شیخین - ابوبکر و عمر

فهرست کتاب

رشادت یک سرباز

رشادت یک سرباز

در تواریخ دیده می‌شود که در شب اغواث واقعه‌ای به وقوع پیوست که شنیدنی و نمونه بارزی از فداکاری و رشادت یک سرباز است، واقعه این بود که چون ابومحجن ثقفی مرد دلاور ثقیف درباره خمر شعری سروده بود، سعد او را تأدیب نموده در یکی از اتاق‌های قصر خود زندانی کرده بود.

چون جنگ شدت یافت و صدای چکاچک و به هم خوردن اسلحه و شیهه اسب‌ها و صیحه الله اکبر مجاهدین در فضا طنین انداخت، ابو محجن که این صداها را شنید نتوانست خودداری کند و بی‌کار بنشیند ودر رزمگاه نباشد که بجنگد، لذا از سعد تقاضا می‌کند تا از تقصیرش درگذرد و او را به میدان بفرستد، ولی سعد قبول نمی‌کند، زیرا می‌داند که کفه جنگ به نفع مسلمین سنگینی می‌کند و نیازی به ابومحجن نیست. ولی او مرد جنگ بود، نمی‌توانست نزدیک صحنه جنگ باشد و آسوده نشیند، لذا از سلمی همسر سعد خواهش می‌کند تا او را آزاد کند و اسلحه در اختیارش بگذارد و اسب مشهور سعد به نام بلقاء را که در نوع خود کم نظیر بود به او بسپارد. قسم یاد می‌کند که پس از خاتمه جنگ به جای خود بازگردد و آنچه را که گرفته پس دهد و خود را تسلیم زندان کند. شعری درباره خود می‌سراید که قلب سلمی به حالش می‌سوزد، لذا او را آزاد می‌کند و آنچه را که از او خواسته بود در اختیارش می‌گذارد.

ابومحجن درحالیکه مسلح بود بر اسب بلقاء سوار می‌شود و به سرعت به طرف میدان جنگ می‌تازد و با صیحه الله اکبر در جلو صفوف مسلمین قرار می‌گیرد و چون تازه نفس بوده، هیچ نوع خستگی نداشته با شجاعت عجیبی اسبش را به این سو و آن سو می‌دواند او به نحو اعجاب انگیزی بر دشمن حمله و تلفات سنگینی بر آن‌ها وارد می‌کرد و مردم بدون آن که او را بشناسند تعجب‌کنان به او و به کارش می‌نگریستند. بعضی فکر می‌کردند او یکی از نیروهای عقب مانده گروه هاشم بن عتبه است که اکنون از راه رسیده است. سعد بن ابی ‌قاص که از ماجرا بی‌خبر بود، او را از روی سقف قصرش می‌نگریست و کارش را تحسین می‌کرد و با خود می‌گفت: اگر ابو محجن در حبس نبود، می‌گفتم این مرد ابو محجن است و این اسب هم اسب بلقای من می‌باشد.

چون در نیمه شب جنگ پایان یافت، ابومحجن به قصر بازگشت و اسلحه و اسب را سرجایش قرار داد و خود را محبوس کرد همین که صبح شد سلمی ماجرای ابومحجن را به سعد خبر داد، سعد او را مورد عفو قرار داد و آزادش کرد.

یقیناً لشکری که نیروهایش چنین دل به کار بسته فداکار باشند، به هدف و آرمان خود می‌رسند، هر چند که مشکل باشد.

طوری که از تواریخ فهمیده می‌شود مجموع تلفات مسلمین در این جنگ (جنگ دوم قادسیه) دو هزار مقتول و مجروح و تلفات لشکر پارس ده هزار بود. تاریخ ایران مشیرالدوله در صفحه ۲۳۴ این مطلب را تأیید می‌کند.