دومین درخواست عمر
صبح روز دوم عمر در مسجد به مردم خطاب کرده فرمود «من نمیپسندم که کسی زنان و کودکان عرب را به بردگی گیرد. نمیخواهم این روش به عنوان سنت رایج برای همیشه در بین عرب باقی بماند، چه برای آینده اعراب زیان بخش خواهد بود» و به مردم امر کرد تا زنان و کودکانی را که در زمان ابوبکر در جنگ با سرکشان عرب اسیر و به عنوان برده، سهم برده و نزد آنها بودند آزاد نموده به بستگانشان مسترد نماید [۸۴].
عمر با این فرمان روشی به میان کشید که گرچه با سیاست سابق عهد ابوبکر خلیفه اول مسلمین مخالف بود، ولی سیاست کنونی خلیفه دوم این چنین اقتضاء میکرد. این امر به صرفه و صلاح مسلمین بود، زیرا عمر با این اقدام علاقه و محبت قبایل عرب را به خوبی جلب نمود و قلوبشان را به دست آورد و رابطه آنها را که قبلاً با حکومت اسلام خوب نبود به رابطه حسنهای که بر پایه محبت استوار میگردد مبذول نمود.
این سیاست به نظر عمر برای مسلمین جنبه حیاتی داشت، زیرا چنانکه میدانیم در این هنگام قسمت عمده لشکر اسلام در جبهه یرموک شام مستقر شده بود، حالا اگر عمر بقیه لشکر مسلمین را بسیج نماید و به عراق بفرستد، دیگر کسی را ندارد که از عهده محافظت جزیره العرب برآید. بیم این میرفت که فرصت مناسبی به دست قبایل مزبور برسد تا مجدداً سر به طغیان بزنند. در این صورت جزیره العرب در آتش فتنه و آشوب خواهد سوخت، عمر با این اقدام سیاسی خود نه تنها آن قبایل را امیدوار به عنایات حکومت اسلام نمود، بلکه علاوه بر این، جلو این خطر را نیز گرفت. پس حالا عمر میتواند به آنها اطمینان داشته آنها را مسلح نماید و وارد جبهههای جهاد نماید.
[۸۴] الفاروق، تألیف دکتر هیکل.