۲۰۹- باب تأكيد وجُوب الزكاة وبَيان فضلها وما يتعلق بها
باب بیان تأکید وجوب زکات و بیان فضیلت آن و آنچه به زکات تعلق دارد
قَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ﴾[البقرة: ۴۳].
«نماز را به پای دارید و زکات را بپردازید».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥﴾[البينة: ۵].
«به امت های پیشین امر نشد جز به آن که خدا را با اخلاص و در حالی که بر دین حنیف ابراهیمی استقامت دارند، پرستش کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند و این دین راست و استوار است».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا﴾[التوبة: ۱۰۳].
«(ای پیامبرص) از اموال آنان (مسلمانان ثروتمند) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را پاک داری».
۷۰۶- وعن ابن عبَّاس رَضيَ اللَّه عَنهُ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، بعَثَ مُعَاذاً رضيَ اللَّه عَنْهُ إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ: «ادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ، فإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ في كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِكَ فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ، وَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ» متفقٌ عليه.
۷۰۶. از ابن عباس ـبـ روایت شده است که پیامبرصمعاذ را به یمن فرستاد و فرمودند: «آنان را دعوت کن به این که شهادت بدهند که خدایی جز الله نیست و من پیامبر او هستم؛ اگر این دعوت را اطاعت کردند، به آنان اعلام کن که خداوند در هر شبانهروز پنجبار نماز را بر آنان فرض کرده است؛ اگر اطاعت نمودند، آنگاه به آنها خبر بده که خداوند زکات را بر آنان واجب گردانیده است که از ثروتمندانشان گرفته و به فقرای آنان داده شود» [۶۹۰].
۷۰۷- وَعَنْ أَبي هُريرةَ رَضِي اللَّه عَنْهُ، قالَ: لَمَّا تُوُفِّيَ رسولُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَكَانَ أَبُو بَكْرٍ رَضِي اللَّه عَنْهُ، وَكَفَرَ مَنْ كَفَرَ مِنَ العَرَبِ، فَقال عُمَرُ رَضِي اللَّه عَنْهُ: كَيْفَ تُقَاتِلُ النَّاسَ وَقَدْ قَالَ رسولُ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أُمِرْتُ أنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَقُولوُا لاَ إلهَ إِلاَّ اللهُ، فَمَنْ قَالَهَا فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إِلاَّ بِحَقِّهِ، وَحِسَابُهُ عَلَى اللهِ» فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: وَاللهِ لأُقَاتِلَنَّ مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ الصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ، فَإنَّ الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ. وَاللهِ لَوْ مَنَعُونِي عِقَالاً كَانُوا يُؤدُّونَهُ إِلَى رسولِ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، لَقَاتَلْتُهُمْ عَلَى مَنْعِهِ. قَالَ عُمَرُ رَضِي اللَّه عَنْهُ: فَوَاللهِ مَا هُوَ إِلاَّ أنْ رَأيْتُ اللهَ قَدْ شَرَحَ صَدْرَ أَبي بَكْرٍ لِلْقِتَالِ، فَعَرَفْتُ أنَّهُ الْحَقُّ. متفقٌ عَلَيْهِ.
۷۰۷. از ابوهریره ـسـ روایت شده است که فرمود: وقتی پیامبرصرحلت فرمودند و حضرت ابوبکر ـسـ خلیفه بود و بعضی از مردم عرب کافر شدند، حضرت عمر ـسـ به حضرت ابوبکرسگفت: چگونه با مردم جنگ میکنی در صورتی که پیامبرصفرموده است: «من دستور دارم با مردم بجنگم تا (زمانی که) شهادت دهند که خدایی جز الله نیست و هرکس آن را گفت، مال و جانش را از من محفوظ داشته است مگر در مقابل حق اسلام و حساب او با خداست؟!» ابوبکر صدیقسگفت: به خدا سوگند، من به طور قطع با کسانی که بین نماز و زکات فرق میگذارند جنگ میکنم، زیرا زکات حق مال است، و به خدا سوگند، اگر پایبند شتری را که به پیامبرصمیپرداختند هم از من دریغ دارند و نپردازند، به دلیل منع آن، با ایشان میجنگم، حضرت عمرسفرمود: به خدا سوگند، این چیزی نبود جز آن که دیدم خداوند سینهی ابوبکرسرا گشاده کرد و فکر او را برای جنگ روشن نمود و دانستم که (حرف) او حق و درست است [۶۹۱].
۷۰۸- وَعَنْ أَبي هُريرةَ رضيَ اللَّه عنْهُ قَالَ: قَالَ رسولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا مِنْ صَاحِبِ ذَهَبٍ، وَلاَ فِضَّةٍ، لا يُؤَدِّي مِنْهَا حَقَّهَا إِلاَّ إِذَا كَانَ يَومُ القِيَامَةِ صُفِّحَتْ لَهُ صَفَائِحُ مِنْ نَارٍ، فَأُحْمِيَ عَلَيْهَا في نَارِ جَهَنَّمَ، فَيُكْوَى بِهَا جَنْبُهُ، وَجَبِينُهُ، وَظَهْرُهُ، كُلَّمَا بَرَدَتْ أُعِيدَتْ لَهُ في يَومٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ ألْفَ سَنَةٍ، حَتَّى يُقْضَى بَيْنَ العِبَادِ فَيُرَى سَبيلُهُ، إمَّا إِلَى الْجَنَّةِ، وَإمَّا إِلَى النَّارِ». متفق عليه.
۷۰۸. از ابوهریره ـسـ روایت شده است که پیامبرصفرمودند: «هر صاحب طلا و نقرهای که زکات آن را نمیپردازد، یقیناً وقتی روز قیامت شده، برای او صفحاتی (تختههایی) از آتش گشوده و بر روی آتش دوزخ داغ میشود و پس از آن، پهلو و پیشانی و پشت او با آن داغ و سوزانده میشود و هر بار که این قطعات سرد میشود، باز (برای عذاب مجدد) داغ میگردد؛ در مدت روزی که طول آن پنجاه هزار سال است و این وضع تا زمانی که میان بندگان خدا حکم میشود، ادامه دارد، بعد راه او، خواه به سوی بهشت، خواه به سوی دوزخ معلوم و مشاهده میشود».
۷۰۹- وعن جرير بن عبد الله رضي الله عنه، قَالَ: بايَعْتُ النبيَ صَلَى اللهُ عَلَيْهَ وَسَلَّم عَلَى إقَامِ الصَّلاَةِ، وَإيتَاءِ الزَّكَاةِ، وَالنُّصْحِ لِكُلِّ مُسْلِمٍ. متفقٌ عَلَيْهِ.
۷۰۹- و از جریر بن عبد اللهسروایت شده است که فرمود: با پیامبرص بر اقامهی نماز، دادن زکات و نصیحت و خیراندیشی برای هر مسلمان بیعت نمودم.
(به حدیث شماره: ۶۴۴ مراجعه شود).
[۶۹۰] متفق علیه است؛ [خ (۱۳۹۵)، م (۱۹)]. [۶۹۱] متفق علیه است؛ [خ (۱۳۹۹)، م (۲۰)].