تحلیل محتوایی خطبه ابوبکرس
این خطبه تاریخی اولین خطبهای است که اولین خلیفه و فرمانروای حکومت اسلامی پس از وفات رسول الله جدر اولین اجتماع مسلمین در مسجد مدینه منوره روی منبر مقدس رسول خدا القاء و خط مشی سیاسی خود را بیان کرد، در این خطبه به خوبی دیده میشود که خلیفه مسلمین حکومت اسلامی را کاملاً بر اساس شورى و عدالت اجتماعی قرار دادهاست، زیرا:
اولاً: میبینیم که خلیفه علناً در این اجتماع میگوید: «با آن که فرمانروای شما هستم، ولی خود را از جهت این مقام و منصب بهتر از شما نمیدانم».
ثانیاً: خود را مطیع قانون اسلام (قرآن خدا و سنت رسول الله) میداند نه مستبد و دیکتاتور. لذا صریحاً به امت حق داده تا بر اعمالش نه تنها نظارت نمایند بلکه عملاً دخالت نمایند. چنانکه میگوید: هرگاه (در اجراء امور امت) بر طبق احکام خدا و رسولش عمل کنم، مرا یاری کنید و در غیر این صورت جلوگیری نموده، راهنماییام کنید.
ثالثاً: امت را تا آنگاه موظف به اطاعت امر خود نمود که او طبق قانون حکومت اسلام عمل نماید، نه خودخواهانه و بر طبق هوا و میل شخص خودش. چنان که در خطبه خود میگوید: «مرا فرمان برید مادام که خدا و رسولش را فرمان برم».
خلیفه در این خطبه هم امت را مکلف نمود تا مطیع خلیفه باشند و هم به آنها حق داد تا در کارش نظارت و مداخله نمایند، تا آن که امور عمومی امت محمد جبر وفق قانون حکومت اسلامی انجام و رونق گیرد و هرگاه در امری بر خلاف قانون رفتار نماید، دستش را گرفته مانع شوند.
رابعاً: افراد امت را از حیث حقوق مدنی در مقابل قانون و عدالت برابر هم دانسته است، تا آنجا که میگوید: برای احقاق حق و رفع مظلمه فرقی نمیداند که ستمگر توانا باشد و ستمدیده ناتوان، یا بر عکس آن باشد، زیرا مناط صدور حکم، قانون و عدالت است. هدف از صدور حکم اجرای عدالت و محافظت حقوق افراد امت است، و آنچه نباید در این باره به نظر آورد، همان توان و ناتوانی طرفین قضیه است.
خامساً: برای حفظ حقوق و شئون اجتماع و محافظت دین و پاسداری از مرزهای کشور و بسط عدالت اجتماعی و نشر دین خدا، امت محمد جرا به شجاعت و سلحشوری دعوت و ترغیب مینماید، بدون آن که در اجرای این امر مهم که بقاء یا عزل خلیفه در اختیار این قدرت قرار میگیرد، به نفع خود و برای بقاء خود شرایطی پیشبینی نماید، تا شالوده بقای خود را زیر سایه این قدرت مستحکم کند، چه مسلم است که همین قوه است که اگر خواست خلیفه بماند، خواهد ماند و هرگاه اراده کند نباشد، نمیتواند بماند.
خلیفه مسلمین در آخر خطبه خود کاملاً دلبستگی خود را نسبت به امت نشان میدهد. آنها را به اخلاق حسنه دعوت مینماید، از دروغ که مفاسد فردی و اجتماعی زیادی در بر دارد برحذر میدارد، آنها را به راستگویی که یکی از خصایص عظیم انسانی و منشأ حصول اطمینان و لازمه حیاتی هر فرد و هر قومی است، ترغیب مینماید و به علاوه عواقب خانمانسوز فواحش و معاصی را به آنها تذکر میدهد تا بپرهیزند و بدین سان جامعه اسلامی، یک جامعه فاضله و آراسته به کمالات انسانی، جامعهای که شایستگی حیات مطلوب و قابلیت تحرک، ترقی و پیشرفت داشته باشند در بین خود به وجود آورند.