شیخین - ابوبکر و عمر

فهرست کتاب

دومین روز نبرد (روز اغواث)

دومین روز نبرد (روز اغواث)

اکنون طرفین برای دومین بار در مقابل یکدیگر صف کشیدند و آماده جنگ شدند. قعقاع قبل از شروع جنگ بین دو صف آمد و گفت: کیست که داوطلب مبارزه با من باشد، یعنی حاضر شود با او تن به تن بجنگد؟ بهمن ذوالحاجب پهلوان نامی از صف لشکر پارس بیرون می‌آید، خود را معرفی نموده آمادگی خود را اعلام می‌دارد. قعقاع فریاد برآورده می‌گوید: قصاص ابوعبید، سلیط و یارانشان را که در جنگ جسر کشتی از تو خواهم گرفت. این دو پهلوان عرب و پارس به هم می‌تازند و به طوری که تواریخ نوشته‌اند، طولی نکشید که قعقاع بر بهمن چیره می‌شود واو را به قتل می‌رساند مسلمین از این موفقیت مهم به وجود نشاط می‌آید و اثرات مصیبتی را که در جنگ جسر از بهمن به آن‌ها رسیده بود از دل بیرون می‌کنند.

پس از قتل بهمن دو تن از جنگاوران پارس به میدان می‌آیند و خواستار مبارزه می‌شوند تا انتقام بهمن را از قعقاع بگیرند. چون آن دو تن با هم میدان آمدند، حارث بن ظبیان یکی دیگر از دلاوران عرب به همدستی قعقاع می‌شتابد و این دو با آن دو گلاویز می‌شوند و این دو پهلوان پارس نیز به سرنوشت بهمن دچار می‌شوند و به قتل می‌رسند، چون دیگر کسی از لشکر پارس حاضر به مبارزه نمی‌شود، قعقاع در بین مسلمین ندا می‌زند و می‌گوید: همه با هم حمله کنید و با شمشیر بجنگید، زیرا شمشیر یگانه ابزاری است که با آن می‌توان بهتر بر حریف غالب شد، لذا مردم دست از تیر و نیزه کشیده و شمشیر و سپر به دست گرفته، به طور اساسی به سوی دشمن حمله کردند.

اکنون باید سنجید که گردونه شانس پیروزی به طرف پارس می‌چرخد یا به نفع مسلمین؟ دیدیم که لشکر پارس قبل از شروع جنگ سه نفر پهلوان کاری خود را از دست داد و به چشم خود دید که خیلی زود به دست دشمن کشته شدند. مسلماً این حادثه در تضعیف روحیه این لشکر و در تقویت روحیه مسلمین اثر به سزایی دارد. گذشته از این امروز بر خلاف روز گذشته فیل‌های جنگی که در جلو صف ندارند تا مانند تانک عصر حاضر از آن‌ها استفاده نموده مانند روز گذشته تیراندازان از روی آن‌ها به طرف مسلمین تیراندازند و پیادگان در پناه فیل‌ها پیش روند.

پس با این حال از همان اوایل جنگ معلوم بود که لشکر پارس شانس پیروزی ندارد. به هر جهت هر دو لشکر خشمانه به‌سوی یکدیگر تاختند و مردانه جنگیدند. این جنگ با شدت هرچه زیادتر تا نیمه شب دوام داشت و گرچه مسلمین در این جنگ به پیروزی نهایی نرسیدند ولی تا آنجا پیش رفتند و به پیروزی نزدیک شدند که یکی از مسلمین به حدی دلگرم شده بود که هنگام شب از خلال صفوف پارسیان گذشت تا خود را به رستم فرخزاد برساند و او را به قتل برساند، چیزی نمانده بود که موفق شود، ولی یکی از نگهبانان جلو تاخت و او را کشت و رستم را از دهانه مرگ برون کشید.

سپاه پارس در این شب رو به ضعف می‌رفت و حالت دفاع به خود گرفته بود. مسلمین کم کم پیش می‌رفتند و می‌کوشیدند تا آن‌ها را از محلشان برانند و به کلی مغلوب کنند و به جنگ خاتمه دهند و اگر کثرت عده و شدت دفاع و مقاومت مردانه پارسیان نبود، مسلمین به مقصود‌شان می‌رسیدند. شاید هم اگر طرفین تا آخر شب دست از کار نمی‌کشیدند، چنین می‌شد، ولی چون شب به نیمه رسید، و طرفین خسته شده بودند، دست از جنگ کشیدند و به اردوگاه خود بازگردند و به استراحت پردازند و به فکر فردا باشند.

این جنگ یعنی جنگ روز دوم قادسیه در تایخ به نام (اغواث) نامیده شده است، چون در شب اغواث آثار برتری مسلمین به چشم می‌خورد، به حدی به آینده خود اطمینان داشتند که افراد هر قبیله‌ای با خطرای آسوده گرد هم جمع و صحبت از پیشروی این جنگ و پیروزی نهایی در جنگ فردا می‌کردند، خوشحالی سعد بن ابی‌‌وقاص نیز به اندازه‌ای بود که وقتی به طرف خوابگاهش می‌رفت در پوستش نمی‌گنجید. همه در انتظار فرا رسیدن فردا بودند تا کارشان را با پارسیان یکسره نمایند و به جنگ خود خاتمه دهند.