عمر مسلمان شدن خود را آشکار میسازد
حضرت عمر در سال پنجم یا ششم بعثت -طبق شرح فوق- به دین اسلام مشرف گردید. چون عده مسلمین در آن هنگام از چهل نفر مرد و یازده نفر زن جمعاً پنجاه و یک نفر تجاوز نمیکرد [۶۸]جرئت نداشتند در مسجد الحرام علناً عبادت کنند، ولی عمر کسی نبود که دین خود را از کسی بپوشد یا از کسی بترسد و عبادت خود را پنهانی انجام دهد. لذا همین که مسلمان گردید، عرض کرد: «يا رسول الله لم نخفي ديننا ونحن على الحق؟». یعنی: «یا رسول الله! چرا دین خود را پنهان میکنیم و حال آن که ما برحقیم؟». رسول الله میفرماید: «إنا قليل يا عمر». یعنی: «عده ما کم است ای عمر» (یعنی چون عده مسلمین اندک است و نمیتوانند از خود دفع نمایند، صلاح در این است که شعائر دین خود را مخفیانه انجام دهیم).
عمر عرض میکند: یا رسول الله! قسم به آن کس که تو را به حق فرستاد، هر مجلسی که قبلاً در حال کفر در آنجا نشستهام، حتماً بدانجا روم تا با ایمان بنشیم و ایمانم را برای مردم آشکار سازم [۶۹]-سپس از جای برخاسته به مسجدالحرام داخل میشود و اسلامش را آشکار میسازد- و پس از آن کعبه را طواف نموده، نزد هر یک از گروهها و جماعاتی که در مسجدالحرام گرد هم نشسته بودند مینشیند و دین خود را برای آنها اعلام مینماید و آنگاه نزد رسول الله باز میگردد و عرض میکند: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله! اکنون چه چیزی تو را باز میدارد از این که عبادت را آشکار انجام فرمایی، چه به خدا قسم هر مجلسی که قبلاً در حال کفر در آن نشسته بودم، به آنجا رفته اسلام خود را برای اهل مجلس اظهار و اشکار ساختم، بدون آن که از کسی بیمناک باشم یا ترسناک [۷۰].
[۶۸] دکتر محمد حسنین هیکل در کتابش حیات عمر مینویسد: در آن هنگام که حضرت عمر مسلمان شد، ۴۵ نفر مرد و ۲۱ نفر زن، جمعاً ۶۶ نفر مسلمان شده بودند. [۶۹] عین عبارت حضرت عمر: «يا رسول الله، والذي بعثك بالحق، لا يبقى مجلس جلست فيه بالكفر إلا جلست فيه بالإيمان». [۷۰] عبارت عربی حضرت عمر: «يا رسول الله، ما يحسبك بأبي أنت وأمي، فوالله ما بقي مجلس جلست فيه بالكفر إلا أظهرت فيه الإسلام غیر هائب ولا خائف».