در این فرمان چه میبینیم؟
میبینیم حضرت عمر با آن که در مدینه و دور از صحنه جنگ است، نقشه حمله به دمشق، فحل، حمص و اردن را میدهد، دستور میدهد قبل از حرکت بهسوی دمشق راه فلسطین به دمشق و نیز راه فحل را که لشکر مهم رومی در آنجا متمرکز بود، همچنین راه حمص به دمشق را که هراکلیوس با لشکرش در آنجا مستقر بود در ختیار بگیرند و بر روی مردم دمشق مسدود نمایند، تا اولاً هنگام حمله و محاصره دمشق، دشمن نتواند از این راهها وارد شود و از پشت سر بر مسلمین حمله نماید، و کار را بر آنها مشکل سازد، ثانیاً اهل دمشق را از دریافت هرگونه کمک نظامی و رسیدن آذوقه و لوازم زندگی محروم نمایند، تا درمشکلات نظامی و در مضیقه زندگی بیفتند و مجبور به تسلیم شوند.
چنانکه قبلاً شرح دادیم، ابوعبیده با اجرای این نقشه پیروز گردید. پادگان دمشق تسلیم شد. چون دمشق همانطور که حضرت عمر فرموده بود پایگاه مهم نظامی روم در شام بود و سقوط آن به دست مسلمین کارشان را در تسخیر فحل، حمص و سایر نقاطی که قبلاً به تفصیل بیان کردیم به حدی اطمینان بخش کرد که حضرت عمر پس از فتح آن امر فرمود تا سپاهی که قبلاً در زمان خلافت حضرت ابوبکر از عراق به کمک جبهه شام آمده بود، به عراق بازگردد و به کمک سعد بن ابیوقاص بشتابد.
برای این که فرماندهان جزء از سر فرماندهان کل نرنجند و دوستی و همبستگی آنها که لازمه موفقیت لشکر است به هم نخورد، حضرت عمر در آخر فرمانش دستور میدهد، هر یک از آنها در همان پست امارتی که هست ابقاء شود تا آن که خودش به دلخواه خود منصرف شود.
در این کتاب خواندیم که چون کار عمرو بن العاص هنگام حمله به فلسطین مشکل گردید وضع خود را به حضرت عمر اطلاع داد. آن حضرت از مدینه نقشه جنگ و دستور العمل کار را به او داد و مشکل نظامی او را برطرف فرمود و مسلمین بزودی بر دشمن پیروز شدند.
راستی، هرگاه به این نقشه که حضرت عمر کشید و جهت اجرا برای عمرو بن العاص فرستاد، به دقت بنگریم، آن وقت است که پی میبریم آن حضرت چقدر مهارت کار داشته است. از خواننده عزیز تقاضا میکنم به آنجا بازگردد و بار دیگر آن را به دقت مطالعه فرماید تا بهتر به عظمت فطری این رهبر بزرگ پی برد.
آری، همین نقشهها و همین فرمانهای درست نظامی فرمانروای بزرگ بود که فرماندهان دلاور مسلمین را بهسوی پیروزی رهبری و تفوق و غلبه آنها بر دشمن تضمین میکرد.