منصوص نبودن نحوه انتخاب خلیفه
ممکن است توهم شود که اولاً شورای خلافت باید بعد از فوت خلیفه صورت گیرد، نه در زمان حیاتش. ثانیاً: شورا باید به وسیله جماعتی از اهل شورا که همه در یکجا اجتماع نمایند انجام گیرد، نه با رأیگیری از تک تک آنها به صورت جداگانه.
ج: در پیرامون انتخاب ابوبکر به تفصیل بیان کردم که نه در قرآن دستور و نظامی برای تحقق شورا ذکر شده و نه در سنت رسول الله بیان شده است، تا معلوم شود شورا باید بعد از وفات خلیفه باشد یا قبل از آن و یا باید در حضور جماعتی از مسلمین که در یکجا جمع باشند صورت گیرد و اگر به وسیله فرد فرد آنها جدا جدا باشد، صحیح نیست.
بنابراین مسلمین حق دارند در هر دوره خاصی برای شورا هر رویه و روشی را که صلاح خود بدانند اتخاذ نموده، عمل نمایند، چه در حیات خلیفه وقت باشد و چه بعد از وفاتش. چه در حضور جماعتی از اهل شورا که در یک محل اجتماع نمایند انجام شود و چه به وسیله فرد فرد آنها جداگانه. شرط اساسی صحت انتخاب فقط اهلیت انتخاب کنندگان و انتخاب شونده است.
به هر حال پس از این شورا که در خانه خلیفه اول انجام و منجر به تدوین عهدنامه گردید، بقیه مهاجرین و انصار و سایر مسلمین نیز پس از وفات خلیفه در مسجد مدینه به عمر دست بیعت داده و او را به خلافت برگزیدند.
پس یک بار شورا او را به خلافت اختیار نمود و بار دیگر عموم مسلمین در مسجد مدینه با شورا هم صدا شده، نظر شورا را تایید و عهدنامهای را که ابوبکر نوشت، تثبیت کردند و به این نحو خلافت حضرت عمر مورد تصویب امت محمد جقرار گرفت.
پس جای کوچکترین شک و تردیدی در صحت خلافت پر برکت عمر وجود ندارد، آیا میدانید که جامعه اسلامی و دین اسلام چه خیری از خلافتش دید؟ این تاریخ امت است که با زبان گویا و قضاوت صحیحش به این پرسش پاسخ میدهد. ما گوشهای از این تاریخ را در این کتاب به قلم میآوریم.