دو سپاه آماده رزم
باری دو لشکر مسلمان و پارس در حالی که خون در رگهایشان میجوشید و خشم انتقام در دلهایشان میخروشید، آماده حمله به یکدیگر شدند.
در این هنگام سعد به لشکرش دستور داد در جایشان ثابت بایستند و دست به جنگ نزنند، تا آن که نماز ظهر را بخوانند و از خدای متعال استمداد و طلب نصرت نمایند. گفت: «پس از اداء نماز چهار بار تکبیر خواهم گفت. همین که تکبیر اول را گفتم، کاملاً مهیا و حاضر به کار شوید. با تکبیر دوم دست به اسلحه زده آماده حرکت باشید. همین که تکبیر سوم را شنیدید سواران لشکر، قدم پیش نهند و به محض این که تکبیر چهارم را شنیدید همه با هم بر دشمن حمله برید و مردانه بجنگید». همین که سعد سومین تکبیرش را گفت سواران بهسوی دشمن پیش رفته جرقه جنگ را برافروختند. در این هنگام سعد تکبیر چهارم را گفت. هردو لشکر در هم آمیختند و جنگ به صورت جدی شروع گردید [۹۶]. رستم مشاهده کرد که قبیله بجیله که شمشیربازان مشهور عرب بودند، به رهبری جریر بن عبدالله بیپروا میجنگند و با شجاعت عجیبی پیش میآیند. اگر مجال از دستشان گرفته نشود زیان زیادی بر لشکرش وارد میسازند، لذا فرمان داد تا ۳۳ فیل حامی تیراندازان را به طرف آنها سوق دهند تا جلو کارشان را بگیرند. اسبهای بجیله از دیدن فیلها به وحشت افتادند و از میدان فرار نمودند. تنها پیادگان بجیله در جای خود میماندند که اگر کسی به یاری آنها نمیشتافت تا از حمله فیلها جلوگیری کند، همه آنها کشته میشدند.
[۹۶] این جنگ در آخر سال ۱۴ هجری واقع گردید، ولی در تاریخ الاسلام تألیف حسن ابراهیم مصری آمده که در سال ۱۵ هجری مطابق با ۶۳۶ میلادی بوده است.