شیخین - ابوبکر و عمر

فهرست کتاب

روایت این داستان

روایت این داستان

بخاری و مسلم و سایر کتب حدیث که این داستان را روایت کرده‌اند همه اتفاق دارند که ماجرا در اتاقی واقع شده که رسول الله در آن بستری بوده است. جماعتی از اصحاب رسول الله که به عیادت آن حضرت آمده بودند حضور داشته‌اند، ولی هر یک از کتب حدیث که این داستان را روایت کرده‌اند همه و همه فقط از عبدالله بن عباس آن را روایت کرده‌اند نه از کسی دیگر.

راستی این امر برای من و شما و هر شنونده‌ای بسی تعجب‌آور است و جا دارد که با کمال تعجب بپرسید: چرا این واقعه مهم از هیچ کدام از اصحاب رسول الله که به قول راوی در آن اتاق حاضر و شاهد عینی این واقعه بودند روایت نشده است؟ [۵۹]هرجا هم که روایت شده همه بدون استثناء سلسله روایت به ابن عباس می‌رسد و به همین‌جا ختم می‌شود. حال آن که محقق است ابن عباس در آن روز کودک خردسالی بوده است، چنان که خود بخاری در صفحه ۲۳۸ جزء ششم تحت عنوان باب تعلیم الصبیان القرآن از خود ابن عباس روایت کرده می‌گوید: «تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ جوَأَنَا ابْنُ عَشْرِ سِنِينَ» یعنی: «در آن هنگام که رسول الله وفات یافت من پسر ده سال‌های بودم».

واضح است که عادتاً‌ به چنین بچه خردسالی دراین هنگام حزن آور اجازه دخول به اتاق رسول الله که در بستر وفات بوده، داده نمی‌شود، تا شخصاً‌ از آنچه در اتاق گذشته، مطلع شود. علمای حدیث نیز تحقیق نموده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که ابن عباس در آن روزها به اتاق رسول الله راه نیافته است.

بنابراین خود ابن عباس شخصاً‌ شاهد جریان این واقعه نبوده تا جریان قضیه‌ای را که خودش دیده است روایت نماید. از هیچ کدام از اصحاب رسول الله که به قول راوی در اتاق بودند، روایتی نشده، تا گفته شود ابن عباس از آن‌ها شنیده و از آن‌ها روایت کرده است، خود ابن عباس هم روایتش را از کسی نقل نمی‌کند، بنابراین معلوم نیست ابن عباس این حدیث را از چه کسی شنیده و از کجا فهمیده تا روایت نماید.

همین حقیقت است که ما را نسبت به روایت این داستان بدبین نموده، نمی‌توانیم آن را قبول نماییم.

پس چون این قصه روایت درستی ندارد، مسلم است که عاری از حقیقت بوده، ‌نادرست و جعلی است.

[۵۹] چنانکه در داستان مزبور آمده است، حاضرین اتاق رسول الله نسبت به درخواست آن حضرت به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شدند، بنابراین مسلم است که اگر مخالفین امر رسول الله از افشای قضیه خودداری می‌کردند، موافقین امر آن حضرت که مخالف دسته اول بودند،‌ ما وقع را برای ننگین کردن آن اشاعه می‌دادند و رایت آن‌ها به ما می‌رسید، ولی می‌بینیم که از هیچ احدی نه از موافقین و نه از مخالفین چنین روایتی نشده است و این خود روشن می‌سازد که این داستان اصلاً‌ واقع نشده و دروغی است که ساخته و پرداخته شده است.