شیخین - ابوبکر و عمر

فهرست کتاب

به‌سوی مدائن، پایتخت ساسانیان

به‌سوی مدائن، پایتخت ساسانیان

سعد با لشکرش دو ماه در قادسیه استراحت کرد. در این مدت خستگی و آثار جنگ مهیب قادسیه از آن‌ها برطرف و حماسه و نشاط نظامی آن‌ها باز آمد. خود سعد هم از مرض نقرس که او را رنج می‌داد و بدین سبب نتوانست در جنگ قادسیه عملاً مباشرت نماید، شفا یافت.

اینک عمر چنانکه گویی خود او در بین مسلمین حضور دارد و از حالاتشان مطلع است، اطمینان می‌یابد که مسلمین برای حمله به مدائن آمادگی لازم را دارند، لذا به سعد فرمان می‌دهد تا به سوی مدائن حرکت و آن را به هر قیمتی باشد تسخیر نماید، زیرا تسلط بر مدائن یعنی تسلط بر تمام سرزمین پارس ضمناً دستور داد زنان و اطفال مسلمین را در شهری به نام عتیق که استحکامات مطمئنی داشت، سکونت دهد و گروهی از مسلمین را برای نگهبانی آن‌ها در آنجا بگمارد. نوشت: گرچه این نگهبانان در جنگ‌های بعدی شرکت نمی‌کنند، ولی چون انجام وظیفه نموده نگهبانی می‌کنند، در غنایمی که مسلمین در جنگ‌ها به دست می‌آورند مانند جنگجویان سهیم می‌باشند.

سعد چنین کرد و خود را برای حرکت و حمله به مدائن آماده نمود، قبل از حرکتش گروهی از لشکر را به عنوان مقدمه الجیش (پیش تازان لشکر) به طرف مدائن فرستاد و سپس خودش با بقیه لشکر حرکت نمود.

سعد در مسیر خود به کنار شهر بابل رسید. فیروزان همانند فرمانده شکست خورده فراری با جمعی از شکست خوردگان قادسیه در این شهر پناه گرفته بودند، ولی چون امیدی برای جلوگیری از ورود مسلمین نداشتند، جز فرار کاری از دستشان برنیامد. شهر بابل به دست سعد افتاد.

این شهر همان شهر بابل است که روزی شاهد یکی از تمدن‌های مهم بشر بود [۱۰۲]همان شهری که اولین قانون عدالت حمورابی برای حمایت از حقوق بشر در آنجا تدوین گردید، شهری که روزی با دیوارهای زیبا و بلند معابد بزرگ و برج‌های مستحکم و قصرهای باشکوه و باغ‌ها سرسبز با گل‌های عطرآگین دل‌انگیز و نعمت و عیش و خوشی در نوع خود بی‌نظیر بود اکنون به دست مسلمین افتاده و آن‌ها را غرق در دریای تفکر در دوران گذشته می‌نماید.

گرچه به جا بود سعد چند روزی در این شهر تاریخی بیاساید، ولی نماند، زیرا کارش حمله به مدائن بود، شهری که در حال حاضر خیلی بهتر و باشکوهتر از این شهر قدیمی است که جز بقایا و آثاری از تمدن و عظمت گذشته ندارد.

سعد به حرکت خود ادامه داد. پس از تسخیر شهر مهم وه اردشیر (سلوکیه) که دو ماه در محاصره مسلمین بود، به کنار غربی دجله رسید و با پیش قراولان گارد مدائن که در اینجا نگهبانی می‌کردند به جنگ پرداخت و خیلی زود بر آن‌ها پیروز شد، ولی گرچه مانع نظامی را برای عبور از شط از پیش پای خود برداشت، باز هم نتوانست عبور کند، زیرا پارسیان قبلاً پلی را که بر روی شط قرار داشت، به کلی خراب و هرچه کشتی و آنچه قایق که در آنجا بوده به ساحل شرقی دجله کشیده بودند.

لذا سعد به ناچار در جایش ماند، ولی بیکار ننشست. از یک سو به تسخیر آبادیهایی پرداخت که بین فرات و دجله بود و از طرفی به جمع‌آوری آذوقه برای لشکر و علوفه برای اسب‌ها مشغول گردید، تا هرگاه فرصتی به دست آورد که به مدائن حمله کند، خاطرش از جلگه ما بین فرات و دجله آسوده و در تنگی آذوقه و علوفه نباشد.

اینک سعد روبروی مدائن [۱۰۳]پایتخت ساسانیان قرار گرفته و جز شط العرب چیزی بین او و مدائن حائل نیست.

مدائن از دیرزمانی پایتخت ایرانیان و از حیث عظمت خیلی بیشتر از بابل بود و با آن که تا این تاریخ (تاریخ حمله مسلمین) چندین بار مورد هجوم رومیان قرار گرفته و زیاد صدمه دیده و علاوه بر این اخیراً بی‌نظمی‌هایی در داخل خود دیده بود، مع الوصف باز هم عظمت و جلال خود را از دست نداده بود و همچنان چشم و دل خلق جهان از نقاط دور و نزدیک بدان دوخته، به دیده تحسین و اعجاب بدان می‌نگریستند. نام مدائن خیلی بیش از نام روم و قسطنطنیه مردم را تحت تأثیر عظمت قرار می‌داد، انواع عیش و نوش و زندگانی مرفه شرقی که در اینجا بود در هیچ جای دنیا برای کسی میسر نبود.

