تأثیر مسلمان شدن عمر بر تاریخ اسلام
بدین جهت است که عبدالله بن مسعود چنان که بخاری روایت کرده میگوید: « مَازِلْنَا أَعِزَّةً مُنْذُ أَسْلَمَ عُمَرُ،كان إسلامه فتحاً» یعنی: «از روزی که عمر مسلمان شد، برای همیشه توانا شدیم، اسلامش برای ما فتح و گشایش بود».
همچنین ابن سعد و طبرانی از عبدالله بن مسعود روایت کردهاند که میگوید: «اسلام عمر برای مسلمین فتح، هجرتش پیروزی و خلافتش رحمت الهی بود، یاد دارم که نمیتوانستیم رو به کعبه ایستاده نماز گذاریم، تا آن که عمر مسلمان شد. همین که او مسلمان شد، اسلامش را آشکار ساخت و مردم را آشکارا به دین اسلام دعوت نمود. ما گروه گروه در جوانب و اطراف کعبه مینشستیم و کعبه را طواف میکردیم، و با هر کسی که با ما به خشونت رفتار میکرد به مقابله میپرداختیم، حق خود را از او باز میستاندیم» [۷۱].
آیا به این فکر کردهاید که این عبادات و شعائر دینی که در مساجد مسلمین حتی در ممالک مسیحی و در پنج قاره دنیا علناً انجام میگیرد و این اذان و تلاوت قرآن کریم که از منارههای مساجد و از بلندگوها در فضا طنین میاندازد یا به وسیله رادیو و تلویزیون پخش میشود، منشاء اصلی همه اینها حضرت عمر بن الخطاب است؟
مگر او نبود که اساس آنها را همان روزی گذاشت که در محضر رسول الله عرض کرد تا به مسجد الحرام آمده، عبادتش را آشکارا انجام دهد؟ مگر او نبود که جلو صف سمت راست حضرت رسول قرار گرفت و مسلمین را به مسجد الحرام برد تا با هم نماز بخوانند و بیت الله الحرام را در جلو چشم دشمنان اسلام طواف نمایند و قرآن را علناً تلاوت نمایند و به گوش مردم برسانند؟
پس چقدر حقیقت دارد و چقدر حق است که فردوسی شاعر شهیر ایران زمین در شاهنامهاش در شأن عمر میگوید:
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
[۷۱] متن عبارت عربی ابن مسعود: «كان إسلام عمر فتحاً وكانت هجرته نصراً، وكانت إمامته رحمة، وقد رأيتنا وما نستطيع أن نصلي إلى البيت حتى أسلم عمر وأظهر اسلامه، ودعا إليه علانية، وجلسنا حول البيت حلقاً، وطفنا بالبيت، وانتصفنا ممن ألظ علينا».