انتخاب ابوبکر صدیق، جلوگیری از آشوب بزرگ
در خاتمه این مبحث باید به این مطلب به خوبی توجه داشت که چنان که قبلا ذکر شد دو طایفه اوس و خزرج در سقیفه بنیساعده جمع شدند و برسر تعیین خلیفه با یکدیکر رقابت کردند. سران مهاجرین نیز به سقیفه وارد و به نفع خود با آنها به گفتگو پرداختند، و بدین گونه سه طایفه از اوس، خزرج و مهاجرین در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. هر یک به نفع خود به مبارزه انتخاباتی برخاستند. حتی کارشان به مشاجره و نزاع کشید تا آنجا که حباب ابن المنذر انصاری شمشیر کشید و در نهایت هر دو طایفه اوس و خزرج تسلیم نظر مهاجرین گردیدند و جز سعد بن عباده انصاری، همه آنها در همان مجلس با حضرت ابوبکر بیعت کردند.
هرگاه با این وضعی که پیش آمده بود، قضیه خلافت در همین مجلس خاتمه نمییافت، و از امروز به فردا میآفتاد، مسلماً فرصت مناسبی که به دست آمده بود، از دست میرفت و امکانات سهل و آسانی برای بروز افکاری پدید میآمد که هر سه طایفه به زد و خورد مسلحانه و فتنه و آشوب داخلی مسلمین میکشید.
مگر ندیدیم که خبّاب در همین مجلس انصار را به شورش تحریک کرد و شمشیر کشید و اگر فوراً شمشیر را از دستش نمیگرفتند، هستۀ فتنه و فساد میگشت و کار از مجرای طبیعی خارج میشد و به جای مشکلی میرسید که حل آن جز با حکم شمشیر و نیزه امکان نداشت. نتیجه نزاع و جنگ داخلی جز بدبختی، بیچارگی و تقویت دشمن خارجی چیزی نیست [۵۴].
[۵۴] أمرؤالقیس شاعر نامی عرب جاهلی درباره جنگ اشعاری دارد که شایسته فهم و توجه است. او میگوید:
أحرب أول ما تكون فتيةتسعى بزينتها لكل جهول
حتى إذا اشتعلت وشب ضرامها
ولت عجوزاً غير ذات حليل
شمطاء ينكر لونها وتغيرت
مكروهة للشم والتقبيل
یعنی: «جنگ در آغاز کارش مانند دوشیزهای است که با زینت و زیورش برای هر جوان خامی خودنمایی میکند و همین که آتشش افروخته و به خوبی زبانه کشید، پشت کرده، مبدل میشود به پیرزن شوهر مردهای، زشت و سفید مو و چین خورده و بدرنگ و زشترویی که نه برای بوییدن مرغوب و نه برای بوسیدن مطلوب است».