۲۶- باب تحريم الظلم والأمر برد المظالم:
باب تحریم ظلم و امر به رد مظالم و ستمهایی كه روا داشته شده است
قَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ١٨﴾[غافر: ۱۸].
«ظالمان، دوست و خویشاوند و یاریدهنده و حامی یا شفاعت کنندهای که شفاعت او مورد قبول واقع شود، ندارند».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِن نَّصِيرٖ٧١﴾[الحج: ۷۱].
«و براى ظالمان یارىدهندهاى نیست»
۱۳۸- وعن جابر رضي اللَّه عنه أَنَّ رسولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، واتَّقُوا الشُّحَّ فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مَـنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، حَمَلَهُمْ عَلَى أَنْ سَفَكَوا دِمَاءَهُمْ وَاسْتَحلُّوا مَحَارِمَهُمْ». رواه مسلم.
۱۳۸. و از جابرسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: از ظلم بپرهیزید؛ زیرا که ظلم در روز قیامت، تاریکی است و از بخل و آز دوری کنید؛ زیرا بخل، امتهای پیش از شما را هلاک کرد و آنها را واداشت که خون یکدیگر را بریزند و حرامها را حلال کنند» [۱۳۶].
۱۳۹- عن عائشة رضي الله عنها أنَّ رسولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم قَالَ: «مَنْ ظَلَمَ قِيْدَ شِبْرٍ مِنَ الأَرْضِ طُوِّقَهُ مِنْ سَبْعِ أَرَضِينَ». متفقٌ عليه.
۱۳۹. از حضرت عایشه (ل) روایت شده است که پیامبرصفرمودند: «هر کس در زمینی به اندازهی یک وجب ظلم کند، همان ظلم در هفت طبقهی زمین، طوق گردن او میشود» [۱۳۷].
۱۴۰- وعن أَبي موسى رضي اللَّه عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ لَيُمْلِي لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ، ثُمَّ قَرَأَ: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ١٠٢﴾[هود: ۱۰۲].
۱۴۰. و از ابوموسیسروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «خداوند به ظالم مهلت میدهد، اما وقتی که او را گرفت، وی را رها نمیکند»، سپس این آیه را قرائت فرمودند [۱۳۸]:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ١٠٢﴾[هود: ۱۰۲].
«عذاب پروردگار تو چنین است؛ هرگاه که شهرها و آبادیها را (در حالی که ستمکارند) به عذاب خود بگیرد؛ بهراستی که عذاب خداوند بسیار دردناک و سخت است».
۱۴۱- وعن مُعاذٍ رضي اللَّه عنه قَالَ: بعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «إنَّكَ تَأْتِي قوْماً مِنْ أَهْلِ الْكِتَاب، فَادْعُهُمْ إِلَى شََهَادة أَنْ لاَّ إِلَهَ إلاَّ اللَّه، وأَنِّي رَسُولُ اللَّه فإِنْ هُمْ أَطاعُوا لِذَلِكَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّه قَدِ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ في كُلِّ يومٍ وَلَيْلَةٍ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذلكَ، فَأَعلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدِ افْتَرَضَ عَلَيهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلكَ، فَإِيَّاكَ وَكَرائِمَ أَمْوَالِهِمْ. واتَّقِ دَعْوةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ». متفقٌ عليه.
۱۴۱. و از معاذسروایت شده است که فرمود: پیامبر صمرا به مأموریتی فرستادند و فرمودند: تو به سوی قومی از اهل کتاب میروی، پس آنان را دعوت کن به این که شهادت بدهند که خدایی جز الله نیست و من پیامبر او هستم؛ اگر این دعوت را اطاعت کردند، به آنان اعلام کن که خداوند هر شبانهروز پنج بار نماز را بر آنان فرض کرده است؛ اگر اطاعت نمودند، آنگاه به آنها خبر بده که خداوند زکات را بر آنان واجب گردانیده است که از ثروتمندانشان گرفته و به فقرای آنان داده شود؛ اگر به این واجب نیز گردن نهادند، از تصرف در اموال قیمتی آنها بپرهیز و از دعای مظلوم حذر کن، زیرا بین خدا و دعای مظلوم، حجابی نیست» [۱۳۹].
