۵۱- باب الرجاء
باب رجا (امید به رحمت خدا)
وَقَالَ اللهُ تَعَالَی:
﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥٣﴾[الزمر: ۵۳].
«(ای پیامبرص! از قول خدا به مردمان) بگو: ای بندگانم! ای کسانی که در معاصی و گناهان زیادهروی کردهاید، از لطف و مرحمت خدا، مأیوس و ناامید نگردید، قطعاً خداوند همهی گناهان را میآمرزد، چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿وَهَلۡ نُجَٰزِيٓ إِلَّا ٱلۡكَفُورَ١٧﴾[سبأ: ۱۷].
«آیا مگر ما جز کافر و ناسپاس را مجازات میکنیم؟!».
وَقَالَ تَعَالَی:
﴿إِنَّا قَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡنَآ أَنَّ ٱلۡعَذَابَ عَلَىٰ مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ٤٨﴾[طه: ۴۸].
«(از قول موسی÷خطاب به فرعون:) به ما وحی شده است که عذاب (شدید الهی) دامنگیر کسی میگردد که (آیات آسمانی و معجزات) را تکذیب نماید و از( دعوت ما و ایمان به خدا) روی بگرداند».
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ﴾[الأعراف: ۱۵۶].
«رحمت من همه چیز را فرا گرفته است».
۲۶۱- وعن عُبادَة بنِ الصامِتِ، رضي اللَّهُ عنه قال: قال رسولُ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «منْ شَهِدَ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وأَنَّ مُحمَّداً عبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وأَنَّ عِيسىَ عَبْدُاللَّهِ وَرَسُولُهُ، وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ، وأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنَّارَ حَقٌّ، أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ عَلَى مَا كَانَ مِنَ الْعَمَلِ». متفقٌ عليه.
۲۶۱. و از عباده بن صامتسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «کسی که شهادت دهد که: جز الله معبودی نیست و او تنها و بیشریک است و محمدصبنده و فرستادهی اوست، و «عیسی» بنده و رسول او و کلمهی اوست که به «مریم» القا کرد و روح خداست، و بهشت و دوزخ حق و راست است، هر عملی که داشته باشد، او را به بهشت داخل خواهد کرد».
۲۶۲- وعن أبي ذَرٍّ، رضيَ اللَّهُ عنه، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يقولُ اللَّهُ عزَّوَجَلّ: مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ، فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِها أَوْ أَزْيَدُ، وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ، فَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا أَوْ أَغْفِرُ. وَمَنْ تَقَرَّبَ مِنِّي شِبْراً، تَقَرَّبْتُ مِنْهُ ذِرَاعاً، ومنْ تَقَرَّبَ مِنِّي ذِرَاعاً، تَقَرَّبْتُ مِنْهُ بَاعاً، وَمَنْ أَتَانِيْ يَمْشِيْ، أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً، وَمَنْ لَقِيَنِيْ بِقُرَابِ الأَرْضِ خَطِيْئَةً لاَ يُشْرِكُ بِيْ شَيْئاً، لَقِيتُهُ بِمِثْلِها مَغْفِرَةً» رواه مسلم.
۲۶۲. و از ابوذرسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خدای عزوجل میفرماید: هرکس کار نیکی بکند، ده برابر آن پاداش نیک مییابد یا پاداشش را بیشتر میکنم و هرکس عمل بدی انجام دهد، جزای آن یک بدی مانند آن است یا این که او را میبخشم، و هرکس یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع (نیم متر) به او نزدیک میشوم و کسی که به اندازهی ذراعی به من نزدیک گردد، من به اندازهی فاصلهی دو دست باز و کشیده به او نزدیک میشوم، و کسی که پیاده به سوی من بیاید، دوان دوان به سوی او میروم و هرکس با داشتن گناهانی به وسعت زمین با من ملاقات کند در حالی که به من شرکی نورزیده، من به همان میزان مغفرت (به اندازهی ظرفیت زمین)، او را ملاقات میکنم» [۲۵۷].
