ابوبکر صدیق در راه دعوت
چنانکه گفتیم، ابوبکر مورد احترام و محبت و اعتماد عموم طبقات مردم بود. لهذا در آغاز ظهور اسلام اشخاصی معروف و سرشناس از اهل مکه از قبیل: عثمان بن عفان، زبیر بن العوام، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف «ثروتمند مشهور قریش»، طلحه بن عبیدالله، ابوعبیده بن الجراح «فرمانده امین جبهه شام»، ارقم بن ابی ارقم «که خانه خود را واقع در نزدیک صفا مرکز سرّی دعوت اسلامی قرار داد و آنجا را محل اجتماعات و مشاوره و مکان عبادت مسلمین اولیه قرار داد»، و نیز فاطمه بنت الخطاب (خواهر حضرت عمر)، و سعید بن زبیر شوهر فاطمه بنت الخطاب به دعوت ابوبکر جواب مثبت داده مسلمان شدند.
ابوبکر نه تنها مورد اعتماد مردم عادی بود، بلکه پس از اسلام نیز مانند گذشته مورد اطمینان و اعتماد و طرف مذاکره و مشاوره حضرت رسول قرار میگرفت. چنانکه ابن خلدون در صفحه ۲۰۶ مقدمه خود میگوید: حضرت رسول با یاران نزدیک خود و مخصوصاً بیش از همه آنها با ابوبکر در امور مهم خصوصی و عمومی خود به مذاکره و مشاوره میپرداخت.
گرچه حکومت اسلامی در زمان رسول الله شکل سلطنت نداشت و آن حضرت عنوان سلطان به خود نگرفت تا مانند سلاطین زمان خود رسماً وزیر داشته باشد، ولی آنچه مسلم است ابوبکر و عمر را عملاً وزیر خود قرار داده بود. آنهایی که به کشورهای متمدن آن روزگار از قبیل ایران، روم و حبشه سفر کرده بودند و از رسوم و تشریفات سلاطین و فرمانروایان کشورهای مزبور مطلع بودند، ابوبکر و عمر را وزیران رسول الله میدانستند.
سعید بن المسیب که یکی از تابعین است به این مطلب تصریح کرده میگوید: «كان أبو بكر الصديقسمن النبي جمكان الوزير، فكان يشاوره في جميع أموره، ولم يكن رسول الله جيقدم عليه أحدا» [۵]. یعنی: «ابوبکر نزد رسول خدا در مقام و منزلت وزیر بود، زیرا در کلیه امورش با او مشورت میفرمود، هرگز هیچ احدی را بر او مقدم نمیداشت و کسی را از او بهتر نمیدانست».
ابوبکر تا آنجا مورد محبت و عنایت رسول خدا بود که ام المؤمنین عایشهلمیگوید: «از روزی که بیاد دارم، پدر و مادرم هر دو مسلمان بودند و روزی نمیگذشت که رسول الله هم اول و هم آخر آن روز به خانه ما تشریف فرما نشود».
نویسندگان تاریخ اسلامی اجماع دارند که ابوبکر همیشه چه در حضر و چه در سفر ملازم و همراه رسول الله بود و مطلقاً در هیچ غزوه و جهادی از همراهی با آن حضرت باز نماند و حتی در شب خطرناک سفر هجرت نیز همسفر آن حضرت بود.
[۵] روایت حاکم.