سعد و لشکرش در کنار غربی شط روبروی مدائن قرار می‌گیرند و در پیش روی خود منظره‌ای بی‌نهایت زیبا و حیرت‌انگیز می‌بینند. عمارات زیبای مردم و قصرهای بزرگ شاهنشاهی که در شهر مدائن ندای عظمت می‌زدند، نظیر آن‌ها را تاکنون به چشم ندیده‌اند. سفیدی این کاخ‌های باشکوهی که حتی در تاریکی شب زیر روشنایی ستارگان آسمان شفاف از درو نمایان بود، جلوه خاصی به آن‌ها می‌داد. درختان سرسبز باغ‌های باطراوت که از خلال شهر سربلند کرده بودند و نسیم روح پروری که مخصوصاً در وقت سحر و صبحگاهان از آن سو می‌وزید به حدی بر عظمت شهر مدائن افزوده بود که انسان را در عالمی غیر از عالم محسوس یا به اصطلاح امروزی در عالم رؤیا فرو می‌برد.

پس با این وصف عجیب نیست که سعد و لشکریانش در ساحل نهر متوقف شوند و در آنجا به شدت تحت تأثیر جلال و شکوه مدائن قرار گیرند که (به نوشته دکتر محمد حسنین هیکل دانشمند مصری) چشم و دهانشان از شدت تعجب باز گردید و چنانکه گویی میخکوب شده‌اند، در جای خود ایستاده غرق تماشای آن گردیدند.

عجب نیست که مسلمین تا این حد مسحور این منظره باشکوه بشوند! زیرا اینجا پایتخت شاهنشاهان بزرگ ایران بود و قصر خسرو را که یکی از عجایب عمارات جهان آن زمان بود، در دل خود جای داده بود. قسمتی از این قصر در دوره خسرو انوشیروان در سال ۵۵۰ میلادی به وسیله بزرگ‌ترین مهندسین و معماران رومی و یونانی بنا شده بود [۱۰۴]. گلدسته‌های پنج‌گانه آن که به سبک ساختمان‌های فرمانروایان رومی روی سقف قصر قرار داشتند، زیبایی عجیبی به آن داده بودند.

این شهر عظیم و این قصر با عظمت که خدا می‌داند چه ثروتی در خود گرفته است، در مقابل دیدگان مسلمین قرار گرفته است و جز شط فاصله‌ای در بین آن‌ها نیست، ولی مشکل کار این بود که نه پلی بجا مانده و نه کشتی در اختیار دارند، پس از چه راهی و چگونه باید عبور نمایند و به آنجا برسند تا آنچه را خدا به آنان وعده فرموده و نبی خدا به آن‌ها نوید داده، به دست آورند و مالک همین چیزهایی بشوند که آن‌ها را مجذوب زیبایی و مسحور عظمت خود کرده است؟ طبعاً سعد بیش از دیگران در جستجوی علاج کار بود، ولی نمی‌یافت، زیرا راهی جز ساختن پل یا تهیه کشتی نبود و هر کدام از این دو کار، زمان زیادی می‌خواست و طول زمان با عملیات نظامی که بر مبنای سرعت عمل قرار دارد، سازگار نیست.

[۱۰۲] اولین تمدن بشر در جهان، تمدن مصر قدیم بود که از حدود ۳۴۰۰ تا ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد حضرت مسیح، بزرگ‌ترین تمدن جهان بود. دومین تمدن بشر را سومری‌ها در بین النهرین به وجود آوردند که از حدود ۳۰۰۰ تا ۲۷۵۰ قبل از میلاد دوام داشت. این‌ها در جنوب بابل حکومت‌های مستقلی که هر یک دارای پادشاه و خدایان جداگانه بودند تشکیل دادند. سومین تمدن بشر تمدن آکادی‌ها بود که در بین النهرین از حدود ۲۷۵۰ تا ۲۰۰۰ قبل از میلاد به وجود آوردند و تمدن خود را از سومری‌ها اقتباس کردند. پایتختشان شهر اور بود. چهارمین تمدن در جهان تمدن بابلی‌ها در حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد در بین النهرین بود. بابلی‌ها، آکادها و سومری‌ها را شکست دادند و امپراتوری وسیعی به وجود آوردند که بزرگ‌ترین پادشاهانشان شخصی به نام حمورابی بود. بابلی‌ها تمدنی مانند تمدن مصری‌ها به وجود آوردند قانون مشهور به قانون حمورایی به فرمان این پادشاه تدوین گردید تمدن هندوچین بعد از تمدن‌های چهارگانه فوق به وجود آمده است. [۱۰۳] مدائن را ایرانیان تیسفون می‌نامند. چون از سه شهر و به روایتی از هفت شهر نزدیک به هم ترکیب شده بود، مسلمانان مجموع آن را مدائن می‌نامیدند. پس مدائن جمع کلمه مدینه می‌باشد که در غربی به شهر بزرگ گفته می‌شود مانند تهران و مدینه و اصفهان ولی مدینه مطلق فقط به شهر مقدس مدینه النبی اطلاق می‌شود. [۱۰۴] تاریخ ایران نوشته پیرنیا.