر گفته است: «مشهورٌ بالتدليس عن الضعفاء والمجهولين وعن شرٍ منهم؛ وصفه بذلك أحمد والدارقطني وغيرهما.» [ابن حجر، تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس (ش۱۲۵)] و ثانياً: عائشهل هيچ نهي در مورد خواندن نماز عصر، از رسول الله ج نشنيده است واحمد، المسند (ش۲۵۱۲۶) روايت کرده است: «حدثنا محمّد بن جعفر حدثنا شعبة عن المقدام بن شريح عن أبيه قال سألت عائشة عن الصلاة بعد العصر فقالت صل إنما نهى رسول الله صلى الله عليه وسلم قومك أهل اليمن عن الصلاة إذا طلعت الشمس.» و مي‌بينيم که سياق روايت اينگونه است که عائشهل به شريح گفت که: بعد از عصر نماز بخوان چرا که پيامبر ج از نماز هنگام طلوع خورشيد نهي نموده است (ونه بعد از عصر)! وهمچنين طحاوي، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۱۵۵) / اسحاق بن راهويه، المسند (ش۱۵۷۳) از طريق (عبيد الله بن موسى بن أبى المختار و عثمان بن عمر بن فارس) روايت کرده اند: «حدثنا إسرائيل بن يونس عن المقدام بن شريح عن أبيه قال قلت لعائشة: كيف كان يصنع رسول الله صلى الله عليه وسلم؟ كأنه يعني بعقب صلاته الظهر وبعقب صلاته العصر. قالت: كان يصلي الهجير ثم يصلي بعدها ركعتين ثم كان يصلي العصر ثم يصلي بعدها ركعتين. قال قلت: فأنا رأيت عمر رضي الله عنه يضرب رجلا رآه يصلي بعد العصر ركعتين! فقالت: لقد صلاهما عمر ولقد علم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم صلاهما ولكن قومك أهل اليمن قوم طغام وكانوا إذا صلوا الظهر صلوا بعدها إلى العصر وإذا صلوا العصر صلوا بعدها إلى المغرب! فضربهم عمر وقد أحسن.» و رجالش «رجال صحيح» بوده و اسناد روايت هم «صحيح» می‌باشد. و لله الحمد. نکته۱: پس عمرس دو رکعت سنت بعد از عصر را مي‌خوانده و آن را هم سنت مي‌دانسته است: «لقد صلاهما عمرس ولقد علم أن رسول الله ج صلاهما.» نکته۲: انکار عمرس به دليل سنّت نبودن نماز بعد از عصر نبوده است! بلکه به دليل اين بوده که مي‌ترسيده که آنان ممکن است اينقدر نماز بخوانند که با هنگام غروب توافق پيدا کند. [۹۳] (صحیح): نسايي (ش۵۸۱) روايت کرده است: «أخبرنا عثمان بن عبد الله قال حدثنا عبيد الله بن معاذ قال أنبأنا أبي قال حدثنا عمران بن حدير قال: سألت لاحقا عن الركعتين قبل غروب الشمس. فقال كان عبد الله بن الزبير يصليهما فأرسل إليه معاوية ما هاتان الركعتان عند غروب الشمس؟! فاضطر الحديث إلى أم سلمة فقالت أم سلمة: إن رسول الله ج كان يصلي ركعتين قبل العصر فشغل عنهما فركعهما حين غابت الشمس فلم أره يصليهما قبل ولابعد.» و رجالش «رجال صحيح» بوده جز عثمان بن عبد الله الانطاکی که «ثقة» ومترجم در تهذیب می‌باشد و اسنادش هم «صحيح» است. [۹۴] (صحيح): مسلم (ش۱۹۷۳) از طريق (ابوبکر بن ابي شيبه وعلي بن مسهر) روايت کرده است: «حدثنا على بن حجر - واللفظ له - أخبرنا على بن مسهر أخبرنا أبو إسحاق الشيبانى عن عبد الرحمن بن الأسود عن أبيه عن عائشة قالت: صلاتان