شیخین - ابوبکر و عمر

فهرست کتاب

فتح دمشق، مرکز ستاد نظامی شام

فتح دمشق، مرکز ستاد نظامی شام

ابوعبیده پس از فتح یرموک طبق فرمان عمر به جای خالد سرفرماندهی لشکر اسلام را به عهده گرفت. او در آنجا بود که خبر یافت گروهی از فراریان جنگ یرموک در شهر فحل از مناطق اردن متمرکز شده‌اند. نیز مطلع گردید که هراکلیوس امپراتور بیزانس که در شهر حمص اقامت کرده است، با ارسال کمک‌های نظامی از این شهر پادگان مقتدر دمشق را تقویت می‌نماید و معلوم است که نقشه‌ای دارد.

چون سرداران مسلمین جز در هنگام اضطرار بدون کسب دستور از مرکز خلافت دست به کاری نمی‌زدند، ابوعبیده خبرهایی را که دریافته بود به عمر اطلاع داد و به انتظار فرمان نشست.

حضرت عمر به ابوعبیده فرمان داد، خود را برای حمله و تصرف دمشق آماده کند. قبل از این کار گروهی از سواران لشکرش را در مقابل فحل مستقر نماید، تا هرگاه در آنجا جنگی درگیرد و خدا این شهر را قبل از دمشق برایش فتح فرماید چه بهتر، و الا خودش پس از فتح دمشق به آنجا حمله کند و آن را تصرف نماید و اکثریت پس از تصرف این شهر خودش و خالد بن الولید با عمده لشکر برای فتح شهر حمص اقامتگاه هراکلیوس حرکت نمایند. عمرو بن العاص و شرحبیل بن حسنه را با گروهی از سوارانش در مقابل راه فلسطین و گروهی دیگر را در مقابل حمص بگمارد تا هرگاه هنگام حمله از این دو راه به پادگاه دمشق کمک بیاید، این سواران مانع شوند.

ابوعبیده طبق فرمان عمر ابوالاعور سلمی یکی از سرداران کاردان خود را با گروهی از سواران تحت فرمانش به‌سوی فحل حرکت داد. از ظاهر دستور عمل فهمیده می‌شود که می‌خواسته این گروه در مقابل فحل مستقر شوند تا هرگاه سربازان رومی بخواهند از این شهر خارج شوند و به کمک دمشق بشتابند جلوگیری نمایند و آن‌ها را عقب زنند، ولی هرگاه وضعی پیش آید که ایجاب کند خودشان دست به جنگ بزنند حمله نمایند.

غالب سربازان رومی که در فحل بودند همان سربازانی بودند که در یرموک از مسلمین شکست خورده به اینجا پناه برده بودند. هنوز خوف و وحشت آن شکست از دلشان در نرفته بود و چون جرأت نداشتند با مسلمینی که به طرفشان حرکت کرده بودند رویارو شوند، برای آن که شهر خود را از دست برد آن‌ها حفظ کنند، آب رودخانه طبریه و نهر اردن را دورادور شهر جاری و زمین‌های اطراف شهر را طوری گل آلود کردند که عبور از آن به سوی شهر مخصوصاً برای جنگ مشکل گردید، لهذا مسلمین در آن سوی زمین‌های گل آلود توقف کردند و شهر را در محاصره گرفتند. سپاهیان در اینجا مستقر گردیدند تا آنگاه که ابوعبیده از فتح دمشق فارغ و با لشکرش به اینجا آمد و با همدستی این گروه چنان که بعداً‌ می‌خوانیم بر شهر فحل تسلط پیدا کرد و آن را فتح کرد.

اینک ابوعبیده باید طبق فرمان عمر با عمده لشکرش به سوی دمشق بتازد، ولی مشکل کار این بود که هراکلیوس در حمص نشسته و مسلماً‌ مراقب کار مسلمین می‌باشد. یقین است که پس از حرکتشان به‌سوی دمشق لشکری فراهم می‌کند تا در حین جنگ آن‌ها با دمشق از پشت سر بر آن‌ها بتازد. در این صورت مسلمین درمیان لشکر پادگان دمشق از جلو و لشکر امدادی هراکلیوس از پشت سر در محاصره دشمن می‌افتند. البته در این صورت در وضع خطرناکی قرار خواهند گرفت،‌که نه تنها از تسلط بر دمشق محروم می‌شوند، بلکه مواجه با شکستی خواهند شد که منجر به نابودی آن‌ها می‌شود.

حضرت عمر از این امر غافل نبود. برای پیشگیری از این پیش آمد خطرناک در فرمان حمله به دمشق به ابوعبیده دستور داد تا گروهی از لشکرش را بین شهر حمص و دمشق بگمارد و گروهی دیگر را در بین دمشق و فلسطین مستقر نماید. ابوعبیده این نقشه صحیح جنگی عمر را به کار بست راه فحل به دمشق را قبلاً به وسیله ابوالاعور در دست گرفته بود.

ابوعبیده با انجام این نقشه بر کلیه راه‌هایی که از هرجا به دمشق می‌رسید تسلط پیدا کرد و آن‌ها را در اختیار گرفت تا از رسیدن هرگونه کمک نظامی از خارج به دمشق جلو گیرد. پس از این اقدام که خاطرش از خطر پشت‌سر آسوده گردید با قسمت عمده لشکرش با همراهی خالد بن الولید برای تسخیر دمشق حرکت کرد.