۲۶۳- وَعن أَنسٍ، رضي اللَّهُ عنه، أَنَّ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَمُعَاذٌ رَدِيفُهُ عَلَى الرَّحْلِ قَالَ: «يا مُعاذُ» قَالَ: لَبيَّيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ وَسَعْدَيْكَ، قَالَ: «يا مُعَاذُ» قالَ: لَبَّيكَ يارَسُول اللَّهِ وَسَعْدَيْكَ. قَالَ: «يَا مُعَاذُ» قال: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَسَعْدَيْكَ ثَلاَثاً، قَالَ: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صِدْقاً مِنْ قَلْبِهِ إِلاَّ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ» قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَفَلاَ أُخْبِرُ بِهَا النَّاسَ فَيَسْتَبْشِرُوا؟ قال: «إِذاً يَتَّكِلُوا» فَأَخْبرَ بِهَا مُعَـاذٌ عِنْدَ مَوْتِهِ تَأَثُّماً. متفقٌ عليه.
۲۶۳. از انسسروایت شده است که فرمود: پیامبر صبه معاذ ـ در حالی که بر تَرک راحلهی او سوار بود ـ فرمودند: «ای معاذ!» گفت: بله، ای رسول خدا! در خدمتم و گوش به فرمانم؛ آنگاه پبامبر صفرمودند: «هر بندهای که از روی صداقت قلب، شهادت بدهد که تنها الله معبود است و محمد صبنده و فرستادهی اوست، خداوند بدن او را بر آتش حرام میگرداند»، معاذسگفت: ای رسول خدا! آیا این خبر را به مردم نرسانم تا خوشحال شوند؟ فرمودند: «آنگاه بر آن تکیه و توکل میکنند (و از عبادت باز میایستند)»، و معاذستنها هنگام مرگش آن را به مردم گفت که مبادا به علت پنهان کردن آن گناهکار شود [۲۵۸].
۲۶۴- وَعَنْ عِتْبَانَ بنِ مالكٍ، رضي اللَّه عنه، وهو مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً، قَالَ: كُنْتُ أُصَلِّي لِقَوْمي بَني سالمٍ، وَكَانَ يَحُولُ بَيْني وَبينهُم وادٍ، إِذَا جاءَتِ الأَمطارُ، فَيَشُقُّ عَليَّ اجْتِيَازُهُ قِبَلَ مَسْجِدِهِمْ، فَجئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فقلتُ له: إِنِّي أَنْكَرْتُ بَصَرِي، وَإِنَّ الوَادِيَ الَّذِي بيْني وَبَيْنَ قَوْمي يسِيلُ إِذَا جَاءَت الأَمْطارُ، فَيَشُقُّ عَليَّ اجْتِيازُهُ، فَوَدِدْتُ أَنَّكَ تَأْتِي، فَتُصَليِّ في بَيْتي مَكاناً أَتَّخِذُهُ مُصَلًّى، فقال رسُول اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «سأَفْعَلُ» فَغَدا عليَّ رَسُولُ اللَّهِ، وَأَبُو بَكْرٍ، رضي اللَّهُ عنه، بَعْدَ ما اشْتَدَّ النَّهَارُ، وَاسْتَأْذَنَ رسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَأَذِنْتُ لهُ، فَلَمْ يَجْلِسْ حَتَّى قالَ: «أَيْنَ تُحِبُّ أَنْ أُصَلِّيَ مِنْ بَيْتِكَ؟» فَأَشَرْتُ لهُ إِلى المَكَانِ الَّذِي أُحبُّ أَنْ يُصَلِّيَ فِيْهِ، فَقَامَ رَسُولُ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَكَبَّرَ وَصَفَفْنَا وَراءَهُ، فَصَلَّى رَكَعَتَيْن، ثُمَّ سَلَّمَ وَسَلَّمْنَا حِينَ سَلَّمَ، فَحَبَسْتُهُ علَى خَزِيْرَةٍ تُصْنَعُ لَهُ، فَسَمِعَ أَهْلُ الدَّارِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ في بَيْتي، فَثَابَ رِجَالٌ منهمْ حتَّى كَثُرَ الرِّجَالُ في البَيْتِ، فَقَالَ رَجُلٌ: مَا فَعَلَ مَالِكٌ لا أَرَاهُ، فَقَالَ رَجُلٌ: ذَلِكَ مُنَافِقٌ لاَ يُحِبُّ اللَّهَ ورَسُولَهُ، فقالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ «لاَ تَقُلْ ذَلِكَ أَلاَ تَراهُ قالَ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ يَبْتَغِي بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ تَعَالَى؟،». فَقَالَ: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، أَمَّا نَحْنُ فَوَاللَّهِ ما نَرَى وُدَّهُ، وَلاَ حَديثَهُ إِلاَّ إِلَى المُنَافِقينَ، فقالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ عَلَى النَّارِ مَنْ قَالَ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ يَبْتَغِي بِذَلِكَ وَجْهَ اللَّهِ» متفقٌ عليه.