۱۴۲- وعن عبْدِ الرَّحْمن بنِ سعدٍ السَّاعِدِيِّ رضي اللَّه عنه قال: اسْتعْمَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَجُلاً مِنَ الأَزْدِ يُقَالُ لَهُ: ابْـنُ اللُّتْبِيَّةِ عَلَى الصَّدقَةِ، فَلَمَّا قَدِمَ قَـالَ: هَذَا لَكُمْ، وَهَذَا أُهدِيَ إِلَيَّ فَقَامَ رسولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَحَمِدَ اللَّهَ وأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَمَّا بعْدُ، فَإِنِّي أَسْتَعْمِلُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ عَلَى الْعَمَلِ مِمَّا ولاَّنِي اللَّهُ، فَيَأْتِي فَيَقُولُ: هَذَا لَكُمْ، وَهَذَا هَدِيَّةٌ أُهْدِيَتْ إِلَيَّ، أَفَلاَ جَلَسَ فِيْ بَيتِ أَبيهِ أَوْ أُمِّهِ حتَّى تَأْتِيَهُ إِنْ كَانَ صَادِقاً، واللَّهِ لاَ يأْخُذُ أَحَدٌ مِنْكُمْ شَيْئاً بِغَيْرِ حَقِّهِ إلاَّ لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى، يَحْمِلُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، فَلاَ أَعْرِفَنَّ أَحَداً مِنْكُمْ لَقِيَ اللَّهَ يَحْمِلُ بَعِيْراً لَهُ رَغَاءٌ، أَوْ بَقَرَةً لَهَا خُوَارٌ، أَوْ شاةً تيْعَرُ» ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى رُؤِيَ بَيَاضُ إبْطَيْهِ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ» ثلاثاً، متفقٌ عليه.
۱۴۲. و از عبدالرحمن بن سعد ساعدیسروایت شده است که فرمود: پیامبرصیک نفر از طایفهی «اَزد» به نام «ابْـنُ اللُّتْبِیةِ» را مأمور گرفتن و جمعآوری زکات نمود؛ وقتی که برگشت، به پیامبر صگفت: این مال شماست و این هم هدیهای است که به من داده شده است؛ پیامبر صبالای منبر رفت و سپاس و ستایش خدا را بهجای آورد و فرمودند: «بعد از سپاس و ستایش خدا، من مردی از شما را بر کاری که خداوند به من سپرده است میگمارم، و او (میرود و وقتی که) برمیگردد، میگوید: این برای شما و این نیز هدیهای است که به من داده شده است؛ اگر راست میگوید، چرا در خانهی پدر یا مادرش نمینشست تا هدیهاش به او برسد؟ بهخدا سوگند، هر کسی از شما، به جز حقش، چیزی بگیرد، در روز قیامت در حالی خدا را ملاقات میکند که آن چیز را بر دوشش حمل میکند و من قطعاً نباید هیچیک از شما را ببینم که در حالی خدا را ملاقات کرده که شتری را که شیهه میکشد یا گاوی را که بانگ برمیآورد یا گوسفندی را که فریاد میزند (از مال دیگران برعهده داشته و ادا نکرده)، بر دوشش حمل کند». سپس دستهایش را تا اندازهای که سفیدی زیر بغلش دیده شد، بلند کرد و سه بار فرمودند: «خداوندا! آیا رساندم، آیا تبلیغ کردم؟» [۱۴۰].
۱۴۳. وَعَنْ أَبِي هُرِيْرَةَ رضي اللَّه عنه عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ كَانتْ عِنْدَهُ مَظْلَمَةٌ لأَخِيْهِ، مِنْ عِرْضِهِ أَوْ مِنْ شَيْءٍ، فَلْيَتَحَلَّلْهُ ِمِنْهُ الْيوْمَ قَبْلَ أَنْ لاَّ يَكُونَ دِينَارٌ وَلاَ دِرْهَمٌ، إنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالحٌ أُخِذَ مِنْهُ بِقَدْرِ مَظْلَمَتِهِ، وإنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَسَنَاتٌ أُخِذَ مِنْ سَيِّئَاتِ صاحِبِهِ فَحُمِلَ عَلَيْهِ». رواه البخاري.
۱۴۳. و از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «هر کس حقی از برادرش بر او هست و نسبت به آبروی او یا در موردی دیگر، بر او ستمی روا داشته است، همین امروز و پیش از آن که (روزی بیاید که) دینار و درهمی وجود ندارد، از او حلالیت بخواهد و ذمهی خود را از آن بری کند؛ زیرا (در قیامت برای جبران ظلمی که کرده است) اگر عمل صالح داشته باشد، به اندازهی ظلمی که نموده است، از آن گرفته و به اعمال صالح افراد مظلوم اضافه میشود، و اگر عمل صالح و حسناتی نداشته باشد، از گناهان شخص مظلوم کم و به گناه ظالم افزوده میگردد» [۱۴۱].