ما تركهما رسول الله ج فى بيتى قط سراً ولا علانيةً؛ ركعتين قبل الفجر وركعتين بعد العصر.» [۹۵] (صحيح): بخاري (ش۵۹۰) روايت کرده است: «حدثنا أبو نعيم قال حدثنا عبد الواحد بن أيمن قال حدثني أبي أنه سمع عائشة قالت: والذي ذهب به ما تركهما حتى لقي الله وما لقي الله تعالى حتى ثقل عن الصلاة وكان يصلي كثيرا من صلاته قاعدا تعني الركعتين بعد العصر. وكان النبي جيصليهما ولايصليهما في المسجد مخافة أن يثقل على أمته؛ وكان يحب ما يخفف عنهم.» [۹۶] (باطل): ابن حزم، المحلي (ج۲ص۲۶۶) روايت كرده است: «رويناه من طريق ابن أيمن ثنا قاسم بن يونس ثنا أبو صالح عبد الله ابن صالح ثنا الليث ثنا خالد بن يزيد عن سعيد بن أبى هلال عن عبد الله بن بابى مولى عائشة أم المؤمنين أن موسى بن طلحة أخبره: أن معاوية لما حج دخلنا عليه، فسأل ابن الزبير عن الركعتين بعد العصر ... .» اما اين روايت «باطل» است چرا که اوّلاً: عبد الله بن صالح بن محمّد بن مسلم الجهنى کاتب ليث بن سعد: امام ابن حجر مي‌گويد: «صدوق كثير الغلط، ثبت فى كتابه، و كانت فيه غفلة.» [رک: ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۵ص۲۵۶) و تقريب التهذيب (ش۳۳۸۸)] وثانياً: در اين روايت آمده که عائشهل گفته اند: هيچ وقت نديدم که رسول الله ج بعد از نماز عصر، نماز سنّت بخوانند: «هل صلاهما رسول الله صلى الله عليه وسلم عندك؟ قالت: لا!!!» اما در روايات صحيح فراواني از عائشهل آمده که پيامبر ج بعد از نماز عصر، نزد ايشان (رض) همواره دو رکعت سنّت مي‌خواندند چنانکه مسلم (ش۱۹۷۲) از طريق (عبدالله بن نمير و جرير بن عبدالحميد) روايت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة قالت: ما ترك رسول الله ج ركعتين بعد العصر عندى قطّ.» و مسلم (ش۱۹۷۳) از طريق (ابوبکر بن ابي شيبه و علي بن مسهر) روايت کرده است: «حدثنا على بن حجر - واللفظ له - أخبرنا على بن مسهر أخبرنا أبو إسحاق الشيبانى عن عبد الرحمن بن الأسود عن أبيه عن عائشة قالت: صلاتان ما تركهما رسول الله ج فى بيتى قط سراً ولا علانيةً؛ ركعتين قبل الفجر وركعتين بعد العصر.» وثالثاً: اين روايت ام سلمهل در مورد حکم نمازخواندن قبل از غروب آفتاب بوده است چنانکه نسايي (ش۵۸۱) روايت کرده است: «أخبرنا عثمان بن عبد الله قال حدثنا عبيد الله بن معاذ قال أنبأنا أبي قال حدثنا عمران بن حدير قال: سألت لاحقا عن الركعتين قبل غروب الشمس فقال كان عبد الله بن الزبير يصليهما فأرسل إليه معاوية ما هاتان الركعتان عند غروب الشمس فاضطر الحديث إلى أم سلمة فقالت أم سلمة إن رسول الله ج كان يصلي ركعتين قبل العصر فشغل عنهما فركعهما حين غابت الشمس فلم أره يصليهما قبل ولا بعد.» و رجالش «رجال صحيح» بوده و اسنادش هم «صحيح» است. [۹۷] (باطل): طحاوي، شرح معاني الآثار (ج۱ص۳۰۲) روايت کرده است: «حدثنا الحجاج بن عمران بن الفضل البصري قال ثنا يوسف بن موسى القطان قال ثنا أبو أسامة قال ثنا الوليد بن كثير قال حدثني محمّد بن عمرو بن عطاء عن عبد الرحمن بن أبى سفيان: أن معاوية أرسل الى عائشة يسألها عن السجدتين بعد العصر. فقالت: ليس عندي صلاهما ولكن أم سلمة رضي الله عنها حدثتني أنه صلاهما عندها فأرسل الى أم سلمة رضي الله عنها. فقالت: صلاهما رسول الله ج عندي لم أره صلاهما قبل ولا بعد فقلت يا رسول الله ما سجدتان رأيتك صليتهما بعد العصر ما صليتهما قبل ولا بعد؟ فقال: هما سجدتان كنت أصليهما بعد الظهر فقدم على قلائص من الصدقة فنسيتهما حتى صليت العصر ثم ذكرتهما فكرهت أن أصليهما في المسجد والناس يرونى فصليتهما عندك.» اما اين روايت «باطل» است؛ چرا که اوّلاً: عبد الرحمن بن أبى سفيان را نشناختم و امام ابن حزم/ مي‌گويد: «مجهولٌ» [ابن حزم، المحلي (ج۲ص۲۷۰)] و ثانياً: در اين روايت آمده که عائشهل گفته اند: هيچ وقت نديدم که رسول الله ج بعد از نماز عصر، نماز سنّت بخوانند: «فقالت (عائشة): ليس عندي صلاهما!!!» اما در روايات صحيح فراواني از عائشهل آمده که پيامبر ج بعد از نماز عصر، نزد ايشان (رض) همواره دو رکعت سنّت مي‌خواندند چنانکه مسلم (ش۱۹۷۲) از طريق (عبدالله بن نمير و جرير بن عبدالحميد) روايت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة قالت: ما ترك رسول الله ج ركعتين بعد العصر عندى قطّ..» و مسلم (ش۱۹۷۳) از طريق (ابوبکر بن ابي شيبه و علي بن مسهر) روايت کرده است: «حدثنا على بن حجر - واللفظ له - أخبرنا على بن مسهر أخبرنا أبو إسحاق الشيبانى عن عبد الرحمن بن الأسود عن أبيه عن عائشة قالت: صلاتان ما تركهما رسول الله ج فى بيتى قط سراً ولا علانيةً؛ ركعتين قبل الفجر وركعتين بعد العصر.» و ثالثاً: اين روايت ام سلمهل در مورد حکم نمازخواندن قبل از غروب آفتاب بوده است چنانکه نسايي (ش۵۸۱) روايت کرده است: «أخبرنا عثمان بن عبد الله قال حدثنا عبيد الله بن معاذ قال أنبأنا أبي قال حدثنا عمران بن حدير قال: سألت لاحقا عن الركعتين قبل غروب الشمس فقال كان عبد الله بن الزبير يصليهما فأرسل إليه معاوية ما هاتان الركعتان عند غروب الشمس فاضطر الحديث إلى أم سلمة فقالت أم سلمة إن رسول الله ج كان يصلي ركعتين قبل العصر فشغل عنهما فركعهما حين غابت الشمس فلم أره يصليهما قبل ولا بعد.» و رجالش «رجال صحيح» بوده و اسنادش هم «صحيح» است. [۹۸] (صحيح): بخاري (ش۵۸۱) / ابوداود (ش۱۲۷۸) / ابن ماجه (ش۱۲۵۰) از طريق (شعبة بن الحجاج و همام بن يحيي و ابان بن يزيد و هشام الدستوايي) روايت کرده اند: «عن قتادة عن أبي العالية عن ابن عباس قال: شهد عندي رجال مرضيون وأرضاهم عندي عمر أن النبي ج نهى عن الصلاة بعد الصبح حتى تشرق الشمس وبعد العصر حتى تغرب.» وقتاده «مدلس» مي‌باشد اما در روايت احمد، المسند (ش۱۳۰) تصريح به سماع کرده است: «حدثنا عفان بن مسلم حدثنا همام حدثنا قتادة حدثني أبو العالية عن ابن عباس قال شهد عندي رجال مرضيون ... .» [۹۹] (صحيح): ابوداود (ش۱۲۷۷) / بزار (ش۶۷۴) / احمد، المسند (ش۱۰۱۲و۱۲۲۶) / شافعی، الامّ (ج۷ص۱۷۵) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ج۲ص۱۴۹) / نسايي، السنن الکبري (ش۳۴۱) / ابويعلي، المسند (ش۵۷۳و۶۱۷) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۴۶) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۵۸۰) / ابن الاعرابی، المعجم (ش۲۳۲۱و۲۳۶۰) / عبد بن حمید، المسند (ش۷۱) / ابن خزیمه (ش۱۱۹۶) / ابونعیم، حلیة الاولیاء (ج۷ص۲۴۶) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج۱ص۳۰۳) / عبدالرزاق، المصنف (ج۳ص۶۷) / ابن منذر، الاوسط (ش۲۶۸۰) / بزار (ش۶۷۴) از طريق (وکيع بن الجراح وعبدالرحمن بن مهدي وحسين بن حفص ومحمّد بن کثير) روايت کرده‌اند: «عن سفيان الثوري عن أبي إسحاق عن عاصم بن ضمرة عن علي قال: كان رسول الله ج يصلي دبر كل صلاة مكتوبة ركعتين إلا العصر والصبح.» وسفیان الثوری هم متابعه شده واحمد، المسند (ش۱۲۲۷) از طریق (جرير بن عبدالحمید ومحمد بن فضيل) روایت کرده است: «عن مطرف (بن عبدالله) عن أبي إسحاق عن عاصم بن ضمرة عن علی بن ابی طالب ... .» رجال ابوداود «رجال صحيحين» بوده جز عاصم بن ضمره که: امامان علي بن المديني وابن سعد وعجلي مي‌گويند: «ثقةٌ» وامام ترمذي هم گفته است: «ثقةٌ عند أهل العلم» و امام بزار مي‌گويد: «صالح الحديث، و أما حبيب بن أبى ثابت فروى عنه مناكير، وأحسب أن حبيبا لم يسمع منه» وامام نسايي مي‌گويد: «ليس به بأس» وامام ابن حجر مي‌گويد: «صدوقٌ» و امام ابن عدي مي‌گويد: «حدث عن على بأحاديث باطلة لايتابعه الثقات عليها، والبلاء منه.» و امام ابن حبان مي‌گويد: «كان ردىء الحفظ فاحش الخطأ على أنه أحسن حالا من الحارث» وامام ذهبي مي‌گويد: «قال ابن عدي بتليينه وهو وسط» [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۵ص۴۵) و تقريب التهذيب (ش۳۰۶۳) / ترمذي (ش۵۹۹) / ذهبي، الکاشف (ش۲۵۰۴)] لذا ثقة بوده و اندکي هم خطا دارد. بايد اشاره کنيم که ابواسحاق السبيعي «مدلس» بوده و عنعنه کرده است؛ همين روايتي که (عاصم بن ضمره از عليس) در مورد کيفيت نماز رسول الله ج روايت نموده است، (شعبة بن الحجاج هم از ابواسحاق از عاصم) روايت نموده است؛ (ش۵۹۸و۵۹۹) / نسايي (ش۸۷۴) / طياليسي، المسند (ش۱۳۰) / بزار (ش۶۷۳) از طريق (وهيب بن جرير و محمّد بن جعفر و يزيد بن زريع) روايت کرده اند: «حدثنا شعبة عن أبي إسحق عن عاصم بن ضمرة قال: سألنا عليا عن صلاة رسول الله ج من النهار؟ فقال إنكم لاتطيقون ذاك فقلنا من أطاق ذاك منا فقال كان رسول الله ج إذا كانت الشمس من ههنا كهيئتها من ههنا عند العصر صلى ركعتين وإذا كانت الشمس من ههنا كهيئتها من ههنا عند الظهر صلى أربعا وصلى أربعا قبل الظهر وبعدها ركعتين وقبل العصر أربعا يفصل بين كل ركعتين بالتسليم على الملائكة المقربين والنبيين والمرسلين ومن تبعهم من المؤمنين والمسلمين.» وگفتيم رواياتي که شعبه از ابواسحاق روايت مي‌کند همه تحديث ابواسحاق را دارند [بيهقي، معرفة