۲۶۴. از عتبانبن مالکسـ که از شرکتکنندگان غزوهی بدر بود ـ روایت شده است که فرمود: من برای قوم خود «بنیسالم» امامت میکردم و در وقتی که باران میآمد (سیلاب) درهای در بین من و ایشان حائل و گذشتن من از آن به طرف مسجد ایشان سخت میشد، پس به خدمت پیامبرصآمدم و گفتم: من چشمم ضعیف است و درهای را که میان من و طایفهام حائل است هنگام باران، سیل فرا میگیرد و عبور از آن برای من دشوار میشود؛ دوست دارم که تشریف بیاوری و در یک جای منزل من نماز بخوانی، تا آن را جای نماز قرار دهم؛ پیامبرصفرمودند: «به زودی چنان میکنم»؛ ظهر فردای آن روز، پیامبرصو ابوبکرستشریف آوردند و پیامبرصاجازهی ورود خواست، به او اجازهی ورود دادم و قبل از نشستن فرمودند: «دوست داری در کجای خانهات نماز بخوانم؟» و من به جایی که دوست داشتم در آن نماز بخواند، اشاره کردم و پیامبرصبه نماز ایستاد و الله اکبر گفت و ما پشت سر او به صف ایستادیم و دو رکعت نماز خواند و سلام داد و ما نیز در وقت سلام ایشان، سلام دادیم و آنگاه ایشان را برای صرف خزیره [۲۵۹]که برایشان پخته شود، نگه داشتم، اهل محل شنیدند که پیامبرصدر خانه ى من است و عدهی زیادی از مردانشان در آنجا گرد آمدند و مردی گفت: چرا مالک را در این جمع نمیبینم؟ و دیگری گفت: او منافق است و خدا و رسول او را دوست ندارد؛ پیامبر صفرمودند: «چنین مگو! مگر نمیدانی که او لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ گفته و از گفتن آن کلمه تنها رضای خدا را خواسته است؟!» آن مرد گفت: خدا و رسول او داناترند، ولی به خدا سوگند، ما محبت و سخن او را تنها نسبت به منافقان مشاهده کردهایم، پیامبرصفرمودند: «اما خداوند دوزخ را بر کسی که بگوید لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ و منظورش از آن رضای خدا باشد، حرام کرده است» [۲۶۰].
۲۶۵- وعن عمرَ بنِ الخطاب، رضي اللَّهُ عنه، قال: قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِسَبْي فَإِذَا امْرَأَةٌ مِنَ السَّبْي تَسْعَى، إِذْ وَجَدتْ صَبِيًّا فِي السَّبْي أَخَذَتْهُ فَأَلْزَقَتْهُ بِبَطْنِها، فَأَرْضَعَتْهُ، فَقَالَ رسُولُ اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَتُرَوْنَ هَذِهِ المَرْأَةَ طارِحَةً وَلَدَهَا في النَّارِ؟ قُلْنَا: لاَ وَاللَّهِ. فَقَالَ: «للَّهُ أَرْحمُ بِعِبادِهِ مِنْ هَذِهِ بِولَدِهَا» متفقٌ عليه.