۱۴۴- وعن عبد اللَّه بن عَمْرو بن الْعاص رضي اللَّه عنهما عن النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قال: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ ويَدِهِ، والْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ ما نَهَى اللَّه عَنْهُ» متفق عليه.
۱۴۴. و از عبدالله بن عمرو بن عاص (ب) روایت شده است که پیامبرصفرمودند: «مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر، از زبان و دست او سالم و در امان باشند و مهاجر کسی است که از هرچه خدا نهی کرده است، هجرت و دوری نماید» [۱۴۲].
۱۴۵- وعنه رضي اللَّه عنه قال: كَانَ عَلَى ثَقَلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ: كِرْكِرَةُ، فَمَاتَ فقال رسولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «هُوَ في النَّارِ» فَذَهَبُوا يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ فوَجَدُوا عَبَاءَةً قَدْ غَلَّهَا. رواه البخاري.
۱۴۵. و از عبدالله بن عمرو بن عاص (ب) روایت شده است که فرمود: حمال کولهبار پیامبرصمردی بود که او را «کرکره» مینامیدند؛ آن مرد فوت کرد، پیامبرصفرمودند: «او در آتش (عذاب) است»؛ مردم رفتند و او را جستجو کردند، دیدند که عبایی را دزدیده است [۱۴۳].
۱۴۶- وعن أَبي بَكْرَةَ رضيَ اللَّه عنهُ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قال: [یوم النحر فی مکة]: «فإِنَّ دِماءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وأَعْراضَكُمْ عَلَيْكُمْ حرَامٌ، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا في بَلَدِكُمْ هَذا في شَهْرِكم هَذَا، وَسَتَلْقَوْن ربَّكُم فَيَسْأْلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلا فَلا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّاراً يضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ، أَلاَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ، فلَعلَّ بعْضَ مَنْ يَبْلُغُهُ أَنْ يَكُونَ أَوْعَى لَه مِنْ بَعْضِ مَنْ سَمِعَهُ» ثُمَّ قال: «أَلاَ هَلْ بَلَّغْتُ، أَلاَ هَلْ بلَّغْتُ؟» قُلْنا: نَعَمْ، قال: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ» متفقٌ عليه.
۱۴۶. از ابی بکرةسروایت شده است که پیامبرص[روز عید قربان در مکه] فرمودند: «پس بدانید که خونها و مالها و آبرو و ناموسهای شما (مسلمانان) بر شما (سایر مسلمانان) حرام است، مانند حرمت امروز و این شهر و این ماهتان؛ و شما بهزودی خدا را ملاقات خواهید کرد و او از اعمال شما سؤال میکند، مراقب باشید که بعد از من کافرانی نشوید (عملتان مانند کافران نشود) که بعضی از شما گردن بعضی دیگر را بزنند! آگاه باشید! باید حاضران این اخبار و دستورات را به اشخاص غایب برسانند که شاید بعضی از آنهایی که این سخنان به آنها میرسد، از کسانی که آن را شنیدهاند، بهتر این فرمودهها را بهخاطر بسپارند»، سپس فرمودند: «آیا تبلیغ کردم؟ آیا تبلیغ کردم؟» گفتیم: بله، فرمودند: «خدایا! شاهد باش!» [۱۴۴].
۱۴۷- وعن عَدِي بن عُمَيْرَةَ رضي اللَّه عنه قال: سَمِعْتُ رسولَ اللَّه يَقُولُ: «مَن اسْتَعْمَلْنَاهُ مِنْكُمْ عَلَى عَمَلٍ، فَكَتَمَنَا مِخْيَطاً فَمَا فَوْقَهُ، كَانَ غُلُولاً يَأْتِي بِهِ يوْمَ الْقِيامَةِ» فَقَامَ إَلْيهِ رَجُلٌ أَسْودُ مِنَ الأَنْصَارِ، كأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ، فَقَالَ: يا رسولَ اللَّه! اِقْبَلْ عَنِّيْ عَمَلَكَ، قال: «ومالكَ؟» قال: سَمِعْتُك تقُول كَذَا وَكَذَا، قال: «وَأَنَا أَقُولُهُ الآن: من اسْتعْملْنَاهُ عَلَى عملٍ فلْيجِيء بقَلِيلهِ وَكِثيرِهِ، فمَا أُوتِي مِنْهُ أَخَذَ ومَا نُهِِى عَنْهُ انْتَهَى». رواه مسلم.
