وصیت ابوبکر
از طبرانی و غیره روایت شده که ابوبکر در مرض موتش به دخترش عایشه فرمود: ای عایشه ما امور مسلمین را به دست گرفتیم. هیچگونه پولی نه دینار (طلا) و نه درهم (نقره) از بیت المال آنها به عنوان حقوق نگرفتیم. آنچه برداشتیم طعام متوسطی بود به اندازه رفع گرسنگی و لباس خشنی بود برای پوشیدن بدن و اکنون از مال مسلمین نزد ما جز این غلام حبشی و این شتر و این قطیفه که آن را میپوشیدم چیز دیگری نمانده است چون در زمانی که از آنها استفاده میکردم خلیفه بودم. حق داشتم از آنها استفاده کنم، همین که مردم همه آنها را به عمر بن الخطاب بازگردان [۶۴]. همین که ابوبکر وفات یافت، عایشه این اشیاء را نزد عمر فرستاد. عمر گریه کنان گفت: خدا تو را رحمت فرماید ای ابوبکر! کسی را که بعد از تو باشد (یعنی خلیفه شود) به مشقت انداختی. زیرا او هم باید مانند تو زهد و تقوا داشته باشد. این چنین زهد و تقوایی شاق و مشکل است.
[۶۴] متن وصیت ابوبکر چنین آمده است: «يا عائشة! إنا قد ولينا أمر الـمسلمين، فلم نأخذ منهم ديناراً ولا درهماً، ولكنا أكلنا من جريش طعامهم، ولبسنا من خشن ثيابهم على ظهورنا، وإنه لم يبق عندنا من مال الـمسلمين إلا هذا العبد الجشي وهذا العبير وهذه القطيفة التي كنا نلبسها، فإنا كنا ننتفع بذلك حين كنا نلي أمر الـمسلمين. فإذا مت فرديه إلى عمر، فلما مات أبوبكر، أرسلت به إلى عمر، فقال عمر: رحمك الله يا أبابكر، لقد أتبعت من جاء بعدك».