تحلیلی از محتوای قرارداد حضرت عمر
هیأت اعزامی اسقف اعظم این صلحنامه را از دست عمر دریافت نموده به شهر قدس بازگشتند. اسقف و اهل شهر از انجام این صلح و از دریافت این صلح نامه بینهایت خوشحال شدند.
آخر چرا خوشحال نشوند؟ مگر نه این است که هر فاتح پیروزمندی چنان که معمول آن زمان بود، شهر فتح شده را برای نظامیانش آزاد میگذاشت و مردم شهر را در معرض کشتار و اموالشان را در معرض یغماء چپاول، اعراض و نوامیسشان را در معرض تجاوز لشکر و معابدشان را در معرض تخریب قرار میداد؟
ولی خلیفه مسلمین قبل از ورود به شهرشان صلحنامهای به آنها داد که آنها را در شهرشان اسوده خاطر کرد و در آسایش قرار داد. اموال، اعراض، ناموس و معابدشان را در امان گرفت و شعائر و مراسم دینیشان را برای آنها آزاد فرمود.
این رفتار که در حد اعلای عدالت و در سطح رفیع انسانیت قرار گرفته است کجا و رفتاری که فاتحین پیشین با اهل این شهر میکردند، از قبیل بختنصر پادشاه بابل و غیره که معابدشان را به آتش کشیده به کلی ویران میکردند، مردم شهر را از دم شمشیر میگذراندند و شهرشان را مبدل به کشتارگاه میکردند کجا؟
حقاً رفتاری که حضرت عمر خلیفه مسلمین با مردم قدس کرد، برای آنها یک نوآوری تاریخی بود که بیسابقه و حتی از تصورشان هم خارج بود. این صلح با مضامینش برای آنها پدیده عصر جدید اسلامی را به نمایش میگذاشت که خدا برای مردم شهر قدس به وسیله جانشینش پیغمبر بزرگش به ارمغان آورد.