۲۶۵. و از عمر بن خطابسروایت شده است که فرمود: پیامبر صبر عدهای اسیر زن و کودک گذشتند، ناگهان زنی از اسرا به سبب آن که کودکی را در میان اسیران دید، (به سوی او) دوید، او را گرفت و به سینهاش چسباند و به او شیر داد؛ پیامبرصخطاب به حاضران فرمودند: «آیا فکر میکنید که این زن فرزند خود را در آتش بیندازد؟!» گفتیم: خیر، به خدا سوگند. پیامبرصفرمودند: «خداوند نسبت به بندگان خود، از این زن نسبت به کودکش هم مهربانتر است» [۲۶۱].
۲۶۶- وعن أبي هريرة، رضي اللَّهُ عنه، قال: قال رسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ، كَتَبَ في كِتَابٍ، فَهُوَ عِنْدَهُ فَوْقَ العَرْشِ: إِنَّ رَحْمَتِيْ تَغْلِبُ غَضَبِي».
وفي روايةٍ: «غَلَبَتْ غَضَبِي» وفي روايةٍ: «سَبَقَتْ غَضَبِي» متفقٌ عليه.
۲۶۶. و از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «وقتی که خداوند دستگاه آفرینش را آفرید، در کتابی که بر عرش و نزد خود او بود نوشت: «رحمت من بر خشم من غالب است» [۲۶۲].
در روایتی دیگر آمده است: «رحمتم بر خشمم غلبه کرد و سبقت گرفت».
۲۶۷- وعنه قال: قال رسول اللَّه صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَالَّذِي نَفْسي بِيَدِهِ لَوْ لَمْ تُذنِبُوا، لَذَهَبَ اللَّهُ بِكُمْ، وَجَاءَ بِقَومٍ يُذْنِبُونَ، فَيَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ تَعَالَى، فيَغْفرُ لَهُمْ» رواه مسلم.
۲۶۷. و از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، اگر شما گناه نمیکردید، خداوند شما را از میان بر میداشت و مردمی دیگر میآورد که گناه کنند و از خداوند طلب آمرزش نمایند تا آنگاه، خداوند آنها را بیامرزد» [۲۶۳].
۲۶۸- وعن جابرٍ، رضي اللَّه عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ كَمَثَلِ نَهْرٍ جَارٍ غَمْرٍ عَلَى بَابِ أَحَدِكُمْ يَغْتَسِلُ مِنْهُ كُلَّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ» رواه مسلم.
۲۶۸. و از جابرسروایت شده است که پیامبرصفرمودند: «مثال نمازهای پنجگانه، مانند رودخانهی جاری پرآب و بزرگی است که در جلوی خانهی یکی از شماست و او هر روز، پنج مرتبه خود را در آن میشوید» [۲۶۴].
۲۶۹- وعن ابنِ عباسٍ، رضي اللَّه عنهما، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «مَا مِنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ يَمُوتُ فَيَقُومُ عَلَى جَنازتِه أَرَبَعُونَ رَجُلاً لا يُشرِكُونَ بِاللَّهِ شَيئاً إِلاَّ شَفَّعَهُمُ اللَّهُ فِيْهِ» رواه مسلم.
۲۶۹. و از ابنعباس بروایت شده است که فرمود: از پیامبر صشنیدم که میفرمودند: «هیچ مرد مسلمانی نیست که بمیرد و چهل مرد ـ که به خدا شرک نمیورزند ـ بر جنازهی او حاضر شوند، مگر آن که خداوند آنان را شفیع او قرار میدهد» [۲۶۵].
۲۷۰- وعن ابن عمَر رضي اللَّه عنهما قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «يُدْنَى الْمُؤْمِنُ يَومَ القِيَامَةِ مِنْ رَبِّهِ حتَّى يَضَعَ كَنَفَهُ عَلَيهِ، فَيُقَرِّرَهُ بِذُنُوبِه، فَيَقُولُ: أَتَعْرِفُ ذَنْبَ كَذا؟ أَتَعْرِفُ ذَنْبَ كَذَا؟ فَيَقُولُ: رَبِّ أَعْرِفُ، قَالَ: فَإِنِّي قَدْ سَتَرْتُهَا عَلَيكَ في الدُّنيَا، وَأَنَا أَغْفِرُهَا لَكَ اليَومَ، فَيُعْطَى صَحِيفَةَ حسَنَاتِهِ» متفقٌ عليه.