۱۴۷. از عدی بن عمیرهسروایت شده است که از پیامبرص شنیدم که میفرمودند: «اگر ما کسی را بر کاری (مانند جمعآوری زکات و غیر آن) بگماریم و او به اندازهی یک سوزن یا بیشتر از آن را از ما بپوشاند، خیانت بهشمار آمده و روز قیامت آن را همراه خود میآورد»، مرد سیاهی از انصار برخاست ـ که گویی او را میبینم ـ و گفت: ای رسول خدا! کاری که به من سپردهای، از من بگیر! فرمودند: «تو را چه شده است؟!» گفت: از شما شنیدم که چنین و چنان فرمودی! پیامبرصفرمودند: «همین حالا هم آن را میگویم: هرکس که ما او را بر کاری میگماریم، باید کم یا زیاد آن را به اطلاع ما برساند و بیاورد و آنگاه هرچه از آن به او داده شد، بردارد و از هرچه نهی شد، دست بردارد» [۱۴۵].
۱۴۸- وعن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه، أَن رسولَ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «أَتَدْرُونَ من الْمُفْلِسُ؟» قالُوا: الْمُفْلِسُ فِينَا مَنْ لاَ دِرْهَمَ لَهُ وَلاَ مَتَاعَ. فقال: «إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِي مَنْ يَأْتِي يَوْمَ الْقيامةِ بِصَلاةٍ وَصِيَامٍ وزَكَاةٍ، ويأْتِي وقَدْ شَتَمَ هذا، وَقَذَفَ هَذَا وَأَكَلَ مَالَ هَذَا، وسفَكَ دَمَ هَذَا، وَضَرَبَ هَذَا، فيُعْطَى هذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ، وهَذا مِنْ حَسَنَاتِهِ، فَإِنْ فَنِيَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ يَقْضِيَ مَا عَلَيْهِ، أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرِحَتْ علَيْهِ، ثُمَّ طُرِحَ فِيْ النَّارِ». رواه مسلم.
۱۴۸. از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «آیا میدانید مفلس کیست؟» اصحاب (ش) گفتند: مفلس در اصطلاح ما کسی است که پول نقد و مال دنیا ندارد، پیامبرصفرمودند: «مفلس در امت من، کسی است که در روز قیامت، نماز و روزه و زکات با خود میآورد ولی در کارنامهاش این را هم دارد که به این یکی، دشنام داده و به آن یکی، تهمت زده و مال دیگری را خورده و خون آن دیگری را ریخته و دیگری را کتک زده است، پس حسنات او به جای بدیهایی که در حق دیگران کرده، به آنها داده میشود و اگر پیش از تسویه شدن حقوق دیگران، حسنات او تمام شد، از خطای کسانى که به آنها ظلم کرده است به خطاهای او اضافه میگردد و سپس در آتش افکنده میشود» [۱۴۶].
۱۴۹- وعن خَوْلَةَ بِنْتِ عامِرٍ الأَنْصَارِيَّةِ، وَهِيَ امْرَأَةُ حمْزَةَ رضي اللَّهُ عنه وعنها، قالت: سمِعْتُ رسولَ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «إِنَّ رِجَالاً يَتَخَوَّضُونَ فِي مَالِ اللَّهِ بِغَيْرِ حَـقٍّ فَلهُمُ النَّارُ يَوْمَ الْقِيَامةِ». رواه البخاري.
۱۴۹. از خوله بنت عامر انصاری (ل) که زن حضرت حمزهسبود روایت شده است که فرمود: از پیامبر صشنیدم که میفرمودند: «کسانی که در مال خدا (اموال مسلمین و حقوق مردم) به ناحق تصرف میکنند، روز قیامت، برای آنان آتش (عذاب) خواهد بود» [۱۴۷].
[۱۳۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۵۷۸)]. [۱۳۷] متفق علیه است؛ [خ(۲۴۵۲)، م(۱۶۱۲)]. [۱۳۸] متفق علیه است؛ [خ(۴۶۸۶)، م(۲۵۸۳)]. [۱۳۹] متفق علیه است؛ [خ (۱۳۹۵)، م(۱۹)]. [۱۴۰] متفق علیه است؛ [خ (۲۵۹۷)، م (۱۸۳۲)]. [۱۴۱] بخاری روایت کرده است؛ [(۲۴۴۹)]. [۱۴۲] متفق علیه است؛ [خ(۱۰)، م(۴۰)]. [۱۴۳] بخاری روایت کرده است؛ [(۳۰۷۴)]. [۱۴۴] متفق علیه است؛ [خ (۳۱۹۷)، م (۱۶۷۹)]. [۱۴۵] مسلم روایت کرده است؛ [(۱۸۳۳)]. [۱۴۶] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۵۸۱)]. [۱۴۷] بخاری روایت کرده است؛ [(۳۱۱۸)].