شهر فحل در اختیار مسلمانان
ولی چون یک شبانه روز مرتب در جنگ بوده و خسته بودند، نتوانستند به سرعت از چنین زمین گل آلودی که آنها را تا زیر زانو در خود فرو میبرد عبور نمایند. در همان حال که به کندی و به سختی عبور میکردند، و در حالی که از خستگی قدرت نداشتند، دستی از خود رد کنند، مسلمین با نیزهها بر سرشان ریختند و همه را از دم کشتند. از هشتاد هزار نفر این لشکر عدهای در میدان جنگ کشته شدند و بقیهای که از میدان جان بدر بردند و فرار کردند، جز تعداد اندکی همه آنها در این زمین به دست مسلمین نابود شدند.
چون این جنگ بر خلاف انتظار مسلمین پیش آمد و مسلمانان در آن پیروز شدند، آن را نصرت و عنایت الهی تلقی کردند، زیرا خدا برای آنها اتفاق و تصادفی به میان کشید که آنها فکرش را نمیکردند.
رومیها زمینهای اطراف شهر را گل آلود کردند تا مانع عبور مسلمین شود و چنانکه خواسته بودند این نقشه درست بود و نتیجه خوبی گرفتند، ولی بعداً با پای خود از شهر خارج شدند و خود را در خطر جنگ با مسلمین انداختند. همین زمین خطرناک به نفع مسلمین و به زیان رومیها از کار در آمد. پس آیا این فتح با این ماجرا نصرت و مدد خداوندی نیست که به امت محمد جعنایت فرمود؟ البته بلی، همین حادثه نیز به آنها اطمینان خاطر بخشید که خدا در فتح بقیه سرزمین شام و فلسطین مددکارشان خواهد بود.