غنایم مدائن
میگویند: سعد در خزانه این قصر یکهزار و سیصد میلیارد دینار سکه طلا یافت. از جواهر و نفایس، زینتآلات، ظروف طلا و نقره، لباس و پارچههای حریر و زربفت و فرشهای گرانبها به قدری زیاد در این قصر یافت که نمیتوان بر آنها قیمتی تخمین زد.
در بین این اشیاء فرش مشهور به فرش بهارستان بود. این فرش زربفت و مرصع به انواع جواهرگران قیمت تزئین بوده و یک صد ذراع طول و هفتاد ذراع عرض داشته که تمام مساحت سطح ایوان کسری را میپوشانده است. مورخین دوره اولیه اسلام نوشتهاند حاشیههای این فرش زربفت و با زمردهای کم نظیر و میانه آن با جواهر گرانبها رنگارنگ تزئین شده بود.
همچنین تاج، لباس، شمشیر و کمربند مرصع یزدگرد در آنها انواع جواهر قیمتی به کار رفته بود، از دست مردی که از شهر خارج میشد، به دست مسلمین افتاد.
زینی دحلان در فتوحات مکیه و دکتر محمد حسنین هیکل در کتاب «الفاروق الاعظم» میگویند: مسلمین مقدار زیادی سبد سربسته در مدائن یافتند که با سرب مهر شده بود. تصور کردند در آنها خوراکی و اشیاء خوردنی وجود دارد، ولی معلوم شد در آنها ظروف زیبایی از طلا و نقره میباشد (البته برای حمل آنها به جایی دیگر آماده کردهاند).
یکی از مسلمین به نام عصمت الضبی دو عدد بسته را از مردی که در خارج شهر گرفت که در یکی از آنها مجسمه طلایی یک اسب بود که با یاقوت و زمرد ترصیع و در یکی دیگر مجسمه شتری بود از نقره که با انواع جواهر تزئین شده بود.
قعقاع بن عمرو از مردی صندوقی گرفت که محتوی یازده شمشیر مرصع بینظیر بود و تمام آنها را جلو سعد گذاشت. سعد او را مخیر نمود تا هر کدام از آنها را که بخواهد برای خودش بردارد. او نیز یکی از آنها را که به نظرش بهتر بود پسندید.
مسلمین در منازل مدائن به قدری اشیاء نفیس و وسایل مهم زندگانی یافتند که نشان مردم پارس در عیش و نعمتی زندگی میکردند که کسی جز آنها در هیچ جای جهان نداشت.
در بعضی از تواریخ آمده است که مسکوکات و زینت آلات طلای زیادی به دست مسلمین افتاد که بعضی از آنها طلا به دست میگرفتند و تقاضا میکردند تا ِآن را سر به سر با نقره عوض کنند.
سعد چهارپنجم از کل این غنایم را طبق دستور حکومت اسلام بین فرماندهان و نیروهای لشکر تقسیم کرد، ولی فرش بهارستان را دست نخورده با تاج، شمشیر، کمربند و لباس فاخر یزدگرد به انضمام یک پنجم غنایم اعم از مسکوکات طلا، نقره و زینت آلات طلا و نقره و البسه توسط مردی به نام بشیر بن الحصاصیه به مدینه نزد عمر فرستاد.