سخنرانی مثنی برای مردم مدینه در مورد ماهیت نظام ایران
قبلاً گفتیم که مثنی به ابوبکر پیشنهاد کرد تا این قبایل را برای جهاد دعوت کند، ولی ابوبکر فرصت این کار را نیافت و از دنیا رفت، اکنون چون مثنی از صدور فرمان عمر برای آزادی زن و فرزندشان فهمید که او موافق این کار است، مجدداً نظرش را به عمر پیشنهاد کرد، و گرچه نظر مثنی مورد پسند عمر بود، و شاید هم خودش در اندیشه این کار بود که فرمان آزادی زنان و اطفال قبایل مذکور را صادر کند. ولی در اینجا به سکوت گذراند. چه او میخواست قبل از این کار، مردم مدینه را که چشم دیگران به آنها دوخته بود، موافق و حاضر به جهاد در عراق کند، زیرا به هر راهی که آنها روند دیگران به همان راه خواهند رفت.
مثنی از قیافه و سیمای حاضرین در مسجد در مییابد که عظمت شاهنشاهی و شهرت قدرت نظامی پارس و غلبه آنها بر امم مختلف جهان در نظرشان گره کوری است که باور نمیدارند به دست آنها گشوده شود، لذا درمیان آنها بپا خاست و گفت: «ای مردم! مبادا شهرت و هیبت پارس در نظرتان زیاد جلوه کند، ما چندین بار در خاک عراق با آنها جنگیدیم و به آسانی بر آنها پیروز شدیم و خیلی زود بر شهرهای متعدد آنها که بهترین ناحیه آنجا است دست یافتیم و آنها را تصرف کردیم و اگر خدایﻷبخواهد باز هم بر آنها پیروز خواهیم شد».
عمر احساس کرد که اظهارات مثنی در مردم تأثیر نیک نموده و چهرههایشان باز گردیده است، لذا فرمود: «ای مردم! خاک خشک حجاز جای خوبی برای شما نیست، جز برای به دست آوردن کاه و گیاه. در سرزمینی که خدا به شما وعده فتح داده خواهید دید که چه نعمتهایی برای شما میراث گذاشته. خدا فرموده است: ﴿لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِ﴾پس خدا یاری دهنده دین و نصرت دهنده مددکاران راه حق بوده به پیروان دین خود میراثهای ملتهای مختلف را خواهد بخشید، کجایند بندگان نیکوکار خدا؟».