در فلسطین
اکنون چون کار ابو عبیده و خالد بن الولید در سرزمین پهناور شام یکسره شده و دست دولت بیزانس از اینجا به کلی قطع گردیده است و این دو نفر سردار باید بر محافظت این سرزمین اشراف نمایند و به نظم امور داخلی آنها بپردازند، آنها را در جایشان میگذاریم و با هم به طرف عمرو بن العاص و شرحبیل بن حسنه در خاک فلسطین میرویم تا ملاحظه کنیم این دو نفر سردار نامی چه کردهاند و کارشان با دشمن به کجا کشیده اسـت.
قبلاً گفتیم که لشکر اسلام پس از تسخیر خاک اردن به دو شعبه شدند، یک شعبه به رهبری ابو عبیده و خالد بن الولید برای حمله به سرزمین شام (سوریه) تعیین و شعبۀ دیگری تحت فرمان عمرو بن العاص و شرحبیل بن حسنه مامور فتح سرزمین فلسطین گردید. ما پا به پا همراه ابوعبیده و خالد بودیم و دیدیم که چگونه در هرجا مردانه با دشمن جنگیدند و چگونه ماهرانه بر دشمن غالب شدند. تا آنجا به خوبی از عهده کارشان بر آمدند که دست هراکلیوس را به کلی از شام قطع کردند و او وحشتزده از شهری به شهری دیگر فرار کرد و سرانجام با دلی پر از حسرت و اندوه با خاک سوریه وداع کرد و به قسطنطنیه گریخت.
پس حالا با هم خواهیم دید عمرو بن العاص و شرحبیل چه موفقیتی به دست آورده یا میآورند؟
در همان زمان که ابوعبیده و خالد حرکت نمودند و در شام با قوای بیزانس به نبرد پرداختند، عمرو بن العاص و شرحبیل با قوای خود بهسوی فلسطین پیش رفتند، ولی بر خلاف انتظارشان مواجه با مشکلی شدند که حل آن آسان نبود، زیرا ارطبون که سردار مدبر و کاردانی بود، لشکر بزرگی از فرماندهان ورزیده و لشکریان جنگدیده را با تجهیزات کامل و ذخایر کافی فراهم نموده بود و رهبری آنها را شخصاً به عهده گرفته بود از نقشه کارش چنین برمیآمد که تصمیم گرفته هر طور شده بر لشکر مسلمین پیروز شود و نگذارد خاک فلسطین که نزد مسیحیان مقدس بود، به دست مسلمین افتد.
ارطبون جوانب کارش را به خوبی سنجیده بود و نقشه درستی کشیده بود. چه یک قسمت از لشکرش را در رمله [۱۲۸]و عده مهمی را در ایلیا (شهر قدس) و قسمتهای کوچکتری را در نابلس [۱۲۹] و سبطیه [۱۳۰]و در دو بندر تجاری و نظامی قیساریه و غزه برای محافظت و دفاع از هجوم مسلمین مستقر کرده بود و خودش با قسمت اعظم لشکر در اجنادین اردو زده بود وبه انتظار ورود لشکر اسلام نشسته بود.
عمرو بن العاص که از نقشه کار ارطبون مطلع شد، وضع خود را مشکل دید، زیرا ارطبون در تدابیر نظامی بسی تجربه آموخته و در جنگ اخیر بیزانس با ایران که میخواست سوریه، فلسطین و مصر را از ایران پس بگیرد، شرکت کرد و پیروز گردید و صلیب بزرگ مسیحیت را که ایران در جنگ سابق غنیمت برده بود، از ایرانیان باز گرفت. در اینجا هم در مقابل مسلمین تدبیر کار را به خوبی سنجیده و نقشه نظامی در تمرکز دادن گروهها در شهرهای و بنادر فلسطین به شرح گذشته کاملاً مطابق اصول صحیح جنگی طراحی کرده بود و بدین سان پیشرفت کار را بر عمرو خیلی مشکل کرده بود.
زیرا اگر عمرو به تمام این چند شهر که ارطبون لشکر گمارده بود، در یک وقت حمله میکرد، ممکن نبود، زیرا عده لشکرش تا این اندازه کافی نبود و از عهده کار بر نمیآمد و اگر با تمام عده لشکرش با هم به یکی از این شهرها میتاخت، شکی نبود که ارطبون گروهها و قوایش را از بقیه شهرها فرا میخواند و لشکری عظیم کاملاً مجهز و فراهم و از پشت سر بر مسلمین حمله میکرد. معلوم بود که در این صورت عمرو نمیتوانست در مقابل این لشکر عظیم که او را محاصره کرده بود کاری از پیش ببرد. رویه کار مسلمین در هرجا چنین بود که دست اندر کار جنگ نمیشدند، مگر آن که اطمینان قاطع به پیروزی داشته باشند، نه هرچه بادا باد. ارطبون هم نمیخواست خودش به حمله شروع نماید، زیرا از فتوحات سریع مسلمین در عراق، شام و اردن مطلع بود و به پیروزی خود در اینجا اگر حمله کند، اطمینان نداشت، لذا وظیفه خود را دفاع از فلسطین دانسته بود تا اگر مسلمین حمله نمایند به دفع آنها بپردازد و الا فلسطین را هم چنان در تصرف داشته آسوده نشیند.
عمرو بن العاص با این وضعی که پیش آمده بود نه اطمینان به پیروزی داشت تا بجنگد و نه صلاح خود میدانست کاری به ارطبون نداشته از همان راهی که آمده دست خالی برگردد. پس چه کند؟ راهی نبود جز این که مشکل کارش را به حضرت عمر اطلاع دهد، لذا جریان امر را مفصلاً به آن حضرت اطلاع داد و کمک فوری خواست. در نامهاش مهارت و درایت نظامی ارطبون را نیز به عرض رساند تا آن حضرت به اهمیت مشکلش پی برد.
[۱۲۸] شهر رمله در شمال شرقی بیت المقدس واقع شده، در ۱۲۹۸ قبل از میلاد بنا شده است. [۱۲۹] نابلس یکی از شهرهای فلسطین است که روی کوههای بلند بنا شده است. [۱۳۰] شهر بسطیه که در قدیم سامره نامیده میشد، یکی از شهرهای فلسطین است، این شهر خیلی قدیمی است. در سال ۶۳ قبل از میلاد مسیح به دست اسکندر افتاد ودر سال ۶۳۶ مبلادی به دست مسلمین فتح شد. این سامرا غیر از سامرای عراق است.