جبهه عراق
قبلاً فهمیدیم که خالد بر قسمت زیادی از خاک عراق تسلط یافته و آنجا را تصرف کرده بود. اینک که خالد به دستور ابوبکر به جبهه شام حرکت نمود. بیست هزار نفر از لشکرش را تحت امر مثنی [۷۸] بن الحارثه یکی از سرداران کاردان جبهه عراق قرار داد تا سرزمینهایی را که فتح کرده بود نگهداری نماید. گرچه مثنی سردار شجاعی بود و پس از حرکت خالد بر لشکر هرمز جاذویه در حدود بابل غالب شد و آنها را شکست داد [۷۹]ولی از خود اطمینان نداشت که بتواند تا مدتی طولانی نواحی فتح شده را نگه دارد، یا به خوبی بر حفظ نظم داخلی آنها تسلط داشته باشد. میترسید که هرگاه دولت پارس لشکر مهمی فراهم کند، او نتواند با این عده لشکر و ساز و برگی که دارد از عهده دفعش برآید.
لذا در حیره که مرکز ستاد فرماندهی مسلمین و جای مطمئنی بود مستقر و حالت تدافعی به خود گرفت.
این سردار نیز وضع حساس خود را به ابوبکر اطلاع داده کمک خواسته بود، ولی ابوبکر اهتمام خود را متوجه جبهه یرموک کرده در تلاش فراهم کردن قوای امدادی و اعزام آنها به آن جبهه گردیده بود، زیرا به نظر ابوبکر دشمن جبهه یرموک خطرناکتر از دشمن جبهه عراق بود. بنابراین، طبق قاعده الاهم فالاهم باید اول به این جبهه عنایت کند و پس از آن به عراق. چون مثنی از خلیفه اقدامی ندید، شخصی به نام بشیر بن الحصامیه [۸۰]را به جای خود گمارد و خودش رهسپار مدینه گردید و خطر جبهه عراق را شخصاً به عرض خلیفه رسانید و کمک خواست و پیشنهاد کرد تا اجازه دهداز همان مردم قبایل سرکش عرب که سر تسلیم پیش نهادهاند و آثار ایمان و صلاح در آنها هویدا است کمک گرفته به کار گیرد، چه آنها اهل رزماند و به طمع غنایم جنگی خوب میجنگند و هستند درمیان آنها مردمی مانند عمرو بن معدی کرب و طلیحه بن خویلد که در نقشه جنگی دانا و در فنون رزمی ورزیدهاند. گرفتن آنها به کار جهاد به خیر و صلاح حکومت اسلام خواهد بود [۸۱].
با این توضیح میبینیم که گرچه لشکر اسلام در حیات ابوبکر در هر دو جبهه طبق دلخواه و بیش از آنچه تصور میشد پیش رفتند، ولی اخیراً جبهه عراق پس از رفتن خالد از آنجا طبق اظهار مثنی وضع خوبی نداشت. از جبهه یرموک هم که خبر امیدبخشی به مدینه نرسیده بود.
[۷۸] مثنی بن الحارثه از اصحاب رسول الله بود، در سال نهم هجرت با گروهی از قبیلهاش شرف حضور به نزد رسول الله یافت و مسلمان شد. چون از اوضاع نابسامان مدائن پایتخت ساسانیان به خوبی خبر داشت، ابوبکر را به فتح عراق که مستعمره مدائن بود، ترغیب و موفقیتش را آسان جلوه داد و از او خواست تا به وی بر نو مسلمانان قبیلهاش امارت داده، فرمان دهد که به شمال شرقی عراق حمله نماید. موافقت نموده و او را قبل از این که خالد مأمور حمله به عراق نماید، به آنجا حرکت داد. پس از این که خالد به عراق رسید، مثنی تحت فرمان خالد قرار گرفت. [۷۹] الفاروق، دکتر محمد حسنین هیکل. [۸۰] بشیر بن الحصامیه از اصحاب رسول الله بود، قبلاً اسمش زحم بود و حضرت رسول اسمش را عوض فرموده او را بشیر نامید. [۸۱] ابوبکر تا این وقت کسی را از این قبایل به جهاد نخواسته بود، چه ورودشان را در صفوف مسلمین به صلاح اسلام نمیدانست.