السنن و الآثار (ج۱ص۳۵)] لذا در کُل ابواسحاق روايت را از عاصم بن ضمره شنيده است؛ و گاهي اينگونه روايت کرده است و گاهي هم کامل نقل نموده است. [۱۰۰] (صحيح): ابوداود (ش۱۲۷۶) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۵۷) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۷۶۵) / نسايي، السنن الکبري (ش۱۵۵۲) والمجتبي (ش۵۷۳) / شافعی، الامّ (ج۷ص۱۶۶) / ابن حبان (ش۱۵۶۲و۱۵۴۷) / ابن خزيمه (ش۱۲۵۸) / ابويعلي، المسند (ش۴۱۱) / احمد، المسند (ش۶۱۰و۱۰۷۳و ۱۱۹۴) / طياليسي، المسند (ش۱۱۰) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۰۴۵) / مشيخة آبنوسي (ش۱۸۴) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۴۵) / محاملي، آمالي (ش۱۷۹) / فاکهي، اخبار مکه (ش۴۷۸) / ابن حزم، المحلي (ج۳ص۳۱) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۱۳ص۳۴) / أحاديث السري بن يحيى (ش۹۳) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۱۶ص۳۹) / ابن النجار، ذيل تاريخ بغداد (ج۱ص۳۹) / مزی، تهذیب الکمال (ج۳۱ص۱۱۲) / ابن الجارود، المنقی (ش۲۸۱) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۲۸۵) / فاکهی، أخبار مكة (ش۴۷۸) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۳ص۳۵) / هیثمی، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان (ش۶۲۱) از طريق (شعبة بن الحجاج وسفيان الثوري وابوعوانه وجرير بن عبدالحميد) روايت کرده اند: «عن منصور بن المعتمر عن هلال بن يساف عن وهب بن الأجدع: عن علي عن النبي ج قال: لاتصلوا بعد العصر إلا أن تصلوا والشمس مرتفعة.» و في روايةِ جرير: «لاصلاة بعد العصر إلا أن تكون الشمس بيضاء نقية» و رجال ابوداود «رجال صحيح» مي‌باشد جز وهب بن الأجدع الهمدانى که امام ابن حجر مي‌گويد: «ثقةٌ» و امام عجلي مي‌گويد: «كوفىٌ تابعيٌ ثقةٌ» وامام ابن حزم مي‌گويد: «تابعيٌ ثقةٌ مشهورٌ» امام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده است [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۱ص۱۵۸) و تقريب التهذيب (ش۷۴۶۷) / ابن حزم، المحلي (ج۳ص۳۱)] و اسنادش هم «صحيح» است. وامام ابن حجر هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» وامام نووی هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۱ص۴۷۳) / نووی، المجموع (ج۴ص۱۷۴)] [۱۰۱] (صحیح): طحاوي، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۱۵۵) / اسحاق بن راهويه، المسند (ش۱۵۷۳) / حدیث السراج بروایة الشحامی (ش۱۹۰۲) از طريق (عبيد الله بن موسى بن أبى المختار و عثمان بن عمر بن فارس ونضر بن الشمیل) روايت کرده اند: «حدثنا إسرائيل بن يونس عن المقدام بن شريح عن أبيه قال قلت لعائشة: كيف كان يصنع رسول الله صلى الله عليه وسلم؟ كأنه يعني بعقب صلاته الظهر وبعقب صلاته العصر. قالت: كان يصلي الهجير ثم يصلي بعدها ركعتين ثم كان يصلي العصر ثم يصلي بعدها ركعتين. قال قلت: فأنا رأيت عمر رضي الله عنه يضرب رجلا رآه يصلي بعد العصر ركعتين! فقالت: لقد صلاهما عمر ولقد علم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم صلاهما ولكن قومك أهل اليمن قوم طغام وكانوا إذا صلوا الظهر صلوا بعدها إلى العصر وإذا صلوا العصر صلوا بعدها إلى المغرب! فضربهم عمر وقد أحسن.» و رجالش «رجال صحيح» بوده و اسناد روايت هم «صحيح» می‌باشد. و لله الحمد. [۱۰۲] (صحیح): احمد، المسند (ش۲۵۱۲۶) / ابن حبان (ش۱۵۶۸) از طریق (محمّد بن جعفر غندر) روايت کرده‌اند: «حدثنا شعبة عن المقدام بن شريح عن أبيه قال سألت عائشة عن الصلاة بعد العصر فقالت صل إنما نهى رسول الله صلى الله عليه وسلم قومك أهل اليمن عن الصلاة إذا طلعت الشمس.» ورجال احمد «رجال صحیح» بوده واسنادش هم «صحیح» است. [۱۰۳] (صحیح): مسلم (ش۱۹۷۲) از طريق (عبدالله بن نمير و جرير بن عبدالحميد) روايت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة قالت: ما ترك رسول الله ج ركعتين بعد العصر عندى قطّ.» و مسلم (ش۱۹۷۳) از طريق (ابوبکر بن ابي شيبه و علي بن مسهر) روايت کرده است: «حدثنا على بن حجر - واللفظ له - أخبرنا على بن مسهر أخبرنا أبو إسحاق الشيبانى عن عبد الرحمن بن الأسود عن أبيه عن عائشة قالت: صلاتان ما تركهما رسول الله ج فى بيتى قط سراً ولا علانيةً؛ ركعتين قبل الفجر وركعتين بعد العصر.» [۱۰۴] (صحيح): بخاري (ش۵۹۰) روايت کرده است: «حدثنا أبو نعيم قال حدثنا عبد الواحد بن أيمن قال حدثني أبي أنه سمع عائشة قالت: والذي ذهب به ما تركهما حتى لقي الله وما لقي الله تعالى حتى ثقل عن الصلاة وكان يصلي كثيرا من صلاته قاعدا تعني الركعتين بعد العصر. وكان النبي جيصليهما ولايصليهما في المسجد مخافة أن يثقل على أمته؛ وكان يحب ما يخفف عنهم.» [۱۰۵] (صحيح): ابوداود (ش۱۲۷۶) / بيهقي، السنن الکبري (ش۴۵۷) / ضياء المقدسي، الاحاديث المختاره (ش۷۶۵) / نسايي، السنن الکبري (ش۱۵۵۲) والمجتبي (ش۵۷۳) / شافعی، الامّ (ج۷ص۱۶۶) / ابن حبان (ش۱۵۶۲و۱۵۴۷) / ابن خزيمه (ش۱۲۵۸) / ابويعلي، المسند (ش۴۱۱) / احمد، المسند (ش۶۱۰و۱۰۷۳و ۱۱۹۴) / طياليسي، المسند (ش۱۱۰) / ابن منذر، الاوسط (ش۱۰۴۵) / مشيخة آبنوسي (ش۱۸۴) / ابن ابي شيبه، المصنف (ج۲ص۲۴۵) / محاملي، آمالي (ش۱۷۹) / فاکهي، اخبار مکه (ش۴۷۸) / ابن حزم، المحلي (ج۳ص۳۱) / ابن عبدالبر، التمهيد (ج۱۳ص۳۴) / أحاديث السري بن يحيى (ش۹۳) / خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۱۶ص۳۹) / ابن النجار، ذيل تاريخ بغداد (ج۱ص۳۹) / مزی، تهذیب الکمال (ج۳۱ص۱۱۲) / ابن الجارود، المنقی (ش۲۸۱) / طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۲۸۵) / فاکهی، أخبار مكة (ش۴۷۸) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۱۳ص۳۵) / هیثمی، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان (ش۶۲۱) از طريق (شعبة بن الحجاج وسفيان الثوري وابوعوانه وجرير بن عبدالحميد) روايت کرده اند: «عن