۲۷۰. و از ابن عمر بروایت شده است که فرمود: از پیامبر صشنیدم که میفرمودند: «شخص مؤمن در روز قیامت به پروردگارش نزدیک میشود تا آنجا که خداوند، پوشش (رحمت و حمایت) خود را بر او میگسترد و او را به اقرار به گناهانش وادار میکند و میفرماید: «آیا فلان گناه و فلان گناه را به یاد داری؟» میگوید: خداوندا! میدانم و خداوند میفرماید: «من در دنیا آنها را برای تو پوشاندم و امروز نیز آنها را برای تو میآمرزم» و بعد از آن، نامهی اعمال نیکویش به او عطا میشود» [۲۶۶].
۲۷۱- وعن ابنِ مسعودٍ رضي اللَّه عنه أَنَّ رَجُلاً أَصَابَ مِنَ امْرَأَةٍ قُبْلَةً، فَأَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فأَخْبَرَهُ، فأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ﴾[هود: ۱۱۴] فَقَالَ الرَّجَلُ: أَلِيْ هَذَا يَا رَسُولَ اللَّه؟ قَالَ: «لِجَمِيْعِ أُمَّتِي كُلِّهِمْ» متفقٌ عليه.
۲۷۱. و از ابنمسعودسروایت شده است که فرمود: مردی، زنی را بوسید و آنگاه به خدمت پیامبرصآمد و ماجرا را به او خبر داد، خداوند متعال این آیه را نازل کرد [۲۶۷]:
﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ﴾[هود: ۱۱۴].
«در دو طرف روز (صبح و ظهر و عصر) و در قسمتی از شب (مغرب و عشا)، (چنان که باید)، نماز را بهجای آور(ید)؛ بیگمان نیکیها، بدیها را از میان میبرد».
آن مرد گفت: آیا این آیه تنها برای من است؟ پیامبرصفرمودند: «(به طور کلی و) برای عموم امت من است».
۲۷۲- وعن أبي موسى، رضي اللَّه عنه، عن النبيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قال: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى، يَبْسُطُ يَدَهُ بِاللَّيلِ لَيَتُوبَ مُسِيْءُ النَّهَارِ، وَيَبْسُطُ يَدَهُ بِالنَّهَارِ لِيَتُوبَ مُسِيْءُ اللَّيلِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبَهَا» رواه مسلم.
۲۷۲. و از ابوموسیسروایت شده است که پیامبر صفرمودند: «خداوند متعال شبانه دستش را میگشاید تا بندهای که در روز گناه کرده است، توبه کند و در روز، دستش را میگشاید، تا گناهکار از گناه شبش توبه کند، و این وضع، تا وقت طلوع خورشید از مغرب، (روز قیامت) ادامه دارد» [۲۶۸].
(به حدیث شماره: ۹۲ مراجعه نمائید).
[۲۵۷] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۶۸۷)]. [۲۵۸] متفق علیه است؛ [خ (۱۲۸)، م (۳۲)]. [۲۵۹] نوعی خوردنی که با آرد و گوشت و پیه درست میکردند. [۲۶۰] متفق علیه است؛ [خ (۴۲۵)، م (۳۳)]. [۲۶۱] متفق علیه است؛ [خ (۵۹۹۹)، م (۲۷۵۴)]. [۲۶۲] متفق علیه است؛ [خ (۷۴۰۴)، م (۲۷۵۱)]. [۲۶۳] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۷۴۹)]. [۲۶۴] مسلم روایت کرده است؛ [(۶۶۸)]. [۲۶۵] مسلم روایت کرده است؛ [(۹۴۸)]. [۲۶۶] متفق علیه است؛ [خ (۴۶۸۵)، م (۲۷۶۸)]. [۲۶۷] متفق علیه است؛ [خ (۴۶۸۷)، م (۲۷۶۳)]. [۲۶۸] مسلم روایت کرده است؛ [(۲۷۵۹)].