شیخین - ابوبکر و عمر

فهرست کتاب

اهتمام عمر در مدینه

اهتمام عمر در مدینه

اولین کسی که خود را پس از واقعه جسر به مدینه رساند، عبدالله بن زید صحابی رسول الله بود. همین که او به مسجد داخل شد، عمر پرسید: چه خبری داری؟ عبدالله حادثه جسر را به او خبر داد. عمر خیلی از این واقعه قلباً متأثر و روحاً متألم گردید، زیرا شخصی مانند ابوعبید و چندین نفر از اشخاص بزرگ خود را از دست داده بود، ولی مع الوصف تأثر و حزنش را پنهان داشت و خود را متین و آرام جلوه داد و جداً‌ به فکر آینده شد.

عمر می‌دانست که اگر یکبار دیگر مسلمین در عراق شکست بخورند دیگر کسی حاضر نمی‌شود به آنجا برود و به جهاد بپردازد. در این صورت نه تنها امیدی به فتح بقیه عراق نیست، بلکه آنچه را که فتح و به دست آورده است از دست خواهد داد. لذا لازم می‌دانست لشکر مثنی سریعاً به حدی تقویت شود که نه تنها احتمال شکست آن‌ها در بین نباشد، بلکه پیشروی و پیروزی آن‌ها قطعی گردد.

قبلاً گفتیم که ابوعبید در طول راهش از مدینه به عراق از قبایل شورشی تسلیم شده کمک گرفت. آن‌ها نیز در جنگ‌های نمارق، سقاطیه، قس الناطف، جسر و بارسما دوشادوش لشکرش جنگیدند، لذا عمر نسبت به توبه و اخلاص و فداکاری آن‌ها اطمینان پیدا کرد و آن‌ها را برای جهاد در عراق دعوت نمود. آن‌ها نیز متقابلاً دعوت عمر را اجابت نموده از نواحی و جهات مختلف دور و نزدیک شبه جزیره گروه گروه به مدینه شتافتند تا آن‌ها را تجهیز نموده به میدان جنگ در عراق بفرستد.

در این اثناء جریر بن عبدالله بجلی رئیس قبیله بزرگ بجیله نزد عمر آمده پیشنهاد می‌کند که طوایف سلحشور بجیله را که در اطراف شبه جزیره در بین قبایل پراکنده بودند به مدینه فراخواند و آن‌ها را تحت فرمانش قرار دهد و به عراق اعزام دارد.

عمر به عمال و کارگزاران خود در همه‌جا فرمان داد تا آن‌ها را فراخوانده در یک‌جا جمع نمایند. همین‌که جمع شدند عمر فرماندهی آنان را به جریر سپرد تا به کمک مثنی بشتابد.

همچنین از اهل مدینه آن‌هایی که پس از شکست جنگ جسر فرار نموده به مدینه بازگشته بودند، آمادگی خود را برای رفتن مجدد به عراق اعلام نمودند، و سپس تمام قبیله بنی ازد، بنی‌کنانه و چندی از قبایل دیگر داوطلب حرکت به عراق گردیدند.

حضرت عمر این قبایل را که لشکر عظیمی از جنگجویان بی‌ترس را تشکیل می‌دادند، تجهیز و به‌سوی عراق حرکت داد. این بود اقدام و اهتمام عمر در مدینه برای امداد و تقویت قوای مثنی در عراق.

اکنون می‌بینیم که خود مثنی در عراق قوای کافی دارد و حضرت عمر هم قوای امدادی مهمی مهیا و از مدینه به کمکش فرستاده، پس با این حال مثنی قوایی در دست دارد که مطمئناً نه تنها می‌تواند از عهده دفع حمله پارس برآید، بلکه قدرت دارد بر آن‌ها بتازد و پیش رود تا به آرزوی نهایی خود برسد.