منصور بن المعتمر عن هلال بن يساف عن وهب بن الأجدع: عن علي عن النبي ج قال: لاتصلوا بعد العصر إلا أن تصلوا والشمس مرتفعة.» و في روايةِ جرير: «لاصلاة بعد العصر إلا أن تكون الشمس بيضاء نقية» و رجال ابوداود «رجال صحيح» مي‌باشد جز وهب بن الأجدع الهمدانى که امام ابن حجر مي‌گويد: «ثقةٌ» و امام عجلي مي‌گويد: «كوفىٌ تابعيٌ ثقةٌ» وامام ابن حزم مي‌گويد: «تابعيٌ ثقةٌ مشهورٌ» امام ابن حبان هم وي را در «ثقات» آورده است [ابن حجر، تهذيب التهذيب (ج۱۱ص۱۵۸) و تقريب التهذيب (ش۷۴۶۷) / ابن حزم، المحلي (ج۳ص۳۱)] و اسنادش هم «صحيح» است. وامام ابن حجر هم گفته است: «اسناده صحیحٌ» وامام نووی هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [ابن حجر، تلخیص الحبیر (ج۱ص۴۷۳) / نووی، المجموع (ج۴ص۱۷۴)] [۱۰۶] (صحیح): طحاوي، شرح مشکل الآثار (ج۱۳ص۱۵۵) / اسحاق بن راهويه، المسند (ش۱۵۷۳) از طريق (عبيد الله بن موسى بن أبى المختار و عثمان بن عمر بن فارس) روايت کرده اند: «حدثنا إسرائيل بن يونس عن المقدام بن شريح عن أبيه قال قلت لعائشة: كيف كان يصنع رسول الله صلى الله عليه وسلم؟ كأنه يعني بعقب صلاته الظهر وبعقب صلاته العصر. قالت: كان يصلي الهجير ثم يصلي بعدها ركعتين ثم كان يصلي العصر ثم يصلي بعدها ركعتين. قال قلت: فأنا رأيت عمر رضي الله عنه يضرب رجلا رآه يصلي بعد العصر ركعتين! فقالت: لقد صلاهما عمر ولقد علم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم صلاهما ولكن قومك أهل اليمن قوم طغام وكانوا إذا صلوا الظهر صلوا بعدها إلى العصر وإذا صلوا العصر صلوا بعدها إلى المغرب! فضربهم عمر وقد أحسن.» و رجالش «رجال صحيح» بوده و اسناد روايت هم «صحيح» می‌باشد. و لله الحمد. [۱۰۷] (صحیح): مسلم (ش۱۹۷۲) از طريق (عبدالله بن نمير و جرير بن عبدالحميد) روايت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة قالت: ما ترك رسول الله ج ركعتين بعد العصر عندى قطّ.» و مسلم (ش۱۹۷۳) از طريق (ابوبکر بن ابي شيبه و علي بن مسهر) روايت کرده است: «حدثنا على بن حجر - واللفظ له - أخبرنا على بن مسهر أخبرنا أبو إسحاق الشيبانى عن عبد الرحمن بن الأسود عن أبيه عن عائشة قالت: صلاتان ما تركهما رسول الله ج فى بيتى قط سراً ولا علانيةً؛ ركعتين قبل الفجر وركعتين بعد العصر.» [۱۰۸] (صحيح): بخاري (ش۵۹۰) روايت کرده است: «حدثنا أبو نعيم قال حدثنا عبد الواحد بن أيمن قال حدثني أبي أنه سمع عائشة قالت: والذي ذهب به ما تركهما حتى لقي الله وما لقي الله تعالى حتى ثقل عن الصلاة وكان يصلي كثيرا من صلاته قاعدا تعني الركعتين بعد العصر. وكان النبي جيصليهما ولايصليهما في المسجد مخافة أن يثقل على أمته؛ وكان يحب ما يخفف عنهم.» [۱۰۹] در واقع طبق حدیث طاوس يمانيس قبل از غروب خورشید کراهیت نماز ثابت است وطبق حدیث أبوسلمه بن عبدالرحمنس خواندن نماز (غیر از نماز عصر که واجب است) از عصر تا قبل از غروب خورشید مستحب می‌باشد.